کوس عسلی عشقم

سلام من میخوام داستان سکس با دوست دخترم رو بعد از چهار سال تعریف کنم. داستانی ک میخوام بگم تقریبا برا ۶-۷ ناه پیشهه…
خوب اول از خودم شروع میکنم، اسمم عرفان هست، قدم 180، 22سالمه، و تو اهواز زندگی میکنم. دوست دخترم هم یه دختر ناز با چشمای عسلی و هیکل سکــسی اینجا اسمش رو نمیگم و هرجا ک لازم شد gf مینویسم. ( نه من و نه دوست دخترم بر خلاف بعضی عقاید ک میگن اهوازیا عرب هستن ما عرب نیستیم.) خوب بریم سر اصل مطلب…

 

داستان از اونجایی شروع شد ک تولد دوستم بود و منم دعوت بودم تولد ساعت ۸ بود و قرار شد ساعت ۹:۳۰ برای شام بریم رستوران. تو رستوران منتظر شام بودیم ک چندتا دختر اومدن تو رستوران بعد مهرداد(دوستم ک تولدش بود) آروم گفت بچه ها اونجارو… منم برگشتم نگاشون کردم و گفتم: جووون. بعد یهو نگام افتاد به ی دختر قیافه اون دختر برام آشنا بود، یکم ک فکر کردم یادم اومد ک، بابای اون وقتی ک من ۱۸ سالم بود با بابام دوست بود منم از دخترش خوشم میومد، اون موقع ۱۶سالش بود هروقت ک میومدن میرفتیم تو اتاق و میگفتیم و میخندیدیم.. بعد از چند روز ازشون خبری نشد و من فهمیدم ک بخاطر شغل پدرش رفتن شیراز از اون شب من خیلی دل تنگش بودم. خوب از بحث خارج نشیم…

 

بعد از اینکه شام خوردیم منتظر موندیم ک اونا هم شامشون رو بخورن، وقتی خواستیم بریم بیرون من با پام زدم ب پشت پاش ک کفشش از پاش دراومد، اونم برگش و گفت:آقا حواست کجا…؟) وقتی منو دید چشماش گرد شد منم شمارمو دادم بهش و سریع رفتم بیرون اون شب تا ساعت دو شب بیدار بودم و منتظر بودم زنگ بزنه ساعت دو و نیم بود ک زنگ زد و بعد از کلی احوالپرسی قرار گذاشتیم ک پنج شنبه هم دیگه رو ببینیم. من رفتم سر قرار و گفت ک هرپنج شنبه باهم قرار بذاریم…
خلاصه بعد از چندتا قرار اون بهم گفت ک این بار میخواد ک بیام خونه اون.فکر کنم اوایل اردیبهشت بود ساعت ۱۰شب بود ک من رسیدم خونش در خونه باز بود وقتی وارد خونه شدم دیدم کلی چیپس و پفک و مشروب و… بود. منم گفتم سلاااام … کسی نیست؟ بعد یهو صدا دوست دخترم اومد گفت الان میام پایین. دو سه دیقه طول کشید وقتی اومد پایین کیرم راست شد، یه لباس سکسی ک فقط نوک سینه هاشو گرفته بود با یه ساپورت خیلی نازک پاش بود بعد اومد تو بغلم نشست و دستش رو گذاشت رو کیرم و لباش رو به لبام نزدیک کرد و گفت: میخوام امشب یه حالی بهم بدی. منم گفتم: من فقط وحشیانه حال میدم. گفت:عیب نداره…

 

منم شروع کردم ب بوسیدن و لیسیدن لب و گردنش، بعد لباس و سوتینش رو در اوردم و سینه هاشو مک زدم و آروم آروم رفتم سمت کـسش،و شورت و ساپورتش رو باهم در اوردم بعد یکم کـسش رو لیس زدم و انگشت وسط و انگشت اشاره رو کردم تو کسش و محکم عقب و جلو میکردم و اونم آه و ناله میکرد و منو حشری میکرد بعد یهو دیدم آبش اومد…

 

نوشته: عرفان

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «کوس عسلی عشقم»

  1. دختر یازن زیر ببست سال وضع مالیشون خوب باشه واسخ ازدواج میخوام ۰۹۰۱۷۱۳۴۷۵۷ منم سالار یه ترک خر هستم که فکر می‌کنم دختر حشری زیر بیست سال پولدار رو میدن به من کلا زنگ بزنید صدامو ضبط کنید بذارین رو یوتیوب ملت بخندن شاد باشن

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا