سکس با اسما جونم

سلام دوستان. اول میخوام از خودم تعریف کنم عرفان هستم 16 سالمه. قدم 172 وزنم 65 هست. از لحاظ تیپ اطرافی ها میگن خوش تیپ هستی. حالا انشالله که این جور هست. قیافم هم معملویه. فقط من این کار هارو خیلی زود شروع کردم.3 ساله که جلق میزنم شاید به نظرتون از یه پسر 16 ساله این کار ها بعیده. ولی از من بعید نیست.بریم سر اصل مطلب…

***

این ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده به 2 هفته قبل که پنجشنبه بود فردا هم مدرسه تعطیل با خیال راحت تو خونه پای کامپیوتر بودم . دختر همسایه که طبقه پایینمون بود. اسما یه دختر فوق العاده خوشگل وناز که هر وقت مامانم اونو میدید به شوخی میگفت عرفان بریم خواستگاری. منم سرخ میشدم میگفتم اه مامان چرت وپرت نگو. ولی فوق العاده ناز خوشکل بود اونم دقیقا همسن منه. هر دو اول دبیرستان هستیم. من هر وقت اونو میدیدم. کونش رو تصور میکردم. و تا جلق نمی زدم ارام نمیشدم. با هم زیاد صمیمی نبودیم. زیاد هم خجالتی نبودیم. مثلا واسه رفع اشکالات درسی خونه هم دیگه میرفتیم. شماره همدیگرو داشتیم. ولی فقط در این حد. اون خیلی یه دختر ارام. ومثبت بود. البته بعدا فهمیدم که نبود اون طوری رفتار میکرد منم باور داشتم بچه مثبته. تا اینکه یکروز پای کامپیوتر بودم. بابام شیفت کاری بود مامانم هم خونه خالم اینها بود. ساعت 6 بعد از ظهر بود. تنها تو خونه نشستم. یدونه هم اهنگ گذاشتم تو اسپیکر اهنگ جدید امیر تتلو کل ساختمان رو صدای موزیک برداشته بود. یهو در زد.. با خودم گفتم ای وای حتما همسایه هست. از صدای موسیقی ناراحت شده. وای چی بگم.؟؟ همین طوری که خجالت میکشیدم…

 

در رو باز کردم دیدم عههههه اسما هستش. از طبقه پایین بدون روسری ولباس راحتی اومده. در ما. درسته همیشه. بدون روسری میگشت. ولی این دفعه لباس هاش هم متفاوت بود. یکم راحت تر بود گفت:عرفان اسم اهنگ چیه. داشتم از پنجره گوش میدادم. خیلی خوشم اومد. گفتم اهنگ امیر تتلو هست. من از این اهنگ ها خیلی زیاد دارم. گفت عهههه میشه. بیام نگاه کنم گفتم اره بفرما. پاشو که گذاشت تو خونه من میدونستم هر طوری شده. میکنمش. حتی نیاز به تجاوز هم باشه. کارش تمومه. واااااای عجب کونی داشت. قیافه وتیپش هم که عالی بود 20 ..خداییش خیلی خوشگله. اومد اتاق یدونه صندلی واسش اوردم. گفتم تو هم بشین همین طور که پای کامپیوتر بودیم. .. یه حس خوبی داشتم. البته یه فکرایی هم تو سرم داشتم. همین طور که داشتم میگشتم. یهو دیدم. اون حواسش تو کامپیوتر نیست. گفتم مگه نگفتی اهنگ میخوای منو مسخره کردی؟؟ گفت اه بابا بی خیال. . دستش رو گذاشت رو چانش همین طوری زمین رو نگاه میکرد. منم فکر کردم. یه چیزی ناراحتش کرد گفتم. چی شد چرا ناراحتی؟؟ گفت. هیچ چی. گفتم پس حالا چیکار کنیم. گفت تو دلت میخواد چیکار کنیم. من یه لحظه خوشکم زد. خواستم بگم بیا بکنمت .. بهش گفتم نمی دونم تو بگو.

 

گفت بیا یه سوالی دارم. پرسیدم چه سوالی بهم گفت. قول بده راستشو بگی هااا. گفتم باشه. گفت بگو جون تو راستشو میگم. گفتم به جون تو راستش رو میگم. بگو. بهم گفت. دوست دختر داری من یه لحظه شاخ در اوردم. خندیدم. گفتم نه ندارم. وا قعا هم نداشتم تا اون موقع دوست دختری نداشتم.. گفت دروغ میگی. گفتم نه جون خودم. تا حالا اصلا نداشتم. پرسیدم تو چطورتو داری؟؟ گفت راستشو بخوای من یدونه داشتم. ولی فقط دور روز دوستیمون طول کشید. بعدش دیدم. خیلی ادم اشغالی هست. ازش همون روز دوم جدا شدم. ولی از اون به بعد اذیتم میکنه..الان هم خونمون هیش کی نبود الان هم که اومدم اینجا.اون اومده بود در خونمون تا در رو باز کردم فرار کرد ترسیدم اومدم اینجا.ازش متنفرم. چیکار کنم؟؟. پا شدم با عصبانیت پرسیدم الان اینجاست؟؟؟؟ برم گردنشو بشکنم. یهو دستم رو گرفت گفت نه .رفت اونو بیخیال من میخوام با تو باشم. منو دوستت قبول میکنی؟؟. به خدا من اصلا با اون رابطه ای نداشم. فقط دو روز دوست بودیم .. من خیلی تنهام منو دوست داری عرفان؟

 

من واقعا تعجب کردم خشکم زد.یعنی یه دختر میتونه به این راحتی حس هاشو بیان کنه. خیلی خوشم اومد از صادق بودنش. تازه اون موقع بود که فهمیدم. فقط همه چیز سکس نیست. باید. واقعا دوسش داشته باشم. احساس کردم واقعا بهم نیاز داره اونم تنهاست منم تنهام.. برای اولین بار بود که به جز احساس سکس. احساس عاشقی رو تجربه کردم. همون لحظه خیلی ازش خوشم اومد. دیدم. کم مونده بود گریه کنه چشاش خیس میشد کم کم. فهمیدم حالش بده . همین طور که دستم رو گرفته بود. یهو بلندش کردم وگرفتم بغلم سرشو گذاشتم رو سینم موهاشو نوازش میکردم.یهو گریش گرفت گفتم عههه گریه نکن. تموم شد اخه منم نا راحت میشم. محکم دستاشو دورمن حلقه کرده بود انگار میخوام فرار کنم. گفتم بابا اینجام فرار نمی کنم که گفت.قول بده منو هیچ وقت ول نکنی اون موقع یه حسی داشتم که تو عمرم تجربه نکردم. وجودش ارامش خاصی به من میداد. گفتم نه تو همیشه مال من هستی عشقمی. یکم که حرف هاشو گفت تخلیه شد. دستم رو گرفت. خندید. گفت حالا بیا ادامه موزیک مون رو گوش کنیم. گفتم نه حال ندارم.

 

یهو پرید دوباره تو بغلم دستاشو حلقه کرد دور گردنم. با لحنی دخترانه وناز گفت پس واسه چی حال داری. یدونه بوس از صورتش کردم گفتم خیلی دوست دارم.گفت منم دوست دارم. محکم گرفتم تو بغلم.یهو کوبیدمش رو تخت خودم. گفت. اااااااااه کمرم شکست. گفتم. ببخش.روبروی هم دیگه خوابیده بودیم. برای اولین بار احساسی شده بودم. نه سکسی. دستم تو صورتش بود نازش میکردم. اونم کاملا خودش روبه من چسبونده بود. احساس میکردم. خیلی احساس ارامش داره. منم همین طور اون موقع تو فکر سکس نبودم. ولی سینه هاشو که به سینم چسبونده بود یهو جرقه زد به من .منم دوباره فکر هایی به سرم اومد. به شوخی دستم گذاشتم روی سینه هاش گفتم دوست دخترخودمی دوست دارم. اینطوری کنم. حرفی داری؟؟؟خندید گفت. نه هر کاری کنی من حرف ندارم دیوونه.یدونه بوسش کردم. برگردوندمش خوابوندم. روی خودم. دستم رو گذاشته بودم روی پشتش ارام ارام. دستم رو کردم. زیر بلوزش. وای پوستش چه نرم وصاف بود. هیچی نمی گفت. همین طور اونم منو بغل کرده بود. کم کم بردم روی کونش و رون هاش.

 

داشتم اروم  میمیالیدم. هیچی نمیگفت. فهمیدم خوشش اومده. اوردم کنارم.خوابوندم. نمی خواستم ازش لب بگیرم. چون شاید. چندشش بیاد. ولی اون اومد لب هاش رو گذاشت رو لبام من شروع کردم.. چن دقیقه ای بود که داشتیم. لب میگفرتیم.دستم رو بردم. ریز بلوزش سینه هاشو میمیالیدم. یهو خودش بلند شد کاملا. از کنارم. گفتم واااا کجا میری؟؟ گفت هیچ جا. میخوام حال کنیم. حسابی. تو چشاش نگاه کردم. و خندیدم. خودش تمام لباس هاشو در اورد منم همین طور کاملا همون اول کار لخت شدیم.یهو مثل دیوونه ها جیغ زد پرید تو بغلم. محکم گرفتم .طوری بغلش کردم بودم که انگار میخواد فرار کنه. سینه هاش روسینم بود. کونش رو کیرم بود با دستم کونش رو میمالیدم.داشتم گردنش رو میخوردم. دیگه عاشقی فلان از یاد رفت. کاملا شهوتی شده بودم. گور بابای عاشقی. فقط سکس. داشتم کیرم رو به لای کونش میمالیدم. اونم داشت حال میکرد.یهو بهم گفت. نمی خوای شروع کنی؟؟. گفتم بروی چشم. همین الان.

 

 

خوابیدم روش پاهاش رو کاملا بار کردم. واااااااااای کس افسانه ای که میگن اینه. همیشه در حسرتش بودم. یهو افتادم به جون کسش. طوری میخوردم. که لبام درد میکرد. اونم اه نالش بلند شده. بود هر لحظه هم احتمال اومدن مامانم بود .فعلا اینو بی خیال. یکم که کسش رو خوردم. گفت من کیر میخوام. نشون بده ببینم. بهش نشون دادم. اون قدر جلق زدم که خیلی بزرگ شده. 16 سانت طور. 1.5 سانتی هم کلفتیش میشه. گفت. اوووووووه مای گاد. گفتم این کلمه هارواز کجا میدونی. گفت صبح تا شب سوپر نگاه میکنیم. گفتم دقیقا مثل خودم. گفتم خوشت اومد.؟؟ اندازش مناسبه گفت عالی هست. یهو جیغ زد. منو بکننننننننننننن گفتم بی شور. یواش یکی میشنوه ابروم میره. بازم داد زد گفت بزار بشنون ب هیش کی ربط نداره. گفتم پس همین طوره!!!! کیرم گذاشتم لای کسش. گفتم بکنم توش گفت زود. گفتم پردت چی میشه. گفت. من که همیشه مال تو هستم. چه فرقی داره. الان یا وقت دیگه گفتم باشه. ولی نمی دونستم وقتی پرده پاره بشه. درد میکشه. چی میشه. ولی میدونستم خون میاد. کیرم رو گزاشتم لای کسش. ارام هل دادم داخل. پردش رو رو کیرم احساس کردم. یه ذره هم وارد کردم. یه اهی کشید. منم اضتراب داشتم گفتم چی شد/ گفت هی چی طبیعی بکن. یه ذره هم فرو کردم تو. یه دونه محکم جیغ کشید. گفت. اخش. دیگه تمومه. .واااااای کیرم پر خون شد. یکم راستش رو بخوای چندشم اومد. کیرم در اوردم. گفتم پاشو هر دو بریم دستشویی. رفتیم. من کیرم رو شستم اونم خون کسش رو پاک کرد. دوباره اومدیم. روتخت منم کیرم خوابیده بوده. اونم. شهوتی نبود. دوباره شروع کردم به خوردن کسش. یکم که خوردم. کیرم. سیخ شده. بود دیگه طاقت نداشتم. گذاشتم لای کسش. فرو کردم تا تهش داشتم تلمبه میدم. اه ونالش در اومده بود. اونم حال میکرد. منم. تا اینکه ابم داشتم کم کم میومد گفتم. ابم داره میاد چیکار کنم. گفت بکش بیرون هااا. بد بخت میشم. حامله میشم. دیگه هر دو بگا میریم.

 

ابم که داشت میومد در اوردم ریختم روی کسش اونم داشت کسش رو میمالید هنوز اون ارضا نشده بود. ابم رو که ریختم روکسش داشتم با اب کیرم. کس اون رو میمالیدم. یهو یه اهی کشید. خسته وکوفته مثل یه لاش دیگه حرکتی نکرد. فهمیدم. ارضا شد. با دستمال کاغذی پاک کردم. کسش رو خودم هم پاک کردم. خوابیدم کنارش. حالا دوباره. عاشقانه بود داشتم نوازشش میکردم. میگفتم. عشقمی دوست دارم. عاشقتم. خیلی نازی. اونم میگفت منم دوست دارم. خلاصه یکم هم باهم ور رفتیم. گفتم. اسماء. الان مامان من میاد بد بخت میشیم. ها. گفت راست میگی. مامان و بابای منم میان. بد میشه. بلند شدم.کمکش کردم لباس هاشو بپوشه. منم لباس هامو پوشیدم. بعد یه بار دیگه همدیگرو. بغل کردیم. محکم یدونه بوسش کردم. از گردنش. گفتم. مرسی. بهترین روز عمرم. بود گفت منم همین طور. خیلی خوشحالم کردی امروز عرفان. ممنون.

 

گفت حالا فقط یه چیزی بد شد. گفتم چی. گفت از این به بعد خیلی دلم برات تنگ میشه. نبینمت دق میکنم. گفتم منم همین طور. هر وقت دلت تنگ شدی. بیا پیش من. اشکال نداره به بهانه درس بیا. مامانو بابام هم شک نکنه. گفتم راستی. اگه اون پسره دوباره اومد. بگو خواهر مادرشو میکنم گفت باشه. حالا دیگه نمی ترسم. چون تورو دارم هیچ غلطی نمی تونه بکنه. ممنون. از اون به بعد سکس نداشتیم. ولی هر روز هم دیگرو میدیم. وبغل میکردیم. همدیگرو وبوس ونوازش واینها. خیلی دوسش دارم. واقعا این دختر تغییرات بزرگی تو احساسات من ایجاد کرد. احساسی که تا حالا تجربه نکرده بودم.البته هروز به عشقش 5 بار جلق میزنم. هر بار میبینم عاشق تر میشم. اونم . واقعا دوسم داره. .

 

ممنون که خوندین. فدا..

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «سکس با اسما جونم»

  1. خیلی خوب بود.به یه دوست دختر پایه دوستی نیاز دارم.۱۷ساله از مازندران۰۹۳۷۲۸۳۸۶۴۸

  2. واقعا دوست دارم اینجور سکسارو ک آخرش ب عشق و ازدواج میرسه
    عالـــــــــــــی بووووووووووود

  3. سلام عالي بود دنبال دختر براي چت سکسي اينم ادرس ايميلhebrahimi7941@yahoo
    Com

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا