کردن کس و کون دخترخاله شوهردارم

سلام به همه

من يه دختر خاله دارم كه اسمشو اينجا مونا ميزار نميخوام اسم خودش باشه اين دختر خاله ما هم شوهر داره كه شوهرشم پسر اون يكي خاله ما هست كه مونا 2 سال هم از من كوچكتر است من 24 سالم و مونا 22 سالش هست

خلاصه داستان از اينجا شروع شد كه تو خونه ي شب نشسته بود ي پيام بهم اومد جوابشو دادم نوشتم نشناختم گفت خيلي بي معرفتي مونا هستم گفتم ببخش شمارتو پاك كرده بودم بلاخره ي چند روزي همينطوري گذشته تا من بهش اس دادم ديگه به ما افتخار نميدين ي پيامي تك زنگي بزنين سر همين ماجرا من بهش يه جك سكس فرستادم اونم ديدم از ايني كه من براش فرستادم بدترشو فرستاد به مخم رفتم تا مخشو بزنم بهش اس دادم دوستت دارم اونم گفت منم به عنوان پسرخاله دوست دارم راستش خيلي ميترسيدم ولي با ترسو دلهره بهش گفتم يه بوس بهم ميدي اونم تو جواب پيامم نوشت بوس من بهش گفتم از كجات گفت از صورت گفتم نه برو پايين گفت خيلي بيشعوري بهش گفتم فقط يبار بزار باهات حال كنم با خواهش و تمنا به زور قبول كرد اينم بگم ما خونه امون تو ي خيابون هست شوهر مونا هم نانوايي داره صبح زود ميره نانوايي
بلاخره ي روز صبح كه داشتم ميرفتم مغازه برف هم باريده بود آيفون خونشون را زدم جواب داد كي هست گفتم منم علي در را باز كرد خواب آلود بود چشماش آخه تازه از خواب بيدار شده بود رفتم سلام و احوال پرسي كردم نشستم ي چاي گذاشت اون تو آش پذخونه بود رفتم از پشت بغلش كردم ي بوس از صورتش كردم برگشت لبشو گذاشت تو لبم لب همديگرو ميخورديم همينطوري كه گفت اينجا نميشه بريم تو حال امديم تو حال داشتم همينطوري از لبش گاز ميگرفتم اونم از روي شلوار كيرمنو نوازش ميكرد اومدم پايين تابشو در آوردم ولي سينه بندشو نه از روي سينه بندش داشتم ممه هاشو ميخوردم واي چ حالي داشت يواش يواش اومدم پايين تارسيدم به اصل مطلب واي خدا چ ميديدم كوس سفيد تازه موهاشو زده بود منم بي معطلي افتادم به جونش انقده ميخورم كه نگو و نپرس اونم سرمو فشار ميداد تو كوسش همينطور كه داشتم ميخوردم گفت پس من چي من نبايد مال تورا بخورم بلند شدم لباسامو در اوردم 69 شديم اون واسم ساك ميزدم من داشتم بهشتشو ميخوردم فك كنم 6 . 7 دقيقه اي ما هم را خورديم بلندشم كردم گفتم من از اول از كون بايد بكنم قبول نكرد گفت درد داره گفتم بابا نترس گشاد ميشه بلاخره با هزار خواهش و تمنا چهار دست و پاش كردم سر كيرمو گذاشتم تو دهن كونش يواش فشار دادم جيغ كشيد كشيدم بيرون

 

يواش يواش تلمبه زدم مونا هم فقط آه واي ميكرد تلمبه هامو بيشتر كردم تا كيرم جا باز كرد واسه خودش ديدم داره بيشتر حال ميكنه هي ميگفتم علي يكن منم بيشتر حشري ميشدم تند تر تلمبه ميزدم ديگه از كون خسته شدم بودم خوابندمش به زمين پشتش به زمين بود كيرمو گذاشتم رو چوچولش يه خورده ور رفتم باهاش بيچاره مونا فكر نميكرد كه يهويي كيرمو بكنم تو كوسش 1 دقيقه نشده بود كه با كوسش ور ميرفتم بدون مكث تمام كيرمو دادم تو كوسش جيغ بلندي كشيد از حال رفتم منم يواش يواش داشتم تلمبه ميزدم بهش اون فقط ميگفت آه آه آه واي واي از اين كوس و شعر را من بيشتر تحريك ميشدم 5 . 6 دقيقه اي از كوس كردم ديدم به خودش لرزيد فهيمدم ارضاء شده …

 

ولش كردم به حال خودش موند بعد 2 . 3 دقيقه با از كوس شروع كردم به كردنش زياد نكرده بودم ديدم داره آبم مياد بهش گفتم مونا آبمو كجا بريزم گفت به جاي خودش تو كوسم گفتم ديوانه حامله ميشي گفت نترس دارو خوردم من بدون معطلي همشو خالي كردم تو كوسش بعد خودمو ول كردم روش چند دقيقه اي باهم همينطوري دراز كشيدم بعد باهم رفتيم تو خونه مونا اينا حمام اونجا هم ي دست كردم ولي ايندفعه آب كيرمو نامرد خورد انگار تشنه آب كير هست ..

 

دوستدار شما علي

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «کردن کس و کون دخترخاله شوهردارم»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا