کوسی که پرید

سلام .

اسم من علی 25 سالمه بچه تهرانم تیپم بد نیست.  ماجرا از اونجا شروع شد من یه روز با برادرم مهدی تو خیابون بودم که چشمم به یه دختر خیلی خوشکل خورد ازش خیلی خوشم اومد به مهدی گفتم باید هر جور شده مخش و بزنم خلاصه بهش شماره دادم و باهاش دوست شدم.که ای کاش پام میشکست نمیرفتم بهش شماره بدم. اسمش مریم بود دختر قد بلند خوشکل خیلی جذاب با بدن خیلی خوش فرم از اونا که هر پسری دوست داشت باهاش باشه.یه مدت باهم بودیم میرفتیم بیرون میگشتیم از اینکه باهاش بودم حس خوبی بهم میداد

 

تا این که یه روز بابام اینا رفتن مسافرت من و برادرم نرفتیم.فرداش به مریم گفتم ما کسی خونمون نیست بیاد پیشم اونم گفت باشه میام من خیلی خوشحال شدم رفتم حسابی به خودم رسیدم البته میدنستم چون دفعه اول شاید نتونم بکنمش. به هر حال مریم اومد خونمون اما گفت زود باید بره دوستش منتظرشه با خودم گفتم اشکال نداره من تا یه هفته دیگه خونه خالی دارم دفعه اولم بود نمیخواستم زیاد روی کنم که ازم زده نشه.خلاصه پاشد گفت باید دیگه بره منم بلند شدم ازش خداحفظی کنم نمیدونم چی شد که نا خوداگاه صورتم و بردم طرفش خواستم ببوسمش اونم صورتشو اورد طرفم که دیدم لبام رو لبای مریمه واااااای چه لبایی داشت خیلی نرم بودن کیرم داشت شلوارمو جر میداد اما زیاد روی نکردم خلاصه یکم لب گرفتیمو اونم خداحافظی کرد و رفت.خیلی خوشحال بودم گفتم فردا میکنمش

 

تو این فکرا بودم که یه 2 ساعت بعد مریم زنگ زد گفت کجایی گفتم چه طور گفت میخوام بیام پیشه عشقم وای باورم نمیشد انگار خیلی خوشش اومده بود داشتم بال در میاوردم که گفتم خونم عزیزم بیا. مریم باز اومد وقتی وارد خونه شد اومد نشست رو مبل کنارم حشر و تو چشماش دیدم باز سریع شروع کردم ازش لب گرفتن یه چند دقیقه ای ادامه دادیم که من رو مبل دراز کشیدم اونم افتاد رو و باز شروع کردیم لب گرفتن اونم تو حشری کردنم کم نمیذاشت وقتی داشت لب میگرفت محکم با حرکت باسن کسشو به کیرم میچسبوند خیلی حال میداد اما نامرد نمیذاشت جلو تر برم هر وقت میخواستم جلو تر برم و لباساشو در بیارم دستمو میگرفت نمیذاشت اما به لب گرفتن ادامه میداد هرچی گردنشو خوردم گوشش و خوردم که حشری بشه نشد.خلاصه اون روز فقط لب گرفتیم وقتی داشت میرفت گفت فردا اگه کاری نداشته باشی باز میام پیشت.

 

فردا شد و مریم اومد اما این بار حسابی به خودش رسیده بود وقتی در خونه باز کردم حسابی جا خوردم که چه قدر خوشکل شده بود. این بار بردمش توی اتاقم یکم نشستیم پای کامپیوتر سر بحث باز شد گفت دلم واسه لبات تنگ شده دیروز نمیتونستم زیاد بمونم منم گفتم منم همین طور عشقم اوردمش روی تختم هر دو دراز کشیدیم لبای همو میخوردیم بازم مثه دیروز مریم نمیذاشت لباسشو در بیارم میگفت در همین حد بسه دیگه داشتم دیونه میشدم گفتم آخه چرااااااااا؟گفت خب دیگه این بار یه نقشه دیگه پیاده کردم وقتی داشتم لب میگرفتم دستمو کردم تو شلوارش اول ناراحت شد اما بعد دیگه چیزی نگفت وااااای دستم رو کس مریم بود داشتم باهاش بازی میکردم که حسابی خیس شده بود یه دفعه دستمو کردم تو دیدم رفت تو کسش بلهههه مریم خانوم اوپن بود وما نمیدونستیم.بهش گفتم اوپنی؟؟گفت کثافط نمیخواستم بدونییی!!بهش گفتم حالا که دیگه میدونم بذار هر دومون حال کنیم اونم قبول کرد دیگه نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم وقتی فهمیدم اوپن سریع لباساشو درآوردم وااااااای چه بدنی داشت سینه ها 75 بود و لیمویی کمر باریک کون خوشفرم برنزه خلاصه محشر یکم سینه هاشو خوردمو بعد با کیرم دم کسش بازی کردمو کردمش تو یه 3.4 دقیقه ای تلنبه زدم و از بس این کس تنگ بود زود آبم اومد ریخیتم رو شکمش که گوشیم زنگ خورد یه کاری واسم پیش اومد که مجبور شدم زود برم دیگه وقت نکردم سکسمون و ادامه بدیم و یه جورایی اونم ارضا کنم. خلاصه خداحافظی کردیمو اون رفت خیلی خوشحال بودم که شب یه اس اومد رو گوشیم مریم بود گفت دیگه نمیخوام باهات باشم و گوشیش رو خاموش کرد….

 

 

نوشته: علی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا