سکس من با برادر زاده ام

 
سلام به همه بچه ها
اسم من سمیراس و از یکی از شهرستانای خراسان شمالیم چهل سالمه ، شوهرم تو یه شرکت دولتی کار می کنه ، دو تا هم بچه دارم ، یه پسر و یه دختر که هر دو دبستانین
میخوام براتون داستان اولین سکسمو با برادر زاده ام سروش رو که ۱۸ سالش هستش رو براتون تعریف کنم .
داستان از اونجا شروع میشه که شوهرم شهرام که کارمند یکی از ادارات دولتیه قرار شد پنج روز برای مأموریت کاری بره عسلویه و قرار شد که برادر زاده ام سروش بیاد پیشم بمونه که هم تو کارام بهم کمک کنه و هم منو بچه هام تنها نباشیم . در ضمن باید بهتون بگم که برادر زاده ام ۱۸ سالشه و چند ماه تا کنکورش مونده بود و دیگه نسبت به زمان بچگیاش که گاهی به شوخی به دودولش دست می زدم و ور می رفتم هم کلی بزرگتر شده بود و هم هیکل مردونه و رشیدی پیدا کرده بود و ریش و سبیلی هم در اورده بود که البته صورتشو همیشه شیش تیغه می کرد .
 
روز شنبه بود و طرفای غروب ، برادر زاده ام که از این به بعد به اسمش ( سروش ) خطابش می کنم رسید دم خونمونو درو که واسش باز کردم همونجا بغلم کردو بعد سلام و احوال پرسی همونجا کلی قربون صدقم رفت و با یه جعبه شیرینی اومد تو ، منم دیدم دستشو بانداژ کرده و منم بابت این قضیه کلی ناراحت و نگران شدم و گفتم الهی بمیرم برات ، دستت چی شده عزیزم ؟ که سروش گفت الهی من فدای عمه مهربونم بشم ، چیزی نیست یه ضرب کوچولو دیده خوب میشه ، شام که خوردیم بچه ها رفتن سراغ کامپیوترشون که تو اتاقشون تو طبقه بالا بود. من و سروشم رفتیم جلو تلویزیون دراز کشیدیم و مشغول تماشای فیلم شدیم که دیدم شروش هی از جاش بلند میشه و میره تو آشپزخونه و دوباره برمیگرده ، یواشکی رفتم دنبالش که ببینم چی کار می کنه که هی وسط فیلم از پای تلویزیون بلند میشه که دیدم دستش تو شلوارشه و داره کیرشو می خارونه ، منم که از اول سروشو خیلی دوست داشتم نه تنها ناراحت نشدم بلکه تصمیم گرفتم علت این کارشو جویا بشم ، بخاطر همینم بهش گفتم سروش جان عزیزم مشکلی پیش اومده ؟
 
 
اونم با با حالتی ناراحت و کلافه گفت نه چیزی نیست اگه میشه یه شلوار کردی گشاد بده این گرم کن که تنمه اذیت میکنه و منم با مهربونی و لبخند بر لب گفتم باشه بیا بهت بدم ، شلوارو ازم گرفت و پوشید ولی بعد یه ربع باز دیدم که سمت آشپز خونه میره ، این بار دوباره دنبالش رفتم و به آرومی و متانت بهش گفتم عزیزم تو امشب اینجا حکم شوهر منو داری و منم باید بدونم شوهرم چه مشکلی داره که یه ساعته کلافه و بی حوصلس . اولش یه خرده من و من کرد و بعد گفت آخه خجالت میکشم عمه ، نمیتونم بگم زشته . منم گفتم عزیزم من عمتم و اگه به من مشکلتو نگی به کی میخوای بگی بگو اگه نگی ناراحت میشم ، هرچی میخوای بگی بگو راحت باش . اونم گفت اگه یه کم جنسی باشه چی ؟ گفتم حالا بگو ببینیم چی میشه ، گفت پس روتو کن اونور تا خجالت نکشم ، منم رومو اون ور کردم که سروش گفت عمه چند وقته پشمام زیاد شده و چند روزی هم که دست راستم بانداژ شده نمیتونم بزنم و همش میخاره و وحشتناک اذیتم می کنه همین . گفتم همین ؟ گفت ببخشید اگه بی ادبی شد ، منم یهو زدم زیر خنده و گفتم عیب نداره عزیز دلم مگه من مردم اگه قول بدی بی جنبه بازی در نیاری خودم واست پشماتو می زنم . گفت غلط بکنم عمه این حرفا چیه ، اصلن نمیخوام ول کن گفتم حالا ناز نکن برو حموم تا بیام . اون رفت حمومو منم رفتم تا ژیلت بیارم . منم با یه شلوارک مشکی که تا بالای زانوم می رسید اومدم او حمومو دیدم هنوز با شلوار وایساده ، بهش گفتم دربیار ، گفت چیو ؟ گفتم زود باش تا بچه ها نیومدن شلوارتو در بیار
 
 
بهش گفتم ماشالا بزنم به تخته چیز خوش استیلی داریا خوش به حال دوست دخترت کوفتش بشه این سروش کوچولوی خوشگل . خمیر ریشو مالیدم به پشماش و شروع کردم به اصلاح ، یه کم که گذشت گفت عمه ژیلت اذیت میکنه ریش تراش نداری ؟ گفتم دارم و رفتم که بیارم ، وقتی که برگشتم دیدم که گردن کیرش یه خط کوچیک افتاده که کم کم داره ازش خون میچکه ، همین که این صحنه رو دیدم گفتم بمیرم الهی ببخشید اصلا نفهمیدم چطور شد خیلی درد میکنه ؟ گفت درد نه ولی شدیدن داره میسوزه ، گفتم الآن بتادین میارم ، گفت نه اون که آتیشم میزنه ، گفتم پس آبو باز کن واست بشورمش تا خونی نمونه ، شیرو باز کردمو کیرشو واسش شستم ولی باز خون میومد ، اونم می گفت عمه تو رو خدا یه کاری کن داره میسوزه ، گفتم چیکار کنم ؟ گفت زخمشو بمیک تا خونش بند بیاد .
 
اومدم بمکم دیدم قلق نداره ، بخاطر همینم همه کیروشو کردم تو دهنم ولی میک نمی زدم ، گفت عمه بمیک دیگه ، گفتم آخه تحریک میشی خون تو اینجا جریانش بیشتر میشه و بدتر میشه ، گفت این خون زیر پوسته و خون تو رگ جریانش بیشتر میشه تو رو خدا زود باش میک بزن ، سوختم . شروع کردم به میک زدن چند تا میک که زدم گفتم بهتری ؟ گفت الهی من قربون عمم برم آره دارم آروم میشم ، منم گفتم رسمن دارم واست ساک میزنم معلومه که بهت خوش میگذره و داشتم به کارم ادامه میدادم که متوجه شدم که کیر اونم یواش یواش داره بلند میشه ، بعد چند ثانیه بهش گفتم سروش ببین سیخش کردی دیگه نمیشه جای زخمشو مکید ، گفت عمه چیکار کنم یکی بهشت تو رو واست بخوره تحریک نمیشی ؟ با حالت جدی گفتم من اگه خودم نخوام هیشکی نمیتونه تحریکم کنه ، گفت اگه من تو بیست دقیقه به ارگاسم رسوندمت چیکار میکنی واسم ؟ با حالت شاکی گفتم داره روت زیاد میشه ها من اصلن نمیذارم بهم نزدیک بشی چه برسه منو ارضا کنی ، اونم با سماجت و پررویی به حرفش ادامه داد و گفت خوب بگو گوپی اومدم و نمیتونم طاقت بیارم چرا الکی حرف میزنی آخه عمه ؟ شما زنا کارتون کلاس گذاشتنه فقط حرف الکی میزنین . منم باحالتی شاکی و جدی بهش گفتم میتونی فقط با خوردن چیزم تو بیست دقیقه منو ارضا کنی ؟ سروش گفت با خوردن کجات عمه جون ؟ گفتم نانازم ، گفت باید اسم اصلی و زنونشو بگی ، گفتم کسم ، گفت الهی من قربون اون کس خوشگل عمم برم میتونم و سر هرچی بگی شرط میبندم ، گفتم وقتی بچه ها خوابیدن میبینیم کی میبازه اگه تو باختی باید پنج روزی که شهرام ( شوهرم ) نیست باید اینجا بمونی و کارای مردونه خونه رو انجام بدی و بیای با هم انباری رو تمیز کنیم ، پرید وسط حرفم گفت اونقت اگه تو ببازی چی ؟ گفتم هرچیزی بگی قبوله .
 
گفت اگه من بردم پنج روز اینجا میمونم و همه کارایی که گفتی رو میکنم ولی شبا باید بهم برسی . گفتم قبوله اما به شرطی که فقط در حد ساک زدن باشه ،اونم گفت قبوله . خلاصه وقتی بچه ها خوابیدن رفتیم آشپزخونه دو تا چایی خوردیم ، اومدم و بهش گفتم خوب از کجا شروع کنیم ؟ گفت عمه درختای بهشتت رو هرس کردی ؟ گفتم نمیدونم به نظر تو وضعش چه جوره میخوای بیا ببین ؟ گفت اگه اجازه هست بدم نمیاد ، گفتم ای پدر سوخته بیا زود باش ، اومد و شلوارمو تا زانو کشید پایین و شورت صورتی رنگی که پام کرده بودم معلوم شد ، گفت عمه جون اجازه میدی ؟ ناراحت که نمیشی ؟ گفتم خودتو لوس نکن دیگه من که بهت اجازشو دادم دارم کلافه میشما ، اونم سریع شورتمو کشید پایین و همین که چشمش به کسم افتاد ، یه دونه بوسش کرد و بوش کرد و گفت جووووووووون چه نازه ، گفتم میپسندی ؟ گفت الهی قربونش برم چه جورم ، اما چرا موهاش بلندن ؟ گفتم شهرام اینجوری دوست داره خودم هم دوست ندارم اینجوریشو ولی به خاطر شهرام مجبورم تحمل کنم ، گفت عمه چیکار کردی اینقدر خوشبو شده من که تا حالا اینجوریشو ندیدم به خدا خیلی نسبت به مال زنای دیگه خوش بو هستش ای کلک راستشو بگو چیکارش کردی ؟ گفتم ماهی هشتاد تومن پول اسپری خوشبو کننده میدم ولی به اجبار شهرام ، آخه به نظر خودم خیلی گرونه ، گفت آقا شهرام هم خیلی خوش سلیقس ها ، گفتم پس چی فکر کردی ؟ گفت میتونی یه امشبو به خاطر من پشماتو بزنی ؟ گفتم واسه شرطی که بستیم باشه قبوله .
 
رفتم حمومو حسابی برق انداختم و اومدم بیرون . گفتم بریم اتاق خواب من و شهرام ؟ گفت رو تخت نمیشه لحاف تشک بنداز تو پذیرایی مراسمو اجرا میکنیم ، خندیدمو گفتم باشه بیا کمک کن تشک بیاریم . وسط پذیرایی رو خالی کردیم و سه تا تشک انداختیم کنار هم . سروشم رفتو چراغ خوابو از اتاق اورد و کنار تشکا گذاشت و بهم گفت عزیزم بخواب تا چراغو خاموش کنم ، منم رفتم دراز کشیدم و اونم با نور ملایم چراغ خواب اومد کنارم دراز کشید و گفت با موبایلم تایم میگیریم هرکی باخت قرارامون سرجاشه ، گفتم باشه ، شروع کرد به لخت کردن من ، تی شرتمو در اورد ولی من اون زیر سوتین نبسته بودم و بعد شلوارمو کشید پایین ، یه شورت توری پام بود که سروش اونم واسم درش اورد و پاهامو گذشت رو دوشش و رفت لای پاهام ، سروش اولش یه بوس از کسم کرد و یه نفس عمیقی کشید و گفت عجب کس ناناز و هلویی داری ، الهی قربونش برم من چه خوشگله ، بعد زبونشو گذاشت لای پام و فشار می داد اما من برای این که شرطو ببرم مقاومت می کردم و از خودم عکس العملی نشون نمی دادم ، حسابی تا تونست کسمو لیس زد و خورد اما من کوچک ترین عکس العملی نداشتم ، موبایلو نگاه کردیم و دیدیم نه دقیقه گذشته و حتی یه آه کوچیکم نتونسته بود از من دربیاره .
منم هی میخندیدم و می گفتم نمیدونم کدوم بیچاره ای قراره زنت بشه با این وضع ارضا کردنت . فکر کردم که دیگه شرطو بردن که یهو نوک زبونش خورد به چوچولم ، دلم هری ریخت و یه آه سکسی جانانه از ته دلم کشیدم ، اونم که متوجه شده بود که نقطه ضعم چوچولمه همون طور به کارش ادامه داد تا اینکه در عرض دو دقیقه بدنم لرزید و آبم اومد و اونم شروع کرد به خوردن آب کسم و با ولع تمام کسمو لیس میزد و هر قطره ای که ازش بیرون میومد و میخورد . منم با مهربونی یه حالت ریلکسی نیگاش می کردم و می خندیدم ، بعد سروش یه نگاه خریداری بهم کرد و گفت دیدی میبازی شرطو حالا من موندمو عمه نازنینم و پنج روز کمک بهش و شبانه خدمت کردنت به برادر زادت .
 
 
گفتم باشه بابا اگه با این پنج شب تو خوش میشی قبوله عزیزم اما ازت یه سوال دارم باید راستشو بگی ، بپرسم ؟ اونم که هنوز بلند نشده بود و مشغول بوسیدن کسم بود و تو همون حالم داشت قربون صدقه خودم و کسم می رفت ، با یه صدای شهوت آلودی گفت بپرس دلبرکم ، الهی من قربون خودت و این بهشتت برم ، گفتم راستشو بگو تا حالا کس کردی ؟ گفت باورکن اولین باره کس یه دخترو میبینم مگه نمیبینی ناشیم ؟ گفتم زیادم ناشی نیستیا خوب حال عمتو جا اوردی . خیلی خوشم اومده بود از اینکه بهم گفت دختر ، اونم از حالت چهرم و نیگا کردنم اینو فهمیده بود ، بعد گفت ولی چه فایده حال خودمو خراب کردم ، گفتم واسه چی عزیزم ؟ گفت خودت بهتر میدونی گفتم لوس نشو بگو دیگه ، گفت خوب یه نیگا به کیرم بنداز بیچاره داره شلوارو پاره میکنه خوب منم الان با دیدن ارضا شدن شما داغ شدم میخوام ارضا بشم ، گفتم خوب عمه زودتر می گفتی اینو منم فکر کردم حالا چی شده درش بیار بیچاره رو واست ساک بزنم ، گفت عمه اینجوری که خودمم میتونم جلق بزنم به شما هم زحمت نمیدم ، گفتم حالا میگی چیکار کنیم ؟ گفت عمه تو رو جون سروش یه امشبو بهمون یه حال بده بذار بکنمت . منم یه نگاهی بهش کردم و گفتم چون غریبه نیستی و امشبم بهم حال خوبی دادی قبوله اما نباید زیاده روی کنی و هوس کون بکنی قبوله ؟ پرید بغلم و یه لب ازم گرفت و گفت عاشقتم عمه جون ، قربونت برم من ، هرچی تو بگی .
 
یه ربع فقط داشتیم لبای همو میخوردیم و سروشم گاهی یه لیس به گردنم میرزد که منم خیلی خوشم میومد ، از لب دست کشیدیم و شروع کرد به بوسیدن و گاز گرفتن از گردن و لاله گوشم و جاتون خالی صدای آه و ناله جفتمون اتاقو پر کرده بود . در همون حال نوازش و بوسیدن از گردنم تا نافم میومد و زبونشم هی میکرد تو نافم و بیرون میاورد، خیلی با این کار حالم خراب تر و حشری تر شده بود و صدامم بلند و بلندتر می شد . بعد رفت سراغ کسم و بیشتر از بیست دقیقه کسمو خورد و باز هم با خوردن چوچوله دوباره ارضا شدم . بعد گفتم این همه بهشت بهشت میکنی پس کی میخوای واردش بشی ؟ گفت رخصت عمه ؟ گفتم فرصت عزیزم ، اونم کیرشو که دو ساعت بود داشت میترکید و در اورد و نشست بین پاهام ، منم پاهامو قلاب کردم دورکمرش و اونم سر کیرشو گذاشت دم کسم و هی سر کیرشو میکرد تو و میاورد بیرون . اینقدر طولش داد که دیگه صدام در اومد و گفتم من دارم خسته میشما پس داری چیکار میکنی ؟ اینو که گفتم با تمام وجود کیرشو کرد تو کسم و شروع کرد به تلمبه زدن و همون طور که داشت منو می کرد بی وقفه قربون صدقم می رفت و می گفت ، ای جوووووووووونم ، عجب کسی داری عزیزم ، الهی قربونش برم ، الهی سروش فدای اون کس نازت بشه عمه جون خوشگلم ، الهی من قربون اون چوچول خوشگل عمم برم ، اووووووووووف ، آآآآآآآآآآه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ، اوووووووووه ، …. و وقتی که احساس کرد که آبش دیگه میخواد بیاد کیرشو از توی کسم در اورد و آبشو تو دهنم خالی کرد و منم تا قطره آخرشو با ملچ مولوچ زیادی که راه انداخته بودم خوردم .
 
 
منم بهش گفتم چه زود آبت اومد عزیزم ؟ گفت از صبح حسابی منو تحریک کردی خب آبم زود میاد دیگه ، اما یه بار که آبم خالی شد دومین بار مطمئن باش نیم ساعت طول میکشه ، اما من که تازه داشتم داغ میشدم گفتم زود باش دور دوم رو شروع کن دارم آتیش میگیرم ، که سروش بهم گفت الهی قربونت برم عمه جونم انگار از این سکس بدت نیومده ها خیلی داغ شدی ؟ منم گفتم تو رو خدا زود باش بکن دارم میمیرم ، کیرشو از کسم دراورد و خیلی مهربانانه و شهوت آلود و عاجزانه بهم گفت عمه الهی من فدات بشم ، الهی قربونت برم ، حالا که با من انقد بهت خوش میگذره و منم با تو به آسمونا میرم قول میدی این آخرین سکسمون نباشه ؟ منم با یه حالت ملتمسانه بهش جواب داد دادم که دلش واسم سوخت ، گفتم سروش تو رو جون هرکی دوست داری کارتو ادامه بده دارم میمیرم بعد سکسمون تا صبح باهم راجبش باهم حرف می زنیم ، اونم درجا کیرشو تا دسته کرد تو کسم ، منم با یه ناله سکسی گفتم آره همینه ادامه بده تازه داری مثل حرفه ایا عمل میکنی . اون اولش داشت اروم اروم تلمبه میزد که مدت زمان بیشتری با هم حال کنیم اما من به شدت حشری بودم و به این راضی نبودم ، سرمو بلند کردم و گفتم مگه داری بچه قنداق میکنی ؟ به نظرت کس به این خوشگلی و نانازی به این رضایت میده ؟ اینو که گفتم دیوونه شد و شروع کردوحشیانه تلمبه زدن ، نیم ساعت تموم یک نفس و وحشیانه داشت تلمبه می زد و بعد کیرشو در اورد دوباره با خوردن چوچولم در عرض چند دقیقه به ارگاسم رسوندم و بازم آبمو که این دفعه کمتر از قبل بود رو خورد .
 
 
اومد کنارم دراز کشید و منم به پهلو رومو کردم به سمتش و گفتم خیلی دوست دارم سروش ممنون که امشب این همه بهم حال دادی ، اونم گفت منم ازت ممنونم عمه جون که به من اعتماد کردی و خودتو در اختیارم گذاشتی امشب رویایی ترین شب زندگیم تا حالا بود . حالا عمه اجازه میدی این دفعه آخرمون نباشه ؟ یه لحظه به فکر رفتم و گفتم که آخه نمیدونم چی بگم از یه طرف من شوهر و بچه دارم و از مامان و بابات خجالت میکشم و میدونم کلن این کار ما دو تا از همه نظر غلطه و از یه طرف دیگه تو رو خیلی دوست دارم و نمیتونم بذارم بری بغل یه فاحشه ایدزی بخوابی . خوب من عمتم وظیفه خودم میدونم به نیازای تو توجه کنم ، از طرفیم نمیتونم از کیر خوش استیل تو بگذرم آخه خیلی بزرگ و کلفت و خوش فرمه و حسابی بهم حال میده ، راستی سروش تو نظرت درباره کس من چیه ؟ گفت عمه از تموم کسایی که تا امروز تو فیلما و عکسا دیدم هم خوشگل تر و نازتره ، هم ناناز و دخترونه تره . تازشم خیلی خوش عطره و آدمو حسابی دیوونه میکنه ، ای که من قربون اون کس خوشگلت برم . منم که از این حرفاش خوشم اومده بود یه خنده ای از ته دل کردم و گفتم مرسی عزیزم ، منظورت از دخترونه بودن چیه ؟ گفت عمه وقتی یه دختر زن میشه دیگه شب و روز یا با شوهرش یا حالا با مردا و پسرای دیگه سکس داره و در نتیجه کسش آش و لاش میشه و ازش گوشت اضافی میزنه بیرون و خیلی زشت میشه اما مال دخترا رو نیگا کن لبه هاش به هم چسبیدن و پف کردن و وقتی پاهاشونو جفت میکنن خیلی کسشون خوشگل میزنه بیرون ، به این میگن کس دخترونه . حالا قبول میکنی ؟ گفتم قبول میکنم اما با دوتا شرط .
 
 
گفت بگو جیگرم میشنوم ، گفتم اولن به هیچ وجه هوای سکس از عقب نباید به سرت بزنه ، دومن هر موقعی که مثل الآن تنها شدیم شرایط جور بود سکس میکنم قبوله ، گفت الهی من فدات شم ، باشه هرچی تو بگی اما چرا با سکس از عقب انقد مخالفی ؟ گفتم وقتی که میبینی کسم انقد دست نخورده و تر و تازس پس بیشتر وقتا از عقب سکس داشتم ، مگه نمیبینی کونم نسبت به کمرم انقد گندس ؟ گفت الهی من قربون این کونت برم ، زیادم بزرگ نیستا زیاد با اندامت متضاد نیست بهت میاد ماشالا . حالا مگه از عقب بهت بد گذشته عسلم ؟ گفتم چشات قشنگ میبینن عزیزم ، تا سه ماه پیش از هرپنج تا سکسی که با شهرام داشتم فقط یکیش از کس بوده اونم به اصرار من و بقیش از عقب بوده . تا سه ماه پیش که بچه ها رو از طرف مدرسه بردن اردو و جمعه هم بود و شهرام خونه بود ، اون روز شهرام هشت بار از کون منو کرد و بار نهم کونم زخم شد و بیهوش شدم که بردتم بیمارستان اونجا بعد درمان و اینا دکتر اومد بالا سرم و منم به دکتر با خجالت گفتم که شوهرم همچین عادتی داره و خواهش میکنم بهش بگین اگه یه بار دیگه همچین کاری کنه دیگه باید منو ببره قبرستون . دکترم رفت و بهش گفت و دیگه از اون به بعد از عقب سکس نکردیم و چون شهرام کس دوست نداره کمتر سکس میکنیم از جلو . سروش که معلوم بود با شنیدن این حرفا حالش حساب خراب شده با یه صدای حشری بهم گفت عمه جونم الهی من قربون این کست برم خودم قول میدم که از خجالتش دربیام ، حیف کس به این خوشگلی و نانازی نیست که این آقا قدرشو نمیدونه ؟
 
 
فرداش که یکشنبه بود سروش صبح زود بلند شد و رفت نون تازه گرفت برای صبحونه ، بعدشم بچه ها رو برد مدرسه و برگشت خونه که وسایلشو برداره و بره مدرسه ، منم که از محل کارم مرخصی گرفته بودم تا انباری و راه پله پشت بوم رو تمیز کنم و به کارای خونه برسم . سروش هم اومد بغلم کرد و بوسم کرد و خداحافظی کرد که بره مدرسه اما چن دقیقه بعد برگشت خونه و گفت زنگ زدم مدرسه گفتن دو تا از معلمامون مرخصی گرفتن به معلم سومم ما مرخصی دادیم امروز کلاس ما تعطیل شد. بعد گفت عمه امروز روز تو هستش و خدا منو رسونده تا کمکت کنم . خندیدم و بوسش کردم و گفتم پس بدو که کارای زیادی داریم اگه خوب کار کنی شب بهت جایزه ویژه میدم . رفتیم کارا رو شروع کردیم و سروش هم که معلوم بود دیروز و دیشب حسابی بهش خوش گذشته حسابی تند و سریع مثل برق کار میکرد تا زودتر کارا تموم شه و بتونیم دوباره با هم حال کنیم . سه ساعته راه پله و انباری رو تمیز کردیم و بعد من بهش گفتم کارای خونه بمونه واسه بعد از ظهر من میرم دوش بگیرم تو هم میای ؟ اونم که انگار منتظر عمین حرف باشه ، بدون هیچ مکثی گفت من از خدامه و پرید ازم یه لب گرفت و رفتیم حموم و با کلی التماس و خواهش و تمنا راضیم کرد تا از پشت هم بهش حال بدم . اون روز سروش تو حموم خیلی باحوصله و دقت و احتیاط نیم ساعت تموم از پشت منو کرد و یه یه ساعتی هم از کس ، طوری که چهار بار آب کیرش اومد و شش بارم من ارضا شدم ، بعد بهم گفت عزیزم اگه برگشت بچه ها از مدرسه نبود تا شب حسابی میکردمت ولی چاره ای نیست و باید سریع بریم بیرون تا تابلو نشه و آبرومون نره و به ناچار بعد دو ساعت تمومش کردیم و از حموم اومدیم بیرون . خلاصه بگم اون پنج روز با طول کشیدن کار شهرام تو عسلویه به یه هفته تبدیل شد و سروشم هر شب سه ساعت تموم منو میکرد .
البته بعدنا هم که روابط من و سروش گرم تر و صمیمی تر شد بهم گفت که هم بانداژ دستش الکی بوده و هم بریدن کیرشم کار خودش بوده و همه اینا نقشه بوده تا منو به دست بیاره .
 
این بود ماجرای سکس من با برادر زاده عزیز و دوست داشتنی و مهربونم سروش .
 
نوشته : سمیرا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

16 دیدگاه دربارهٔ «سکس من با برادر زاده ام»

  1. یعنی شما هم اگه یه عمه به این خوبی داشتین عین برادر زاده من سروش انقد قربون صدقش میرفتین ؟

    1. قربون صدقه که سحله ،واش جونم میدادم ، داستانت خیلی خوب بود سمیرا ،عالییییییییی
      ایدی تلگراممومیزارم ،اگه کسی خواست در خدمتشم
      @Hadi_Hadi78

  2. مهدیmehdi

    داستان خوبی بود کاش شما مال من بودی عزیزم
    مهدی هستم ازیزد ۰۹۳۷۶۴۸۷۴۹۵

  3. بی نام

    سمیرا جون ، داستانت خیلی قشنگ بود ، اما سیع کن همه کیر ها رو امتحان کنی ، اگه من تورو بکنم داستان سکس خودمونو مینویسی.
    امتحانش مجانیه.
    ایدی لاینم jaberak
    خوش حال میشم سر بزنی بهم.

  4. من خیلی هاتم و تبازی کم و تو عشقبازی کم نمیزارم و خرج هم میکن حسابی. بیشتر میذارم به اختیار طرفم که چی دوس داره و چی بیشتر بش حال میده. 09909948824 تهران.
    اگه خودت هستی همه جوره هستم باهات اگه نیستی یکی را بهم معرفی کن. مرسی مرسی عزیزم

      1. ای جان عزیزم جوری بخورم که از حال بری نتونی تکون بخوری شمارت رو بفرست هماهنگ کنیم گلم❤️😍

  5. عزیز دلم منم خراسان شمالی زندگی میکنم 35سالمه خیلی داغ پرانرژی هستم. کیرم 25سانته دوس داشتی زنگ بزن 2ساعت تمام تلمبه میزنم یک بار امتحان کن عزیزم 09333440507

  6. سکس با خانم ۴۰ ساله به بالا سکس با شاه کوس ه وصف ناپذیر و فراموش نشدنی
    مشهد ۰۹۳۸۸۳۶۰۳۲۲

  7. به این میگن عمه ، عمه ای کسی فحش بش داد ، بزنی لت و پارش کنی
    عمه فقط خودت سمرا خانم

  8. امیر لر

    تو بیا عمه من شو ، یکاری میکنم برات که تو کل دوران سکسیت ندیده باشی…
    اگه دوست داری بگو تا اشنا شیم و شمارمو بدم بهت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا