زن عموم جنده ی خودم شد

سلام .اسمم سعید.20 سالمه،از رشت! الانم دانشجوام.اما داستانم واسه 2 سال پیشه.نمیدونم از کجا شروع کنم.آخه اتفاقات زندگیم زیاده…

***

من خیلی شوخ و مهربونم.تو خونواده همه دوسم دارن خدایی.مخصوصأ زن عموم.من هر سال تابستونا میرم تهران خونه ی فامیل.عمه،عمو،خاله!عموم تو یه کارخونه کار میکنه که کارش شیفتیه و ساعت کاریش عوض میشه.زن عموم که اسمش راحله س یه زن لاغر با سینه های 65،موهای قهوه ای روشن.اونا یه بچه هم دارن که کلاس اوله.داستان ازینجا شروع شد که منو زن عموم همیشه اس بازی میکردیمو اسامون کم کم سکسی شد.دیدم پایس و اونم میفرسته.خلاصه به سرم زد که رو مخش کار کنم.اما همش میترسیدم که به عمو بگه.اما با احتیاط جلو میرفتم.بهش گفتم دوس دخترم اصلأ پایه نیست و هوا نداره و ازین حرفا.خلاصه بهش گفتم دوست دارم و کاش میشد فقط یبار بوس یا بغلت کنم.اما اون میگفت نه.به عموت خیانت نمیکنم….

 
خلاصه اینقد زور زدم تا واسه یه بوس راضی شد.اما من هنوز نرفته بودم تهران.2ماه مونده بود به تابستون.تو این مدت بازم رو مخش کار کردم.به حدی که بیتابی میکردو میگفت پس کی میای؟خلاصه این 2ماه هم گذشتو پام رسید به تهران.تو کونم عروسی بود.خلاصه رفتم خونشون.از شانس کیری من عمو خونه بود.اما فهمیدم عمو شب کاره.وای خدا.داشتم بال در میاوردم.شام خوردیم عمو رفت سر کار.علی هم که 5سالش بود خوابش برد.خلاصه زن عمو جامو تو اتاق انداختو خودش کنار علی تو هال خوابید.من که روم نشد برم سمتش.داشتم منفجر میشدم.2،3ساعت گذشت.دیدم نمیشه.آروم بلند شدم.رفتم دیدم خوابه.آروم خوابیدم کنارش.خواستم بچسبم بهش یهو تکون خورد جفت کردم.پاشدم اومد سر جام.قلبم تند تند میزد.به زور خوابیدم.صبحش پاشدم دیدم عمو اومده.سرتونو درد نیارم.هیچ غلطی نکردم.دوباره شب شد و عمو رفت.گفتم دیگه باید کارو یکسره کنم.همچین که عمو رفت رفتم نزدیکش.گفتم اجازه هست؟بغلم کرد.بوسیدمش.تو آسمونا بودم.گفت عاشقتم سعید…

 

 

لباشو گذاشت رو لبام.بوسیدمشو لباشو خوردم.پاهاش شل شده بود.داشت میفتاد.گفتم بریم تو اتاق.گفت علی بخوابه بعد.خلاصه به هر زوری بود بچه رو خوابوند.حالا نوبت من بود که بخوابونمش.رفتیم تو اتاق.بغلش کردم.بوسش میکردم همش.اونم بوسم میکرد.رفتم سمت سینه هاش دیدم صداش داره در میاد.بلوزشو در آوردم.یه سینه ی کوچولو داشت.سوتینشم در آوردم.شروع کردم به خوردن با ولع تمام.آخه اولین بارم بود.شهوت هردوتامونو گرفته بود.رفتم پایین تر.شکمشو لیس میزدم.اومدم شلوارشو در بیارم گفت نه.توروخدا نه.منم حالیم نبود اصلأ.شلوارشو محکم گرفته بود.مگه ول میکرد؟به زور درش آوردم.حالا فقط یه شرت پاش بود.باز مسخره بازی در آورد و نمیذاشت.اما زورش که به من نمیرسید.شرتشم به زور کندم.دیدم داره گریه میاد.دسش رو کسش بود.نمیذاشت به کسش دس بزنم.سریع لباسامو کندم.افتادم روش.لباشو خوردم.دسشو به زور آوردم کنار.همش میگفت نه.توروخدا نه!کیرمو گذاشتم لای پاش.یکم جلو عقب کردم.دیدم آروم شده.اومدم پاهاشو باز کنم بازم نذاشت.لا مصب قفل کرده بود…

 

 

برگردوندمش.افتادم روش کیرمو گذاشتم جلو کسش.فقط میگفت نه.ریده بود به اعصابم.منم تا ته کردم تو کسش.یه داد زد گفت آخخخخخ.سوختم!حس عجیبی داشتم.کیرم واسه اولین بار رفته بود تو کس.داغ بود و لیز.خیلی حال میداد!از پشت سینه هاشو گرفتم.گردنشو میخوردم.دیگه آهو ناله میکرد.منم داشتم ارضا میشدم.تند تند تلمبه میزدم.آبم داشت میومد.سریع درش آوردم.اما احساس کردم در حین بیرون آوردن آبم اومده.اما گفتم نه بابا.من که درش آوردم.همشو خالی کردم رو کمرش.عضله های پام گرفته بود عجیب.زن عمو هم نتونستم ارضا کنم.پاشدم رفتم دسمال کاغذی آوردم.کمرشو پاکیدم کیرمم پاک کردمهر 2تامون بیحال افتاده بودیم کف اتاق.یه ربع گذشت.جفتمون ناراحت بودیم.اما به روی هم نیاوردیم.اون شب منو فرستاد حموم.اومدم بیرون دیدم لباساشو پوشیده و جامو انداخته…

 

اومدم بغلش کردمو بوسیدمش.ازش تشکر کردم.یادمه بهش گفتم مرسی که منو به آرزوم رسوندی.خب اولین سکس بود دیگه.بهم دیگه قول دادیم که بین خودمون بمونه.او شبم گذشت.یه هفته رفتم خونه ی بقیه فامیلا.برگشتم رشت،زن عمو دیگه واقعأ عاشقم شده بود.نمیدونم چرا.ولی همش میگفت دیوونتم.عاشقتمو ازین حرفا.یه روز اس داد گفت سعید پریود نشدم.2روز گذشته از وقتش.اما خبری نیست.گفت مطمئنی آبتو توش نریختی گفتم نمیدونم بخدا.یهو یادم اومد گفتم شک دارم.گفت وای بدبختمون کردی سعید.من داشتم به گوه خوردن میفتادم.گریم داشت در میومد.اینقد نذر و نیاز کردم و خدا خدا کردم که حامله نشده باشه.بهش گفتم برو آزمایش توروخدا..

 

 

بعد از یه هفته اس داد گفت تبریک میگم.داری بابا میشی.چشام داشت در میومد از کاسه.سریع زنگ زدم گفتم توروخدا راستشو بگو.گفت شوخی کردم بابا.بخیر گذشت! فقط یه نوع مریضیه که تاریخ عادت رو بهم میزنه.از خوشحالی اشکم در اومد.2 تا فحش هم بهش دادم گفتم کیرم تو کونت.گفت ای جونم! گفتم زهر مار.گفت دوست دارم و خدافظی کردیم.ببخشید سرتونو درد آوردم.خدایی ماجرا واقعی بود.حالا هرجور راحتین.اگه دوس دارید فحش بدید اگرهم خوشتون اومد بگید بقیه خاطراتمو بنویسم.با زن عمو یه 6.7 بار دیگه هم سکس داشتم.اما اونا دیگه مث آدم و با ضریب امنیتی بالا بود(کاندوم).

 

 

کوچیک شما سعید

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

37 دیدگاه دربارهٔ «زن عموم جنده ی خودم شد»

    1. اگه میخوای من هستم عزیزم .دوست داشتی اول اشنا شیم بعدا به کیر برسی

    2. سلام کیرخوبی کیرخوبیدارم قول میدم خوشت بیاد.
      اگه دوست داشتی تماس بگیر
      09015815268

    3. سلام
      من یه کیر کافت توپ دارم اگه می خوای بهم زنگ بزن منتظرت هستم
      09015021552

  1. امیر حسین

    کیر من برای تو ترانه جان سعید کیرم تو کون تو وزنداییت و ننت

  2. سعید جان شمارم بده به زن عموت من حال بکنم باهاش مرسی۰۹۳۹۱۲۷۵۹۷۹

  3. دوستان من سایز سینه ام ۷۵هاله اشم ب رنگ قهوه ای خیلی روشنه میخواستم ببینم شما نمیدونید چکار کنم که کمی سفت تر بشه ونوکش بزرگتر بشه
    ممنون

    1. روزی سه بار انگشت کن تو کونت نفستو 30ثانیه نگه دار بعد 5سال کم کم درست میشه

  4. بيا همچين بكنمت كه اسم كير اومد بري بالا درخت جيغ بزني 09388077737

  5. ترانه جون مال من خیلی خشگله ها ولی به دلت صابون نزن چون بهت نمیدمش غصصصصصصصصصه مال خودمه

  6. سکس حضوری و سکس چت فقط در عوض شارژ. شارژ نمیفرستی نیا
    اگه هم پایه ای بیا تل هماهنگ کنیم . گود بای پارتی هم داریم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا