سکس با پریسا جون زن دوستم

سلام .

سعید هستم ، 30 ساله و متاهل قد متوسطی دارم و هیکلم بد نیست ، چون ورزش میکنم و نمیذارم شکمم بزنه بیرون .
یه دوست خیلی صمیمی دارم ، فرهاد که قدش یه کم بلند تر از منه ولی چون خودشو ول کرده شکمش خیلی گنده است و اندامش زیاد میزون نیست . بگذریم ، ما از دوران مجردی با هم بودیم و واقعا از برادر بهم نزدیک تره ، به همین دلیل بعد از ازدواج هم همچنان با هم رابطه خانوادگی داریم و خیلی خونه هم میریم و خیلی هم شوخی میکنیم مخصوصا من زیاد سر به سر پریسا (زن فرهاد) میذارم چون ذاتا خیلی شوخم و پری هم واقعا با جنبه است و عمرا نمیشه ناراحتش کرد . مثلا وقتی بنده خدا داره حرف میزنه یهو وسط صحبتش میگم شما دهنتو ببند ، چند بارم گفتم تو زر نزن و از این قبیل …. البته کاملا بی منظور و خود فرهاد و خانمم سمیه هم مشکلی با این قضیه ندارن .
راستش تا قبل از این جریان هیچ نظری به خانم دوستم نداشتم یعنی اونو مثل زن برادر خودم میدونستم …

 
ماجرا از وقتی شروع شد که چند روز تعطیلی پشت سر هم بود و تصمیم گرفتیم با هم خانوادگی بریم شمال . دوستم فرهاد نتونست روز آخر رو مرخصی بگیره به همین دلیل قرار شد بعد از ظهر حرکت کنیم و برنامه این بود که ما بریم پری رو از خونه شون بر داریم و بریم جلو محل کار فرهاد ، اون رو هم سوار کنیم و راه بیافتیم .
من که دیدم تا ظهر وقت دارم و مرخصی هم گرفتم از فرصت استفاده کردم که برم دنبال یکی از کارای اداریم ، به خانمم گفتم احتمالا 2 – 3 ساعتی طول میکشه ، بعد میام دنبالتون بریم سراغ پری و فرهاد .
خلاصه رفتم و بر خلاف معمول که کارای اداری اگر چند روز کش پیدا نکنه حد اقل چند ساعت طول میکشه اون روز نیم ساعته کارم انجام شد . از اونجایی که کارم نزدیک خونه فرهاد بود به فکر افتادم برم دنبال پری ببرمش خونه خودمون که دیگه مجبور نشیم دوباره این راهو بیایم .
برای همین زنگ زدم خونه فرهاد و به پری گفتم که جریان اینه . اونم گفت من نیم ساعت کار دارم ، بیا تا یه چای بخوری حاضر میشم . اولش قبول نکردم و گفتم تو ماشین منتظرت میمونم . چند دقیقه بعد پری زنگ زد بهم و گفت کارم بیشتر طول میکشه . منم که گلاب به روتون تنگم گرفته بود گفتم پس من بیام یه دستی به آب بزنم .

 
اینم بگم که همچنان فکر پلیدی تو سرم نبود و تمام اتفاقات داشت خود به خود پیش میومد .
خلاصه وقتی رفتم خونه شون اول چون تحت فشار بودم سریع رفتم دستشویی و وقتی اومدم بیرون دیدم پری یه مانتو کوتاه نسبتا تنگ تا زیر باسن که وقتی خم میشه باسنش کاملا بیرونه و یه شلوار کشی نسبتا چسبون تنشه یه شالم انداخته رو سرش زیر مانتوشم هیچی نپوشیده بود . البته هروقت ما میرفتیم خونه شون تقریبا همین بود ولی مانتوش هم آزاد تر بود هم بلند تر هم یه چیزی زیرش میپوشید .
اینم بگم که پری تقریبا تپله و قد کوتاه و قیافه معمولی داره .
وقتی چایی آورد و خم شد ناخود آگاه چشمم افتاد به سینه هاش که حسابی درشت بودن و آویزون شده بودن و از یقه اش کاملا تو چشم بودن . اولین جرقه اونجا به ذهنم زد ولی خودمو جمع کردم و به روی خودم نیاوردم که پری هم چیزی متوجه نشه . اما یه کم تحریک شده بودم . وقتی پری داشت وسایلشو جمع میکرد چند بار خم شد و منم یواشکی باسن درشتشو دید میزدم و دیگه حسابی حشری شده بودم . چند بارم تو اتاق خواب دراز کشید رو تخت تا از پشتش چیز برداره و منم که تو حال نشسته بودم قشنگ از لای در که تقریبا باز بود میدیدمش و وسوسه شدم برم یهو بپرم روش و خفتش کنم ولی یه کم عقلم کار کرد (در اصل ترسم نذاشت ) و این کار رو انجام ندادم . این لا به لا هم هی سر به سرش میذاشتم و باهاش شوخی میکردم .

 
تا اینکه رفت تو آشپز خونه و میخواست از بالای کابینت سیخ کبابارو برداره . یه چهار پایه گذاشت زیر پاش ولی قدش نرسید ، منو صدا کرد برم کمکش . منم که کیرم راست شده بود با دلهره و هیجان پاشدم رفتم سمتش . دلهره برای اینکه اگر کیرمو ببینه شاید قاطی کنه و هیجان برای اینکه یه فرصت گیر اومد بهش نزدیک بشم .
خوشبختانه وقتی بلند شدم حواسش بهم نبود و منم کیرمو راست و ریست کردم و تا بهش رسیدم تقریبا خوابیده بود . سیخارو برداشتم و دادم بهش . موقع پایین اومدن وانمود کردم تعادلمو از دست دادم و پری ناخودآگاه دستمو گرفت . وای که دیگه قاطی کردم . اومدم پایین و نزدیکش وایسادم و چند ثانیه روبروی هم بودیم و دستش تو دستم بود . وقتی روبروی هم بودیم صورتش جلوی سینه ام بود سرشو کاملا رو به بالا گرفته بود تا صورتمو ببینه . دیگه لبخند هردومون محو شده بود . اونم دقیقا حس منو داشت و خودشو بهم چسبوند . واااااای ، نفسم به شماره افتاده بود . دستشو دور کمرم حلقه زد و منم لبمو گذاشتم رو لبش و محکم بغلش کردم چند دقیقه تو همین حالت بودیم و منم در همین حین از پشت حسابی نوازشش کردم و یواش یواش دستمو بردم رو باسن گنده اش و حسابی فشارش دادم . یهو گفت بسه دیگه الان خانمت شک میکنه ، گفتم نه بابا اون نمیدونه من اینجام ، فکر میکنه دنبال کارم هستم . انگار دنیا رو بهش دادن ، محکم بغلم کرد و گفت لعنتی میدونی چقد منتظر این لحظه بودم ؟ از تعجب نزدیک بود شاخ در بیارم ، پرسیدم منتظر ؟ گفت بله .

 
فهمیدم که این زنها وقتی با هم تنها هستن کل جریان سکسشونو برای هم تعریف میکنن منم نسبتا تو سکس قوی هستم و با همسرم سکس طولانی و لذت بخشی دارم در ضمن من و فرهاد خیلی با هم رفیقیم و دوران مجردی زیاد پیش هم میموندیم و شوخی شوخی خیلی با کیر هم بازی میکردیم به همین دلیل میدونستم که کیر من خیلی بزرگتر و کلف تر از کیر فرهاده و اینطور که پری میگفت فرهاد هم زود انزاله هم سرد و معمولا نمیتونه پری که خیلی داغه رو ارضا کنه و کلا خیلی کم سکس دارن .

 
به همین جهت پری از مدتها قبل دوست داشته با من سکس داشته باشه و برعکس من تمام شوخیاش چراغ سبز بوده و من روحمم خبر نداشته .
خلاصه پری گفت میخوام بعد از مدتها به آرزوم برسم و کیر سعیدمو تو کسم حس کنم . من دستشو گرفتم ، بردمش تو اتاق خواب و خوابوندمش رو تخت . خودمم خوابیدم روش و حسابی لب و دهنشو خوردم و با سینه ها و باسن قشنگش بازی کردم . پری دیگه بی طاقت شده بود ، تیشرتمو از تنم در آورد و شروع کرد به نوازش سینه هام . منم دکمه های مانتوشو باز کردم و چاک سینه شو از نزدیک دیدم . آروم نوک انگشتمو دور گردن و سینه و رو شکمش کشیدم . میخواستم اذیتش کنم ، یهو وحشیانه جیغ زد کشتیم لعنتی …..
منم گفتم : باید بگی چی میخوای ؟
گفت کییییییرتو ، کییییر خوشگلتو …
گفتم : تا حالا با حرف میگاییدمت ، الان میخوام با کیر بگامت .
گفت : پس معطلش نکن .

 
شلوارشو از پاش در آوردم ، اونم کمر بند ودکمه های شلوارمو بازکرد و شلوار و شرتمو با هم در آورد . بعد من آروم و نوازشگر مانتوشو از تنش در آوردم . بعد به پشت خوابوندمش و سوتین و شرتشو در آوردم . حالا پری دمر رو تخت بود ، نشستم رو رونش طوری که نوک کیرم چاک باسنشو لمس میکرد . آروم پشتشو با نوک انگشت نوازش کردم و یواش یواش دستمو بردم رو کسش و حسابی کسشو دست مالی کردم تا خیس خیس شد . دیگه به التماس افتاده بود ، کم مونده بود گریه کنه .
گفت : تورو خدا کیرتو بکن تو کسم .
گفتم کیرم جلد نداره ، از زیر بالشت یه کاندوم در آورد و گفت نه که فرهاد دیر به دیر راضی میشه ، منم کاندوم میذارم دم دست که اگه یه وقت راضی شد تا پشیمون نشده شروع کنیم .
کاندومو کشیدم رو کیرمو خوابیدم روش . بعد دستمو از زیر شکمش بردم و نوک کیرمو با دست هدایت کردم به سمت کسش و آروم فشار دادم تو و یکی دوبار آروم جلو عقب کردم . بهش گفتم هروقت خواستی برای من بلبل زبونی کنی یاد این لحظه بیفت که زیرم خوابیدی باشه ؟
گفت عزیزم دیگه غلط بکنم برای شما بلبل زبونی کنم !

 
چند دقیقه تو همون حالت تلمبه زدم ، بعد برش گردوندم و به پشت خوابوندمش . پاهاشو دادم بالا و نشستم وسط پاهاش . دوباره نوک کیرمو گذاشتم دم کسشو آروم فشار دادم تو و بعد شروع کردم به تلمبه زدن .
وای که چه حالی میداد ، وقتی تلمبه میزدم سینه های گنده اش هی تکون میخورد .
حدود نیم ساعت یا سه ربع به انواع مختلف کردمش تا بلاخره آبم اومد و پری هم ارضا شد . سفت بغلش کردم و در حالی که کیرم تو کسش بود تمام آبمو خالی کردم و بی حال افتادم روش . اونم دیگه حالی براش نمونده بود ، یه ربع هم تو بغل هم بودیم و لب بازی کردیم .
خیلی حال داد ، هم به من هم به پری .

 
بعد پاشدم رفتم خونه و دوش گرفتم و اومدیم دنبال پری و بعدش فرهاد و رفتیم شمال . تو شمال دیگه فرصتی نشد که یه حالی بکنیم ولی برای شام و نهار یا اونا میومدن تو سوئیت ما ، یا ما میرفتیم ، فقط تونستم چند بار تو آشپز خونه باسنشو دستمالی کنم و چند بارم فوری لب گرفتیم .
اما بعد از اون چند بار دیگه با هم سکس داشتیم که مطمئنا مثل دفعه اول حال نداد .
چون خانواده خانمم شهرستان هستن ، چند وقت یه بار خانمم میره و یه هفته ای پیش خانواده اش میمونه ، پری هم که مدام با خانمم در تماسه همیشه آمار دستشه و وقتی خانمم نیست گاهی به بهونه خونه مادرش میاد خونه ما . فرهادم که با مادر خانمش مثل کارد و پنیره ، فقط سالی یه بار میره خونه شون و اصلا هم زنگ نمیزنه .
یه چند باری هم پری شب مونده خونه ما . الانم هم فیسبوکی ، هم با وایبر و لاین با هم تماس داریم و هنوز گاهی میکنمش …
امیدوارم خوشتون اومده باشه .

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «سکس با پریسا جون زن دوستم»

  1. سلام دوستان عزیز
    من دنبال خانمی داغ و حشری هستم برای ازدواج
    ساکن تهران و بین 25 تا 35 ساله
    ایمیل بدین لطفا [email protected]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا