تـــــــــــــــــــــــــــکتم جون

سلام من اسمم علیه و20 سالمه کلا ادم رکیم وخیلی شوخ و از اون دسته ادمای الکی خوشم قدم 173ووزنم 65 کیلو چش مشکی خوشتیپ و تو دل برو البته دوستام میگن
 
سر تونو درد نیارم داستانی رو که می خوام واستون بگم مربوط به تابستانه پارساله که واسه کار رفته بودم دماوند پیش عموم و اونجا با یکی از دوستای عموم که گچ کار بودرفتم سر کار عموم کارمند بانکه و حدودا 40 سالشه وشاه کس قصه ی ما که زن عمومه اسمش تکتمه حدود 34یا 35سالشه یه خانوم خوشکل و ماه والبته عینکی که وقتی عینک می زاره دیگه نمیشه توصیفش کرد از نظر استیل و هیکلم یه باربی کامله سینه های بزرگ فک کنم سایز 85باشه نمی دونم از این چیزا زیاد سر در نمی ارم و کون بزرگ و تودل برو که وقتی راه میره از زیر چادرم معلومه که می گه بیا منو بکن
خلاصه روزا یکی پشته سر هم رد می شد و با موندن من تو خونهی عموم من بیشتر تو کف زن عموم می رفتم و بیشتر دلم می خواست که بکنمش یه روز سر کار بودیم که یهو تلفن اقا محمد زنگ زد0اقا محمد یه بچه ی باحال و حدود 30 سالش بو ونمی دونم عموم چه طوری همچین رفیق با حالی تو این شهر پیدا کرده بود اخه عموم یکمی خشک برخورده بعداز حدود پنج دقیقه صحبت کردن گوشیو قطع کرد وبه من گفت که غروب یخورده زود تر برم خونه حدود ساعت 5اینا بود که اقا محمدگفت و بعدازجمع کردن وسایل کار بروخونه بعد جمع کردن وسایل و شستن دست و صوتم راهی خونه شدم فاصله ی محل کار تا خونه ی عموم یخورده طولانی بود منم که کلا از هیچی خبر نداشتم تر جیح دادم تو خیابون یه چرخی بزنم و بعد برم خونه …
 
 
حدود ساعتای 9 بود که رسیدم در خونهی عموم زنگو زدم و رفتم توپیش خودم می گفتم که باز دوباره وارد باغ هلو شدم با این تفاوت که صاحب باغ خونس و نمی شه هلو خورد بعد از ورد به خونه زن عموم ازم پرسید که چرا دیر اومدم خونه مگه اقا محمد زود تر تعطیل نکرد تازه فهمیده بودم که اونیکه به اقامحمد زنگ زده بود زن عموم بود و دلیل اینکارشم رفتن عموم به ماموریت وترس زن عموم از تاریکی و تنهایی بود(واقعا چرا خانوما اینقدر از تاریکی می ترسن؟) اینجا بود که بخودم گفتم علی تا عمو از ماموریت نیومده باید این دوتا هلوی زن عمو رو بخوریا خلاصه بعد از صرف شام نشستیم پای ماهواره او کنالای ماهواررو عوض می کردم زن عمو که ازین کار من اعصابش خورد شده بود پا شدو رفت تو اتاقش منم تلویزیون و و خاموش کردم خوابیدم 2ونیم اینابود که از خواب پریدم و بی خوابی زد به سرم که نگو ه و زدم تو فکرو خیال یه خورده اینورو اونور کردم تا اینکه یه نقشه واسه کردن زن عمو پیدا کردم که به عقل ابلیسم نمی رسه اصن شیطون باید بیاد جای من و چند تا واحد پاس کنه
(الان که دارم اینو می نویسم خودم شق کردم که نگو)
 
 
فردا بعد از تعطیل کردن کار رفتم دارو خانه و چند تا قرص تاخیری گرفتم اخه من زود ارضام و اونم به خاطر استمناست که اونهم بعد از این ماجرا گذاشتم کنار کلا این ماجرا تو زندگی برکتای زیاد داشت
از ماجرا دور نشیم زنگ رو زدم و رفتم داخلو خودم رو زدم به کمر درد به زن عمو گفت برو حموم یه دوش بگیر رفتم حموم تو تا اینجای نقشم دز=رست پیش رفته بودتو حموم خیلی به خودم رسیدم بعد تصمیم گرفتم نقشم رو اجرا کنم موقع خروج از حموم یدونه قرص تا خیری خوردم و از حموم خارج شدم و خودم رو زدم به کمر درد به زنمو گفتم که پماد موضعی واسه کمر درد گرفتم و چون الان شبه و کسی رو هم اینجا نمی شناسم واسم بماله رو کمرم زن عمو هم قبول کرد من رفتم روی زمین دراز کشیدم و لباسم رو دادم بالا زن عمو جوووووووووونم نشست کنارم و یخورده از پماد رو مالوند رو کمرم و شروع کرد به مالیدن پماد رو کمرم منم شروع کردم به تعریف ازش که چه خانوم خوبیه و من چقدر دوستش دارم و ازین جور حرفا حدود یه ربعی بود که داشت واسم پماد رو می زد و کمی ماساژم می داد و منم تو این یه ربع از ب بسم الله تا ن پایانش همش داشتم ازش تعریف می کردم وقتی پاشدم و به تکتم جون نگاه کردم دیدم چشاش قرمز شده و لوپاش گل انداخته و پاشد و بسمت اشپز خونه رفت با دیدن این صحنه به خودم گفتم الان دیگه وقتشه مرگ یه بار شیونم یه بار خلاصه رفتم تو اشپز خونه خودم رو زدم به پررویی و اونو از پشت بغلش کردم و از گونه ش یه بوس کردم برگشت که یه چیزی بهم بگه منم بدون معطلی لبم رو گزاشتم رو لبش وایییییییییییییییییی چقد داغ و خوش مزه بود اول خواست خودش رو بکشه کنار ولی نذاشتم با شدت تمام داشتم لبشو می خوردم گاهی زبونم رو می بردم تو دهنش و گاهی باشدت تمام لبشو میک می زدم زن عموهم کمکم همراهیم کرد بعد چند دقیقه لبمو از رو لبش ورداشتم و شروع کردم به خوردن گردنش
 
 
حدود 2 دقیقه اون کار رو کردم و بعد دوباره لبمو گذاشتم رو لبش. تککککککککککککتم جون خیلی داغ تر شده بود شده بود یه گوله ی اتیش شهوتش بالا زده بود دستم رو گذاشتم رو سینشو شروع کردم به بازی کردن باهاشون وایییی چقدر نرم بود همزمان که سینش رو می مالیدم دوباره شروع کردم به خوردن گردنش سرمو بردم بالا و جای گوشش گفتم تکتم جون اجازه هست ممه هاتو بخورم با تکون دادن سرش بهم اجازه داد تی شرتش رو دراوردم و از روی سوتینش سینه هاشو گاز گرفت بعد اروم سوتینش رو باز کردم واااااااااایییییییییییییییییییییییییی چی میدیم ااااااااااااااااااااااااخخخخخخخ چقدر سفیدو بزرگه با حرص و ولع شروع کردم به خوردن اونم چه خوردنی مث کسایی که یه ماهه غذا نخوردن داشتم می خوردم بعد 5دقیقه بلند شدم دستشو گرفتم و بردمش تو اتاق خواب روی تخت دارازش کردم و با زبوبم دور نافش رو یه لیسی زدم بعد زبونم رو بسمت با لا کشیدم و باز شروع کردم به خوردن سینه ها زن عموم داشت حال می کرد دندونش رو گذاشته بود رو لبش وسرشو به سمت چپو راست تکون می داد معلوم بود غرق شهوته یکی از دستامو از روی سینه ش بر داشتم وگذاشتم رو کسش و می مالوندم دست دیگم رو هم برداشتم و شلوارش رو کشیدم پایین یه شرت توری البالویی تنش بود که حسابی خیس خیس بود صورتم رو گزاشتم رو شرتش وای چه بویی می داد سرمو چپ و راست تکون می دادم گاهی هم دماغمو رو کسش بالا و پایین می کردم یخورده لیسیدمش بعد شرتش و از پاش دراموردم وایییی چی میدیدم یه کس هلویی لبه هاش صورتی بود و تمیز تمیز اخه صب به صب دوش می گرفت وااااایییی چقد ناز بود شروع کردم به خوردنش حالا نخور کی بخور اون ابی که روکسش بود چقدر خوش مزه بود زنونمو هی داخل می کردمو هی در می اوردم بعد یخورده از رانشو می خوردم دوباره می اوفتاده ردو کسش تکتم جون دیگه به اووووووووف اوووف کردن افتاده بود پاشدم و رفتم کنارش گفتم حالا دیگه نوبت شماست تکتم جون نمی خوای منو لخت کنی کلا دوست دارم تو سکس دختر لختم کنه اونم پاشد و به جون لباسام افتاد
 
 
اصن نفهمیدم کی درشون اورد نشست رو پاهم و کیرمو که حسابی بزرگ شده بودو گرفت تو دسش زبونش دو کیرم کشید بعد تودو تا ضربه با زبونش سر کیره زد ویهو همشو کرد داخل چقدر خوب ساک می زدن داشتم برخورد کیرم رو به ته گلوش حس می کردم وای چه حالی میداد بعد چند دقیقه که کیر رو از تو دهنش دراورد پاشدم و رفتم لای پاشو باز کردم و نشستم جلوی کسش شروع کرم به لیسیدن بعد کیرمو دستم گرفتم و باهاش چند تا ضربه رو کسش زدم بعد کیرمو رو کسش گذاشتم وهی بالا و پایی ن می بردم زن عمو التماس می کرد می گفت جووون علی جوووووووون بکن کسمو بکن تروخدا بکن بکنششششششششششش و منم باتمام شهوتی که داشتم خودم رو کنترل می کردم و به کارم ادامه می دادم وای چه التماسی می کرد چه لذتی داشت کم کم به گریه اوفتاده بود که کیرمو بر داشتم و یهو زدم داخلکس زن عمو زن عمو یه جیغ بلند کشید تو کسش چقدر داغ و لزج بود شروع کردم به تلمبه زدن صداش در اومده بود از روی شهوت ناله میکرد آخ جون تند تر بکن بکن که خوب می کنی و از این حرفا ما هم هی تلمبه بزن واییی نمیدونید چه حال داشتم تو اون لحظه داشتم میمردم ضربان قلبم از بس تند شده بود فکر میکردم الانه که بزنه بیرون ولی دست بردار نبودم همزمان سینه هاش رو میخوردم و تلمبه میزدمبعد از اینکه حسابی کسشو تو حالت دراز کش گائیدم گفتم که به حالت سگی وایسه و تو اون حالت کمی ساک زد بعدش کیرمو یه کوچولو به اون سوراخ خوشگلش مالیدم و بعد همشو یهو کردم تو کسش و فقط تلمبه میزدم و دستم رو از زیر حلقه کردم و چوچولشو بازی میدادم و اون بیشتر حال میکردتو همون لحظه یه اههههههههه گفتو لرزید که فهمیدم ارضا شده.
 
 
حالا من مونده بودم. کیرمو در آوردم گفتم میزاری پشتت رو بکنم قول میدم یواش بکنم نه نگفت خوشم اومد همه چیزو میدونست بدون هیچ حرفی به همون حالت وایساد بهش گفتم اگه دردت اومد بگو تا اذیت نشی مثل کسی که فحش شنیده باشه سرشو برگردون با اخم گفت کی گفته درد داره گذاشتم رو سوراخ کونش و آروم آروم فشار میدادم و کم کم میرفت تو دوباره از اول اینکار رو میکردم بعد چند بار که اینکار کردم یواش یواش سوراخش باز شد و کیرمو کمی از نصف بیشتر میکردم تو کونش و اونم فقط اههههههههه میگفت . حسابی سوراخش باز شده بود جوری تا آخر کیرم توش میرفت شروع کردم به تلمبه زدن و زن عو داد می زد::آییییییی. بكننننننننن ، بكنننننننننن..منوبكنننننننن ،آخ خ خخخ خدااااا ، توقف نكننننننننن.آخ خ خخخخخخخخخ چقدر دوستتتتتتت دارمممممم . بعد از کمی گائیدن کونش دوباره به حالت اول برگشتیم و به پشت دراز کشید و دوباره کردم تو کسش و جوری تلمبه میزدم که فنرهای تختم هی بالا و پائینمون میکرد حس کردم دیگه داره ابم میاد و بهش فهموندم اونم گفتم خوبه داشت آبم میومد خواستم بکشم بیرون که با دست کمرمو گرفت منم چند تا تلمبه دیگه زدم و آبمو ریختم تو کسش اونم همزمان که من آبم اومد اونهم دوباره ار ضا شد بعد فهمیدم که قرص زد بارداری مصرف میکنه و خیالم راحت شد
 
امیدوارم از خاطره ای که براتون نوشتم خوشتون آمده باشد و اگر اینطور بود، به من بگویی تا باز هم برایتان بنویسم. ضمنا این اولین باری است که من سعی کردم داستان وخاطره ای سکسی بنویسم، واقعا امیدوارم که خیلی بد نبوده باشد
اگه خواستید بگید تا داستانای دیگمو هم واستون بنویسم
نویسنده:تنهای تنها.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «تـــــــــــــــــــــــــــکتم جون»

  1. خب خوشگله اول از خودت گفتی که خیلی نازی/بعدش من که باورم نشد که ولی داستانت باحال بود من تو سکسم هیچ وقت کسی رو از کون نکردم چون خوشم نمیاد بعدشم کیری که تو کون بره بخوای بکنیش تو کوس کوسو حروم میکنی/کوسو باید خورد ناز کرد بوسید وحسابی بهش حال داد کهرنگو رو بگیره/کیرم سیخ شده بد جوری هوس کوس کردم یاد سکس ای خودم میفتم حشری میشم09364010826

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا