از سکس تا عشق

سلام اسمم امیر رضا است ولی بهم فقط امیر میگن. یکم میخوام اول از خودم بگم: من 18 سالمه با قدی 174 با وزن 68 از نظر قیافه به خودم 65 در صد میدم یعنی معمولی. یک سال هم هست که بدنسازی کار میکنم. اندام خوبی دارم. این خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط به یک ماه پیشه. که پنجشنبه بود فردا هم جمعه .مدرسه نداشتم خیالم راحت بود. من تقریبا یکم پسر حشری هستم که تقریبا یک ساله هم هست که در اثر دوست های ناباب به خود ارضایی هم دچار شدم طوری که عادت روزانه شده واسم. بگذریم. ساعت 7 ونیم شب بود که عمم زنگ زدن که خونه هستید. میخوام بیایم. ما هم گفتیم اره منتظریم. یدونه هم دختر عمه دارم که یک سال از من کوچکتر هست ولی اونم حشری و خوشگل هست. من اولش فکر کردم که فقط عمم میاد می گفتم اخه تو این ساعت کجا میاد من اصلا حال ندارم. ولی وقتی که در رو باز کردم دیدم وای خانوم خوشگله هم اومده. اسم دختر عمم المیرا س. المیرا دختری با قد 168 وبا وزنی تقریبا 68 هستش. خیلی خوش اندام هست. عاشق هیکلش هستم. و خیلی ناز و خوشگل ما با هم صمیمی بودیم مثلا حرف میزدیم. گاها شوخی می کردیم و… ولی در حد رابطه عاشقانه نبودیم.

 

خلاصه دستمو دراز کردم. بعد از دست دادن سلام احوال پرسی. اومدن خونه من حالم جا اومده بود. این خانوم خوشکله یدونه شال سفید با یه مانتو صورتی وبا یه شلوار سفید چسبان اومد خونه رفت اون اتاق شال رو مانتو رو در اورد اومد نشست پذیرایی یکم نشستیم بعد از چای و میوه تلویزیون رو روشن کردیم دیدم یه لحظه اهنگ تصویری وقت رفتن یاس رو پخش کرده من گفتم من تمام اهنگ های یاس رو دارم وتمام موزیک ویدیو هاشو . المیرا گفت عههههه بیا بریم باز کن گوش کنیم بعد اهنگ هارو به منم بزن. گفتم باشه بیا رفتیم اتاق تا من وارد شدم دیدم در رو بست اومد داخل منم یکم نگران شدم که مامانو اینها فکر بد میکنن به بهانه ای گفتم باز کن در رو . یدونه هم داداش کوچولو داره 3 سالشه. اسمش علی بود. گفت نه باز نکن علی میاد تو گفتم باشه خلاصه خواستیم بشینیم لپ تاب رو روشن کردم. ولی یدونه صندلی بود من گفتم تو برو بشین گفت نه من نمیشینم تو بشین من به او گفتم او به من گفتم خلاصه من نشستم . اخه دختر میگم بشین دیگه حتما باید تو کله من بشینی. اومد اونم رو دسته صندلی نشست. دستش رو هم گذاشت رو شونه ی من وای من هم طبق معمول عاشقش هستم. یه حسه عجیبی به من داد تو فکر بودم .بوی عطرش هم میزد سینه هاش هم تازه یکم بزرگ شده بود. یهو گفت امیر بزن دیگه. گفتم اهان بزار بزنم. خلاصه یکم گوش کردیم. واسه من یدونه اهنگ دیگه گفت. گفت که دانلود کن اینو. منم دانلود کردم. از ارمین 2afm بودوقتی باز کردم دیدم این داره چرت و پرت میگه. زود قطع کردم صداشو گفت چی کار میکنی گفتم. حرف بد میگه خندید وگفت اشکال نداره ما از این چیزا خیلی شنیدیم. منم گفتم نه مامانو اینها میشنون بد میشه. که در همین لحظه مامانم گفت من با عمه میریم از این جا یکم از ارزانسرا خرید کنیم. علی رو هم گذاشت پیش ما. گفت مواظبش باشید هاااااا.

 

نمی دونم با چه عقلی ما رو تو خونه تنها ول کردن. ما هم گفتیم باشه. وای من از خوش حالی داشتم از حال میرفتم. دیدم المیرا هم از چشماش معلومه خوش حال شده. خلاصه مامان وعمم رفتن ما هم اومدیم پیش علی نشستیم یکم باهاش بازی کردیم بعد کارتون باز کردم واسش بعد از چند دقیقه دیدم علی رو خواب برده. حالا من موندیم . خانوم خوشکله. گفت بیا بریم ادامه کارمون رفتیم پای لپ تاب ولی این دفعه رو زمین گزاشتم. خودم مقابل لپتاب دراز کشیدم. دیدم این المیرا درست روی من خوابید. گفتم وااااااااای شکمم درد گرفت. گفت:چی کار کنم. درد بگیره.یا این جا میخوابم یا اصلا میرم. گفتم باشه باشه بمون از پشت دستاشو حلقه کرد به گردنم واااااااااااااااااای هر لحظه که داشت میگزشت بیشتر وبیشتر به طمع میفتادم. تا اینکه شما میدونید بعضی وقت ها تبلیغت میاره تو اینترنت هاااا. اموزش مسائل جنسی. نوشته بود زیر 18 سال کلیک نکنه. گفت کلیک کن گفتم نه . گفت کلیک کن ها پا میشم میرم. گفتم برو. دیدم از صورتم یه بوس کرد گفت حالا چی؟؟؟ میزنی؟؟ گفتم مرسی. باشه میزنم.. ای وااااااااااااای داشتم از حال میرفتم این المیرا هست؟؟ دیگه فکرم تو لپتاب نبود خلاصه زدم یکم خوندیم .خندیدیم. بزرگ کننده الت و سینه و غیره….. بعد اومدم بیرون همین طور خوابیده بودیم که دیدم یهو چرخید از روی من اومد خوابید کنارم. فکر کنم اونم دلش برام تنگ شده بود یک ماه بود ندیده بودمش ولی در این حد نبود که…… چشم هامون به همدیگه بود خلاصه دیگه منم دلو زدم به دریا منم دستامو حلقه کردم دورش. کشیدم چسپوندم به خودم. وای دختر تو چقدر خوشگلی .یه عطری زده بود که من بی هوش میشدم و از همه مهم تر اخلاقو مهربونی و ناز شو دوست داشتم .

 

سینه هاشو به سینه هام چسبونده بودم. همین طور تو بغل هم بودیم که گفت دست درد گرفت رو زمین گفتم پاشو رو تخت بشینیم تختم تک نفره بود. اونم نشست منم. کنارش نشستم. سرشو گزاشت رو با هام. منم دستمو رو صورتش گزاشتم داشتم نوازشش میکردم. یکم بعد من رو تخت خوابیدم. اونم اومد روی من خوابید. منم محکم بغلش کردم. داشتم بو میکردم مو هاشو. موهاش کل صورت منو گرفته بود. صورتمو گذاشته بودم رو گردنش. یه حس خاصی به من میداد گردنش. اون موقع تو حالی بودم که اصلا فکرم به سکس نمی رفت. عاشق خودش بودم.. فقط میخواستم اینطور بمونم.چون منم یکم از این جور مطالب ها وفیلم ها زیاد دیدم. خوب میدونستم چجوری ارضاش کنم. اونم حال کنه. چرخیدم این بار من رو اون خوابیدم. سرم گزاشتم روی سینه ها ی نازش. در عین حال یکمم حرف میزدیم. مثل عشقم دوست دارم از این چیزا. دیدم اونم خوشش اومده. ولی دیگه از عاشقانه گذشته بود حشری شده بودم اونم همین طور.

 

داشتم از روی لباس با لبام سینه ها شو میخوردم و بوسش میکردم. خدا شکر که خرید های زنانه رو شما میدونید که کمتر از 2و 3 ساعت بر نمی گردن. تقریبا یک ساعتی بود که رفته بودن. خلاصه دستمو از زیر بلوز کردم به شکمش کم رفتم به سراغ سینه هاش. دیدن یهو خندش گرفت. منم خندیدم. بلوزشو در اوردم. یه دونه سینه بند. قرمز پوشیده بود. یکم سینه هاشو مالیدم. دیگه کیر منم سیخ شده بود. اونم داشت دیگه حال میکرد. سوتینشو در اوردم داشتم به ارامی سینه هاشو میخورم. ناز میکردم. وای چه سینه های خوشگلی داشت. اصلا اون طور نبود که تو فیلم های پورنو میدیدم. بعد بلوزمو در اوردم. سینه هاشو چسبوندم به سینم لباشو بوس میکردم نه در حد چندش اور که میبینید تو فیلم ها. ارام لباشو بوس میکردم. اونم همین طور. بعد دستمو ارام ارام بردم رو کسش. داشتم میمالیدم. که تا دکموشو زیپشو باز کردم دیدم خودش با دستش شلوار شو کشید پایین یدونه هم شورت قرمز پوشیده بود کل بدنش سفید. حتی یدونه هم مو نداشت.

 

منم شلوارمو خودم در اوردم. زود شروتشو هم در اوردم. واااااااااای یه کس سفید. خیلی تنگ. نمی دونم میدونست که میکنمش. اصلا یه تار مو هم نداشت. نمی دونم چرا اصلا نگفت کیرت بزرگه حدود 16 سانت بود ولی گلفت بود. هی چی نگفت. دستمو گذاشتم رو کسش داشتم اروم میمالیدم که دیدم صداش در اومده یه صدای خوشی داشت که ادم کیف میکرد از حرف زدنش. اه ونالش در اومده بود. دیدم داره حال میکنه. ازخوش حال بودن او منم داشتم لذت میبردم. به خدا عاشقشم. ولی دیدم اینطور هم که نمیشه. از کس که نمی تونم بکنمش. بی چاره میشه. از کون هم که درد میکرد. دلم نمی یومد. ولی منم روش های خواص خودم رو داشتم. گفتم بهش که حالا من چی بشم عشقم. گفت هر کاری میخوای بکن. من مگه چیزی میگم؟؟؟ ولی من راضی نبودم درد بکشه. از تو کمد ژل مو رو ورداشتم یکم زدن به کیرم. یکمم زدم. لای کونش. میخواستم منم اون طوری حال کنم. میخواستم لغزنده باشه تا از لای کونش بکنم. خلاصه بر گردودندمش یکمم پا هاشو بلند کردم. کیرمو گزاشتم لای کونش .وااااااااااااااااااااااااااای اینجا یه لحظه حالی بهم اومد که نمی تونم با کلمه ها توصیف کنم. داشتم کم کم تلنبه میزدم. همزمان کیرم. به کس اونم مالیده میشد. هم من حال میکردم. هم واسه اون درد نداشت اصلا. یکم بعد ارضا شدم که ابم اومد ریخت لای کونش. من توقف کردم. هر دومون نفس نفس میزدیم. چند دقیقه ای این طور موندیم تا نفس هامون اروم بشه. بعد دستمو دراز کردم از رو میز که کنار تخت بود دستمال کاغذی بر داشتم هم خودمو تمیز کردم. هم اونو. بعد خوابیدیم کنار هم دیگه. دیدم این خوشگله حسابی ارضا شده. بی حال افتاده. یهو طوری بغلم کرد که محکم. ترسیدم فکر کردم اتفاقی افتاده. گفتم وا چی شد؟؟؟گفت دوست دارم. گفتم. منم همین طور عشقم.

 

یکم بغل کردیم همدیگرو بعد پاشدیم تا لباس هامونو بپوشیم. منم سینه بندشو از پشت بستم. تا میخواستیم شلوارمونو بکشیم بالا دیدیم گریه علی در اومد من زود شلوارمو پوشیدم رفتم پیش علی بغلم گرفتم. گفتم چی شده. گریون میگه. اب میخوام. گفتم باشه میدم. همون لحظه المیرا از اتاق اومد بیرون گفتم ابجی علی اب بده به این . گفتت باشه بزار بدم. اب شو خورد رفتم پیش المیرا از پشت بغلش کردم. یدونه بوس از صورتش کردم. گفت: مرسی امیر….. باورتون نمیشه که ساعت 10 شده بود هنوز مامانو عمم نیومده بودن. بعد نیم ساعت که اومدن دیدم فقط یه دونه بلوز خریدن. گفتم 3 ساعته رفتید بیرون فقط همین بلوز…….. از اون به بعد واقعا عاشقش شدم. هرروز دلم براش تنگ میشه.. دو بار هم از اون به بعد دیدمش. رابطه نداشتیم ولی هر جا که خلوت میکردیم. بغل میکردیم. همدیگرو.. میبوسیدیم و……. بهترین روز عمرم بود. در واقع بیشتر از سکس عاشقانه بود.