منو خواهرم با هم عروس شدیم

سلام اسمم مرضیه هست 16 سالمه قدم 160 وزنم 65 یکم تپلم.
روز عروسی خواهرم بود همه فامیل ها خونه ما بودنند تا با هم بریم تالار من با شوهر دختر خالم که اسمش مهیار رفتم تو راهه تالار خیلی من ازش خوشم اومد از صحبتاش از طرز رانندگیش خلاصه رفتیو تالار اول که جشن عقد خواهرم بود بعد که جشن عقد تموم شد من یادم افتاد که لباس برای عروسی نیوردم اخه یه لباس برای عقد کنون داشتم یه لباس برای عروسی خلاصه به مامانم ترسیدم بگم گفتم دعوام میکنه اومدم تو حیاط تالار ببینم داییم هست باهاش برم که نبود ولی مهیار تو حیاط بود خلاصه با کلی خجالت اومدم بهش گفتم اونم کلی خوشحال شد و قبول کرد تو راه از مجلس صحبت میکرد که تا حالا خوش گذشته یا نه و یکسره به پاهام نگاه میکرد با بالاخره دستشو گذاشت رو پاهام و گفت چه خبر منم مورمورم شدو گفتم هیچی وقتی دستشو رو پاهام میکشید احساس کردم خیلی خوشم میاد من قبلا فیلم سوپر دیده بودم ولی تا حالا کسی باهام این کارو نکرده بود وقتی رسیدم دم خونه من پیاده شدم گفت منم بیام نمیدونم چرا قبول کردم با هم رفتیم تو خونه خونه خیلی شلوغ همه لبلساشون ته اتاق بود داشتم دنبال لباسم میگشتم که اومد تو اتاق من دولا شده بودم که لباسمو پیدا کنم اومد خودشو چسبوند به من و گفت بزار کمکت کنم منم هیچی نگفتم ترسیده بودم قشنگ کیرشو احساس میکردم وقتی دید هیچی نمیگم دستشو اورد روی سینم و شروع کرد به مالیدم سینه هام
 
خیلی دوست داشتم ادامه بده ولی ترسیدم یه فکر دیگه پیش خودش بکنه وایتادم و برگشتم گفتم ببخشید شما داری چیکار میکنی که یهو جا خورد گفت هیچی میخوامم کمکت کنک گفتم اینجوری نمیخواد برو پایین من میام خیلی دلم به حالش سوخت بعد گفت ببین امشب خواهرت عروس میشه تو نمیخوای تجربه کنی گفتم نه برای من خیلی زوده ولی یکم شل شدم اون فهمید اومد بغلم کرد و گفت نه برای تو زود نیست خودشو هی میمالید به من وقتی دستشو گذاشت رو کسم پاهام لرزید دیگه نتونستم رو پاهام واستم اونم منو خوابوند و سروغ کردبه لب گرفتنو مالیدن کسم من تا اون روز نمیدونستم انقدر به کسم حساسم اصلا نفهمیدم کیی منو لخت کرده و داره کسمو میخوره یعنی اون موقع بهترین لحضه عمرم بود حالا که دارم این داستان را مینویسم اب از کسم را افتاده بعد که کسمو حسابی خورد خودش لخت وقتی چشم به کیر بزرگش افتاد دوباره ترسیدم ولی دیگه کار از کار گذشته بود
 
اول کیرشو گذاشته بود رو کسم و بازیش میداد من از ترسم چشمم را بستم گفت چرا چشمتو بستی من زبونم بند اومده نتونستم جوابشو بدم بعد خودش گفت نترس اتفاقی نمی افته بعد رفت سراغ سوراخ کونم پاهامو داد بالا کیرشو گذاشت دم سوراخ بدون هیچ مقدمه یهو فشار داد که من فکر کنم تا ته رفت تو کونم یهو یه جیقی گشیدمو زدو زیر گریهترسیده بود کیرشو در اورد خوابید رو سعی کرد ارومم کنه که موفقم شد حسابی خرم کرد با حرفاش دوباره رفت سراغه کونم ای بار اروم اروم کرد تو کونم ولی خیلی درد داشتم یه دستمال گذاشتم تو دهنم و گاز گرفتمبعد چند دقیقه که تلمبه میزد با دستش کسمو مالید خیلی خوشم اومد دستمالو برداشتم چشمو بستم شروغ کردم یه اه و ناله کردن اونم که دید من خوشم اومده تند تر منو میکردبعد که یکم خسته شد کیرشو در اورد خوابید روم و سینه هامو میخورد ولی خیلی بهم حال نداد بعد گفت میخوای از جلو بکنم منم یه فکری کردم گفتم نه اخه پرده دارم گفت اتفاقی برای پردت نمی افته من تعجب کردم گفتم چطور گفت اخه شهین (دختر خاله من زن خودش) که پردش موقعی که کردمش پاره نشد وقتی بدمش دکتر گفت فقط موقع زایمان پاره میشه اون یکی دختر خالتم که همین جوری بود
 
که من با تعجب گفتم کدومشون گفت پریسا گفتم مگه تو اونم کردی گفت زیاد هر هفته میکنمش اونم هم سن من بود خلاصه منم راضی شدم اونم رفت سراغ کسم بعد این که یکم خوردش کیرشو گذاشت رو کسم و اروم اروم فشار داد اول یکم سر کیرشو عقبو جلو کرد بعد یهو تا ته فشار داد احساس کردم روده هام میخواد از دهنم بیاد بیرون احساس میکردم خیلی حرفه ای میکنه مثل تو فیلما بود همه مدلم منو کرد حالت سگی از پشت او مبل ولی من وقتی پاهامو میداد بالا و میکرد بیشتر حال میکردم در ضمن کسم خیلی میسوخت ولی من خودمو زدم به بیخیالی یه بار که دست گذاشتم رو کسم دیدم خونی اول فکر کردم طبیعی بعد یهو یاد حرفه دوستم افتادم که میگفت پرده که پاره بشه خون دیگه اون موقع حرفی نزدمبعد از یه 20 دقیقه ای کرد من که فکر کنم یه 3 یا 4 بار ارضا شدم کیرشو در اورد بهم گفت رو تخت بخواب سرتو اویزون کنک نمیدونستم میخواد چکار کنه اون هر کاری میگفت انجام میدام خلاسه رو تخت خوابیدم سرمو اویزون کردم خودش پاشورد کیرشو جلو گفت بخور دوست نداشتم بعد ای که هم تو کونم کرده هم تو کوسم کیرشو بخورم یه کم مکث کردم یهو گفت زود باش منم ترسیدم خورم خیلی بد مزه بود یه کم که خوردم چشمتون زود بد نبینه یهو دولا شد سینه هامش فشار داد کیرشم تا ته حلق من فشار داد داشتم خفه میشدو که احساس کردم یه چیزی با فشار رفت تو حلقم دیگه چاره ای نبود به اجبار قورتش دادمبعد یکم خودش کیرشو عقب و جلو کرد گفت پاشو تموم شدوقتی پا شدم یه جوری نگاش کردم که تو راه برگشت بهم گفت از صد تا فحش بدتر بود .
 
بعد رفتم جلو اینه دیدم کلا ارایشم بهم خورده خیر از سرم رفته بودم ارایشگاه یه که به خودمون رسیدم بعد رفتیم تالار همه فهمیده بودند که ارایشم خراب شده هر کسم میپرسید گفتم برای اینکه خواهرم میره گریه کردم. خلاصه اون روز من وخواهرم عروس بودیم بعدا فهمیدم پردمم پاره شده ….
 
مرسی که خوندید.
نوشته: مرضیه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «منو خواهرم با هم عروس شدیم»

  1. مرضیه جان خیلی قشنگ بود داستانت .حالا که پردت پاره شده اگه کیر کلفت و بزرگ دوست داری من حاضرم یه حال توپ بهت بدم .اگه خواستی پیام بده .09392567505

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا