عقد با دختر عمو و گاییدن زن عمو

سلام.اسمم مصطفی است و بیست و هشت سالمه. خداوکیلی این واقعیتی که برام پیش اومده و اصلا ناراضی نیستم.شاید زیاد شاخ و برگ نداره ولی دقیقا اتفاقی که افتاده…
***
پارسال پدرم گیر داد که با دخترعموت عقد کن و خانواده عموم گویا پدرم رو انداخته بودن توی هول و ولا.هرچی مخالفت کردم و گفتم سیزده سال تفاوت سنی داریم و اون بچه اس،کسی گوشش بدهکار نبود.خلاصه بالاخره ما عقد کردیم.یکماه از عقدمون میگذشت که رفتم خونه عموم و رفتم اتاق خانمم که داشت درس می‌خواند و گفتمش در رو ببند و اومد و خوابوندمش و کیرمو درآوردم و دیدم کون که اصلا نمیره و جلو هم خودش میترسید.خلاصه آموزش ساک دادم بهش ولی ارضا نشدم و اون رفت مدرسه.فردا کف بودم و باز رفتم خونه عموم و زنم رو خوابوندم و کلی بهش گفتم باید عادت کنه کون دادن رو.اون بهونه مدرسه رو میگرفت آخه اول دبیرستان بود و منم میخواستم زود بکنم یهو رفت توی کونش و یه جیغی زد که مادرش در رو باز کرد دید روش خوابیدم سریع در رو بست و آبرومون رفت.
اون پاشد رفت بیرون و صدا زن عموم میومد که داره ازش میپرسه و خلاصه رفتم بیرون و خانمم رفت دبیرستان.زن عموم پنج شیش سال ازم بزرگتره و خلاصه یعنی خواست نصیحت کنه که این الان بچه اس و باید هواش رو داشته باشی و یهو از دهنش پرید که از پشت اصلا نزدیکی نکن برا جفتتون بده.من حشری شدم و حالم بد بود و زدم به پررویی و گفتم زن عمو اصلا حدیث نمیتونه و مال من به اندام اون نمیخوره و الان زن منه.پس من چکار کنم.همینجور که پای ظرفشویی بود از دهنش پرید حالا چندماه تحمل کن تا عروسی و من بهش گفتم فعلا فقط تو رو در حد معمول راضی کنه تا شب عروسی.گفتم یعنی چه،برگشت نگاه کرد بهم و اشاره کرد به دهنش و منظورش ساک زدن بود.
دیگه آمپرم چسبید و مثل دیوونه ها چسبیدم بهش یهو انگار برق گرفتش،برگشت گفت چته،من حرف نمیزدم.اون هی صدام میزد ولی من با یه دست گرفته بودمش و با دست دیگه کیرمو درآوردم و از بغل شرت به زور هل دادم رفت داخل شرت و یهو رفت داخل.یه لحظه سرش رو برگردوند سمت من و گفت مصطفی….مصطفی…..گفتم هااااااا،گفت توی چشمام نگاه کن،نگاه کردم.گفت زشته،درست نیست،درک میکنم و به کسی نمیگم،برو و دیگه تکرار نکن.پیش خودم گفتم اینو ببین چ دلش خوشه….کمرش رو گرفتم و بردمش سمت اتاق که هی مقاومت میکرد ولی درازش کردم سر تخت خانمم و اونم هی نصیحت میکرد و امید داشت من نکنم.دیگه دید شرتش رو درآوردم شروع به تهدید کرد که میگه و اون حرف میزد و من داشتم تلمبه میزدم.بعد ربع ساعت ساکت شد و دم اومدن آبم فقط گفت نریزی داخل یه وقت…
***
یکساله ازدواج کردم و ماهی یکی دوبار میرم سراغ زن عمو و همیشه باید تقلا کنه و هنوز کنار نیومده با من ولی یه پیروزی بزرگ بوده برام چون از زنم بیشتر باش حال میکنم مخصوصا وقتی بحث کون باشه.
نوشته: مصطفی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «عقد با دختر عمو و گاییدن زن عمو»

  1. از ارومیه دنبال یک خانم سی تا چهل ساله هستم من سی سالمه 09357701391

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا