نقشه ی کیوان برای کس من

سلام به همه

اسمم دنيا 27 سالمه و قد 168 و وزنم 64 از لحاظ زيبايي فقط ميتونم بگم خدا خيلي به من لطف داشته.. جريان بر ميگرده به آبان93 حدود 7 ماه ميشد كه از دوس پسرم جدا شده بودم و اون واسه هميشه رفت انگليس.. تنها شده بودم و بي حوصله يه دوست صميمي دارم به اسم مهسا كه يه روز بهم زنگ زد كه فردا ميخام با سروش (دوس پسرش) بريم شمال و تو هم بايد بياي.. واقعأ حوصله نداشتم و گفتم نميام مهسا كلي اصرار كرد و گفت اگه نياي منم نميرم و… گفتم به شرطي كه فرداش برگرديم گفت اكي…

 

فردا حدوداي ظهر اومدن دنبالم وقتي سوار شدن ديدم كيوان دوست سروش هم باهاشونه .. ما تو وايبر يه گروه داريم كه كيوان هم اونجا عضوه و در همين حد ميشناختمش به هر حال واسم مهم نبود و گفتم حالا يه شب اونجا هستيمو فردا بر ميگرديم بين راه نهار رو توو يه رستوران شيك خورديم و كيوان به من حسابي توجه ميكرد و خداييش پسر با شخصيت و با كلاسي بود .. حدودايه 8شب رسيديم كه رفتيم به ويلاي باباي كيوان..خسته راه بودم و من سريع رفتم دوش گرفتم از حموم كه اومدم بيرون رفتم توو اتاق و موهامو سشوار كشيدم و يه آرايش ملايم و يع عطري زدم.. هيكل من سكسيه و سينه ها و باسن بزرگي دارم ..نميخاستم لباس باز بپوشم و يه تي شرت و شلوار پوشيدم كه البته باز هم سينه هام خود نمايي ميكرد… رفتم تو سالن ديدم هر 3تاشون نشستن و رروي ميز بساط مشروب برقراره.. البته قبل اومدن به ويلا كلي خوراكي خريدن كيوان ازم پرسيد مشروب ميخوري ؟ منم بدم نميومد بخورم و توو حال و هواي خودم باشم و ريلكس كنم…

 

گرم صحبت شديم و كيوان از زندگيش و كاراش گفت..ازش خوشم اومده بود …از شخصيتش… ساعت حدود 11 شب بود كه مهسا و سروش رفته بودن توو اتاقشون تو سالن يه نور ملايمي داشت و فضا رمانتيك بود و هم راه با موزييك … حسابي داغ شده بودم و چشمام كه خودش خماره خمارتر شده بود… كيوان يه شلوارك پاش بود كه توو اون نور چشمم افتاد به برجستگي زير شلواركش.. كيرش شق شده بود..سريع نگاهمو برگردوندم ولي اون متوجه شد..حالم خيلي بد بود 7ماه سكس نداشتم و شرتم حسابي خيس شده بوود.. كيوان بهم نزديكتر شد و فقط نگاهم كرد ..دستاي دو تامون ميلرزيد..سكوت بود و سكوت … ناگهان كيوان بلند شد و دستمو گرفت..بلند شدم و باهاش رفتم توو اتاق ..اتاق تاريك بود فندك رو زد و يه شمع رو ميزو روشن كرد …دستمو گرفت و رفتيم رو تخت كنار هم دراز كشيديم ..ازم پرسيد كسي توو زندگيت هست گفتم قبلا اره الان نه اونم گفت منم چند وقتيه تنهام… و باز هم سكوت وصداي نفسهامون..برگشت و توو صورتم نگاه كردو گفت تو خيلي جذاب و سكسي هستي ..تو دلم گفتم ديگه شروع كن لعنتي دارم ميميررم..فك كنم فكرمو خوند و چشاشو بستو اومد جلو و لبشو رو لبم گذاشت…

 

لبهاي جفتمون داغه داااغ بود…. لبهاي همو ميخورديييم… صداي نفسهامووون…اوووومممم…ااااهههه…10مين لبهاي همو خورديم…دستاش رو سينه هام بووود …ميمالووند…اااهههه…به خودم ميپيچيدمم.. بلند شد از روم و تي شرتمو در اورد يه سوتين مشكي تنم بود كه اونم در آورد..دراز كشيدم..سينه هام توو دستاش بوود ..ميمالووووند ..ميخوررد..با دندوناش نوك سينمو گاز ميگرفتو ميكشيد بالا و تو هوا ولش ميكرد…يه دررد همراه لذت..كم كم رفت پايين و ديگه نه اون تحمل داشت نه من..سريع شلوارمو در اورد…حسابي خيس بودم..از رو شرت زبون ميكشيد..ااااوووههه…اااهههه…شرتمو در اوررد و گفت اين كوسه يا هلللووو…ديگه از خود بي خود بودم..شروع كرد به خوردن…اهههه…جوووون..زبونشو ميكرد توو كوسم..ميچرخوند…چوچولمو گاز ميگرفت…ااههههه…ااااوووههه…ووواااييي…ديگه تحمل نداشتم…سينه هام توو دستاو بودو فشارميدادم…اونم كوسمو ميخورردد..سريع لباسشو در اورد و فقط شورت پاش بود…رفتم سراغه كيرش ..شورتو كشيدم پايين….جووووننن…چه كيري بوووودد…كوچك نبود خيلي هم بزرگ نبود ولي كلفت بود…عاشق خوردن كيررممم..اول نوكشو ميك زدم حسلبي و بعد كردم تو دهنم..تا ته حلقم ميبردمش…صداي اخ و اوخش ميومد…حسابي ساك زدم..بعد منو خابوند و پاهامو برد بالا و گفت بكنم توو كوست گفتم اره…سر كيرشو اورد جلو سوراخ كوسم ..كوس من خيلي تنگه واسه همش فشار ميداد كه بره توو… گفتم فشار بده با يع فشار و كمي درد رفت توو…اااااخخخخخ….چند لحظه مكث كرد و بعد شروع كرد به كردنم…روو ابرا بودم..يه كير كلفت تو كوسم بووودد….ااااههههه…اااورووففف..گفتم تندتر بكن …اهههه…بككككننن…تاتهههههه…جوووننن…

 

اونم گفت تحمل كن ميخام جرررتتت بدم…جووون چه كوووسسس تنگيي…چه دااااغيييي….ااوووففف….صداي شلپ شلوپ ديوونن ميكردد…يع ان بدنم يخ كرد و شروع كردم به لرزيدن و ارضا شدم ولي هنوز تشنه كيررر بوودم…منو برگردوند و حالت داگي گرفتم.. با فشار كيرشو كرد توو كوسم…موهامو تو دستش جم كردو ميكشيد…وووواااايييي…بككككن …تا تهههههه…من جندههههه توووااام…كوسمو جرررر بدههه….فدااايييي كييييرررتتتت…با دست محكم ميزد رو باسنم…تندتر ميكرددد…اههههههه….تا تعههه…. يهو كيرشو در اورد و ابشو ريخت رووم… بي حال رو تخت افتاديم منو بغل كرد و گفت فوقالعاده اي… من كه ميخاستم ١شب بمونم 4 روز موندم و بهترين سكسها رو انجام داديم هنوز با هميم و خيلي همو دوس داريم…

 

نوشته: دنیا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

8 دیدگاه دربارهٔ «نقشه ی کیوان برای کس من»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا