کردن جنده ی شوهردار در استانبول

سلام به همه .
من سامان هستم 34 ساله با قد 183 ورزش کار البته چن سالی میشه دیگه ورزش نمیکنم واسه همین یکم شکم دارم .
کارم  ایجاب  میکنه ماهی یک بار برم استانبول
یکی از خاطرات سفرمو واستون میگم
راستی یادم نرفته بگم غلت املایی زیاد دارم فوش ندینا (هرچی بگین خودتونین) خخخخخ

 
هر سری که میرم ترک سعی میکنم با کسی برم تنها نباشم به هرکی گفتم نتونست بیاد تا اینکه یه همکار که رقیب کاریمم بود اکی شد مجبور بودم اخه تنها نمیشه برم
اشکان اسم این رقیب که حالا شده رفیق بود.
با اشکان اکی شد بریم دیگه خورد نمیشم تو چجوری رفتن به فرودگاهو اینا میرم سر اصل داستان
دو روز بود تو هتل بودیم اشکانم همش از 7 صبهونه رو که میخورد میزد تو بازار تا شب یه بار باهاش رفتم ببینم از کجا خرید میکنه که به قول بازاریا سوراخاشو پیدا کنم رفتیم فروم استانبل دیدم نه پا نمیده هر 2ساعتم یه گل بار میزد میکشیدیم من خریدم تموم شد و اشکان همچنان با وسواس خرید میکرد.
هرچی بهش گفتم بیا کمیم عشقو حال کنیم رازی نبود میگفت فقط کار
بیخیال اشکان شدم و خودم تنهایی یه بلیط کنسرت شهرام گرفتم که رویه کشتی اجرا میشد
ساعت 7 بود سرویس اومد در هتل دنبالم از هتل ما هم که تو توپگاپی بود کسی نیومد کنسرت اما اتوبوس پور بود دخترو پسر زنو شوهر سوار شدم رو صندلی نشستم چنتا دختر نگام میکردن تیپم بد نبود کتونیه قرمز شلوار جین ابی روشن تیشرت قرمز مارک هالیستر

 
رسیدیم به کشتی سوار شدیم سر میز من چنتا پسر از تهران نشسته بودن از اونجایی که خیلی اجتماعی هستم سری باهاشون گرم گرفتم پیش غذارو خوردم چن پیک شراب قرمز زدم تا داغ شم موزیک پلی بک هم گذاشته بودن رفتم ته کشتی واسه سیگار متوجه شدم کشتی هنوز حرکت نکرده فهمیدم خبراییه پرس و جو کردم فهمیدم شهرام حالش بد بوده نیومده بی خیال یکی دیگه اومد دمش گرم خیلی خوب بود مجلس گرم شد دوخترا ریختن وسط واسه رقص منم شرو کردم تنها بودم و خیلی نمیشد جولون داد با چنتا دختر رقصیدم اما تا میخواستم برم تو موخ یکی میومد یا شوهرش بود یا رفیقش هرچی دستو پا زدم نشد که نشد بی فایده بود رفتم سر مشروب تا میتونستم خوردم سرتونو درد نیارم بی فایده بود زور زدنام

 

ساعت شد 12 و کشتی پهلو گرفت پیاده شدیم منم داغ داغ تو کشتی با حالت مستی سیگار کشیدنی با خدا حرف میزدم که چرا حالگیری میکنه این همه نعمت ما بی بهره سوار سرویس شدم تا بیام هتل وسط راه تو اکسارای میخواستم پیاده شم برم یه کسی چیزی بزنم توش تا خالی شم از این خیابونیا زیاد هست اما نمیتونستم راه برم تلو تلو میزدم بیخیال شدم رفتم هتل رسیدم در اتاق درو زدم واستادم تا در وا بشه یه صدایی از اتاق بقلی میومد که داشت عوق میزد در باز شد رفتم تو اشکان یه سیگاری گل دستش مشغول بود کلی فحش و بدو بیرا به اشکان که چرا نیومد و به من حال نداد اونم که عشقش گل بود میکشیدو چرتو پرت میگفتدوتا کام گرفتم. تیشرتمو دراوردم رفتم رو تخت که بخوابم دوباره صدایه عق از اطاق بقلی بلند شد اشکان گفت بابا این بقلی گاییده ماره با این صداها هالم بد شد من سرمو گذاشتم رو متکا که بخوابم یه فکری به سرم زد به اشکان گفتم میشناسیش گفت یه زنست با شوهرش گفتم یه قورص به من بده پرسید چه قرصی گفتم فرقی نمی کنه پرسید میخوای چیکار گفتم خفه شو اقا قورصو گرفتمو رفتم در اطاق بقلیو زدم.

 

بعداز چن لحظه در وا شد یه خانوم خوش اندام با موهایه زرد اما شلخته درو وا کرد سلام دادم پرسیدم مشروب زیاد خوردی حالت بد شده گفت نه بابا غذا مسمومم کرده قورصو دادم گفتم اینو بخور خوب میشی پرسید چی هست گفتم بخور کاریت نباشه تنهایی گفت اره گفتم خوب بیا پیشه ما ماهم حوصلمون سر رفته با هم بگیم بخندیم گفت بزار حالم کمی بهتر بشه چشم منم حوصلم سر رفته میام درو بست منم اومدم تو اطاق اشکان پرسید چی شد گفتم حله الان میاد اینجا گفت شوهرش چی پس گفتم نبود تنها بود. منتظر موندم دیدم خبری نشد دباره در زدم درو وا کرد پرسیدم چی شد بهتری گفت اره اما من روم نمیشه بیام اونجا میخوای تو بیا رفتم تو درو بستم یه زرف غذا رو میز بود نصفه پور بود گفت اینو خوردم پشتش به من بود پرسیدم بهتری
گفت اره اما خیلی کوفتهام دستامو بردم ترفه کولاش که ماساژ بدم کولاشو گرفتم کمی مالوندم حرفه ای که گفت مگه ماساژ بلدی گفتم بعله اونم چه ماساژی بخواب رو تخت تا ماساژت بدم بهتر شی
اسمش مریم بود قدش 170 سبنه هاش بزرگ و گرد یه تاپ قرمز با یه شلوار مشکی پاش بود خوابید رو تخت کونه گنده ای داشت اول بقلش خوابیدم با کولاش شرو کردم بعد دیدم نا فرم دستام خسته میشه خودمو زدم به پورویی رفتم بالا نشستم رو رونش کونش واسم چشمک میزد همینجور که ماساژ میدادم اسمشو پرسیدمو واسه چی اومده استانبل و از این حرفا بچه کرج بود مغازه بوتیک داشت پرسیدم شوهر داره که گفت اره اما امروز رفت انتالیا که یه کار کوچیک داشت فردا میاد معلوم بود پیچونده 27 سالش بود سفید. شوهرشم 31 سالش بود کارشم اداری بود ماساژ میدادم که رسیدم به کمرش

 

تاپو دادم بالا چیزی نگفت میمالیدم که بند سوتینشو باز کردم اونم زرد توری بود باز چیزی نگفت حسابی مالیدم اومدم پایین ساق پاش خیلی خوش فورم بود از رو شلوار میمالیدم اومدم بالاتر رسیدم به کونش لومبه هاشو یکی یکی میمالیدم دیدم چیزی نمیگه فهمیدم دلش میخواد شلوارشو کم کم کشیدم پایین که صداش درومد گفت دیگه پورو نشو خوب خوابیدم رمش بدنه منم که تیشرت نداشتم داغ داغ بودم چسبوندم به کمرش پرسید چیکار میکنی خوابیدم روش گفتم خدایی الان بهت حال داد یا نه گفت اره خداییش اما دیگه زیاده روی نکن حالش خوب خوب بود عق زدناش بهونه بود اینو بعدا فهمیدم هشرش زده بوده بالا و نقشش بوده همین جور که روش خوابیده بودم گفتم نمیخوای یه شب توپ حال کنی چیزی نگفت دوباره مالیدمش دستمو بردم زیرش که خودش کمی بلند شد که دستم راهت به کسش برسه دستمو بردم توی شورتش انگشتام هنوز به کسنرسیده بود که دیدم خیس خیس از شهوت داره میمیره با چوچولش کمی بازی کردم نمنم صداش درومد حسابی که داغش کردم بلند شدم شلوارو از دو طرف گرفتم اروم کشیدم پایین واااو یه شورط زرد توری که لوبه هاش از شورط زده بود بیرون جلوم نمایان شد شلوارو دراوردم دوباره رفتم رو روناش با دستام نوازش میکردم مریمم هیچی نمیگفت حسابی ورزش دادم دستمو بردم زیر شورت اروم سورطشم کشیدم پایین خودش کمی قومبل کرد که شورط راحت در بیاد وقطی شورط درومد چون قنبل کرده بود سوراخ کونش نمایان شد رنگ صورتی بود تمیز

 

دستمو بردم زیرش با انگشتم چوچولشو یواش نوازش کردم اونم همونجوری قنبل موند که دستم راهت کوسشو بماله با دست راستم یه لب کونشو باز کردم خودمم دراز کشیدم اول کونشو بو کردم چه عطری داشت با ورم نمیشد خدا حرفامو شنیده بود زبونمو اروم نزدیکه سوراخ کونش کردم و یواش سوراخشو با زبون لمس کردم تا زبونم خورد به سوراخ کونش یه تکونی خورد و داد زد وااااووو دهنت سرویس چیکار میکنی گفتم ااا هنوز کاری نکردم صبر کن دوباره ارومتر لیس زدم صداش حسابی درومد سرشو میکرد تو متکا و داد میزد منم حشریتر میشدم حسابی سوراخ کونشو لیسیدم همونجوری یواش یواش رفتم پایینتر اونم قنبلشو بیشتر کرد زبونمو رسوندم به کسش با چوچولش بازی میکردم حسابیم خیس بود ابش خیلی زیاد بود بو هم نمیداد تمیز تمیز حسابی براش خوردم که فکنم ارزا شد چون یهو شل شد باز خوردم کونو کوسشو هسابی لیسیدم منم تشنهههه صداش از دادو بیداد به التماس تبدیل شد تو رو خدا بکن توش جرم بده کوسم ماله توووووو خواهش میکنم بو وووکووون  که من بلند شدم و خوابیدم کنارش حالا نوبت تو …

 
بلند شد تاپشو که نصفه درومده بود در اورد ولخت لخت شد بخواب که نوبت منه دست انداخت به کمربندم کیرم از بس بزرگ شده بود شلوارم کش اومده بود نمیتونست دکمه شلوارمو باز کنه تاقط نیاورد از رو شلوار گازش گرفت یه درد کوچولو گرفتم داد میزد بازش کن دیوس زود باش مردم دکمه مو که باز کردم مثل وحشیا کشید پایین شلوارمو با شورطمو در اورد کیرم جلوش الم شد دست بهش نزد یکم نگاش کرد ماتش برد نمیدونم چرا یه اه کوچیک کشید و بدونه اینکه دست بزنه به کیرم رفت سراق تخمام با نک زبونش میکشید به تخمام یواش یواش توخمامو کرد تو دهنش لیس میزدو میمکید اومد بالاتر مایین کیرمو لیس زد بعد با دستش گرفت من پیچیدم به خودم اروم اروم همین جور که کیرمو میخورد اومد بالا تا رسید سر کیرم کرد تو دهنش بالا پایین میکرد انقد تفیش کرد که کیرم لیز میخورد میرف تو دهنش تا گلوش میرسید باورم نمیشد میکرد تو گلوش عق میزد اما همش سعی میکرد بیشتر بکنه تو گلوش در میوورد از دهنش تفش کش میومد قورت میداد دباره میکرد تو دهنش میگفت عشقش خوردن کیره حسابی خوردش یهو در زدن من برق از چشام پرید پیش خودم گفتم شوهرش سر رسیده سری با عجله پا شدم میخواستم شلوارمک بپوشم که یه صدایی اومد .. سامان … فهمیدم اشکانه کونیه پریدم درو وا کردم دیدم بعله اشکانه میگه نامرد تک خوری منم گفتم خفه شو بورو تو اطاق وقتش شد صدات میکنم .

 
برگشتم دیدم سجده کرده کونو کس ارائه داده بالا داره از زیر با دستش کوسشو میماله داد میزنه توله سگ بیا بکن توش تورو خدا ازیتم نکن بکن جرم بده منم نشستم پشتش اروم کیرمو گذاشتم در کوسش بالا پایین کردم اونم داد میزد بکن بکن در سوراخش بازی میدادم سوراخ کونشم با انگشت ورز میدادم که یه هو خودشو هل داد عقب کیرم تا ته رفه تو کسش داد زد وااااااییییی اخخخخخخخ جوووونم. چه ناااازه این حالمو به دنیاااا نمیدم
منم کم کم شرو کردم عقب جلو دستامو گذاشتم رو لمبه های کونش تلمبه زدم همچین میکوبیدم تخت داشت تکون میخورد سدای شاپ شاپ اتاقو ورداشت همراه با فهش و داد زدنایه مریم کلی تلمبه زدم تا اینکه برگشت پاهاشو داد بالا با دست راستش کیرمو گرفت کرد تو کسش دستاشو حلقه کرد دور گردنم سرمو کشید رو سرش منم تلنبه میزدم لبامو مثل وحشیا میخورد گاز میکرفت چن دقیقه ای همینجوری کردم بلند شد من خابیدم نشست رو کیرم کمر زد لبامم میخورد با دستام کونشو میمالیدم میکوبیدم روش انقد تاپوندم تا یحو شل شد خوابید روم کمی استراحت دادم بلند شدم اروم دباره لباشو خوردم فهمیدم باز ارضا شده آروم کیرمو گذاشتم در کوسش یواش حل دادم تو یواش یواش زدم دباره نفسش تند شد پاشدم پاهاشو خم کردم رو سینش کسش خیلی قشنگ شده بود به قرمزی میزد به خواطر حالتش کسش تنگ شده بود منم پاشدم سر کیرمو گذاشتم در سوراخ کسش حل دادم تو شرو کردم تلنبه زدن

 

تند تند میزدم که داد میزد جونه من بسه دهنم سرویس شد همین جور که تلنبه میزدم در اوردم که ابمو بپاچم بیرون تو یه لحظه پرید کیرمو گرفت کرد دهنش تون تون ساک زد برام ابم اومد خالی کردم دهنش از بقلای دهنش ریخت بیرون یکمشو قورت داده بود اما سعی کرد بریزه بیرون من ولو شدم رو تخت اونم خوابید روم کمی صحبت کردیم از اینکه چه باحال بودو حال دادو اینا به ساعت نگا کردم دیدم 4 صوبه اونم ترسید گفت نکنه یحو شوهرش بیاد سری لباسامو پوشیدمو شمارشو خواستم نداد گفت نوشه جونت برو شماره ندم بهتره نمیخوام دیگه ببینمت اخه من این کاره نیستم باور میکنی اولین کسی هستی که ابتو خوردم تو عمرم چنین کاری نکرده بودم خودمم شکه شدم چطور کار به اینجا کشید من تا حالا خیانت نکرده بودم منم باورم نشد اما لباشو بوسیدمو اومدم اطاقم اشکانم خواب بود تابلو بود که یه جق حسابی زده اخه پتوی کنارش خیس بود منم لخت شدمو خوابیدم…

 

 

نوشته: سامان

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون
پیمایش به بالا