سکس با خواهر عزیزم شهره

یک هفته ای بود که از آلمان برای دیدن خانواده بعد از ٨ سال به ایران سفر میکردم ٢٥ سالم بود که به آلمان رفتم وخواهرم شهره آن زمان ٣٠ سال داشت.. شهره و مامان با هم زندگی میکنند . شهره یه دختر بلند قد , سفید رو , با اندام سکسی, موهای مشکی و تو خونه همیشه تو لباس, راحت بود. و لباسهای باز میپوشید , معمولا تو خونه دامن کوتاه تنش میکرد , یکی دو بار هم دیده بودم که زیره دامنش چیزی نپوشیده بود. تو خونه خیلی دختره آزاد, مستقل و در نهایت همیشه فکر و تصمیم اون بود که بر دیگری غلبه میکرد…

 

یک سال بعد از رفتن من , شهره ازدواج کرد و بعد از یک سال از هم جدا شدن. در گذشته ما با هم ساعت های خوبی داشتیم, یا بهتره بگم من کلی حال کردم ,شهره چون بزرگتر بود, در واقع حد و مرز رو همیشه اون تعین میکرد من هم کوچک خانواده بودم و فرمان بردار, شهره بارها در گذشته , دانسته مرا ارضا جنسی کرده بود . نمیدونم حتما خودش هم طوری ارضا میشد . ولی هرگز این اجازه رو نداده بود که حتی فکر به داشتن سکس باهاش بکنم, وبعد از سالها این اولین بار بود. چند تا خاطره میخوام براتون تعریف کنم. یادمه معمولا شهره وقتی دراز میکشید به من میگفت بیا پیشه من دراز بکش, من معمولا وقتی مامانه دم دست نبود با کمال میل این پیشنهاد رو میپذیرفتم , حتی از قبل خودمو اماده هم میکردم, به طور مثال معمولا شورتمو در میاوردم و با یک پیژامه و با یه تی شرت راحت , گاهی هم کمی اسپری خوش بو به خودم میزدم میرفتم زیر ملافه پیشش, عادت داشت همیشه وقتی دراز میکشید , پشت به من میکرد و دست منو میاورد لای سینه هاش میذاشت , گاهی هم پای منو میانداخت لای دو تا پاهاش و من از فرصت استفاده میکردم ران پامو آرام میاوردم بالا, لای دو تا پاهاش وکم کم میچسبوندم به کوسش.

 

من در این حالت همیشه کیرم راست میشد, فکر کن از پشت به اون باسن سکسی و نرم چسبوندی, پاتم لا پاشه پیژامه هم نرم بود, کیرم رفته بود لای باسنش, رون پام هم چسبیده به کسش. فقط کافی بود دو تا تکون بدم آبم بیاد , گاهی اوقات احساس میکردم که زمانی که ران پامو می چسبوندم به کوسش, چطور پاهاشو به هم فشار میاره, در این حالت من بارها ارضا شده بودم, و وقتی میخواست آبم بیاد, نا خدا گاه از پشت به باسنش فشار میاورم.در این حالت ها هیچ کس کلمه ای حرف نمیزد, انگار دونفر خوابیم اما از رو لباس در حال کردنشم . شهره هم میفهمید و خودشو میزد به خواب , همیشه داستان همینطوری پیش میرفت وقتی کنار هم میخوابیدیم,. خلاصه همان جور از پشت ,آروم بالا و پایین می کردم کیرم آوردم واسط گذاشتم لای باسنش و دیگه حرکت ندادم, کوچکترین حرکت, آبم میومد آروم دستمو که تو سینهاش بود یه کم فشار دادم, شهره هم دستمو تو خودش فشار داد همزمان باسن داد عقب, با اینکارش با دو تا تکون رفتم تو آسمونا , شهره هم دست من را که تو سینه هاش فشار میداد. داشتم از لذت زیاد میمردم. یک دفعه تنها خونه بودیم, شهره گفت میخواد بره حمام, گفت وقتی صدات کردم بیا پشت منو لیف بزن, خلاصه وقتی صدا کرد گفت خودتم کثیفی, خودتم بیا حمام , وقتی رفتم تو ,گفت برگرد لیف بزنم,همینطور که پشته منو لیف میزد امد پایین تر روی باسن بعد به بهانه که داره لیف میزنه دو الی سه بار از لای پام تا تخمام امد, بدونه اینکه بیاد جلو, شروع کرد سینه هامو لیف زدن کم کم آمد پایین , , به بهانه لیف زدن دستش رو روی کیرم که راست شده بود چند دفعه بالا پایین کرد

 

نمیدونستم باید چکار کنم, نوبت من که شد فقط اونجای منو نگاه کرد و مثل همیشه گفت , ای پدر سوخته. حشری شده بودم نمیدونستم چکار کنم شروع کردم با یک دست لیف زدن شهره , و با اون دستم آب خودمو آوردم, پاچیدم رو بدنش. یک بار یادمه روز جعمه بود,مادرم تو آشپز خونه داشت ناهار درست میکرد و من توی حال نشسته بودم و تلویزیون روشن بود, شهره کمی دیر بیدار شد , وقتی میخواست بره دست شوی یک لباس خواب نازک تور تنش بود, نه شورت و نه کرست , بدنشو واقعا انگار تراشیده بودن, به خاطر قوس کمرش, باسنش خیلی سکسی و کردنی بود. دلم میخواست میتونستم اون لحظه شهره رو بکنم ., وقتی امد بیرون گفت بیا پشتمو ماساژ بده, گفتم باشه , رفتم تو اطاقش , درو بستم که مامان اگه آمد تو حال , ما را نبینه رو تخت دراز کشیده بود, پتو نازک روش انداخته بود ,شروع کردم کمی که ماساژ دادم گفتم باید بیام روی تخت بهتره, بعد به بهانه ماساژ , پتو رو کنار زدم, نشستم روی باسنش, انگار لخت بود, فقط ی لباس خواب توری تنش بود, , شروع کردم ماساژدادن , از کمرش شروع کردم کم کم امدم رو باسنش, امدم که لای پاشو ماساژ بدم گفت مرسی کمرم رو ماساژ بده . همانطور که ماساژ میدادم, خودمو رو باسنش بالا پایین میکردم, انقدر حشری شده بودم که شروع کردم پهلو هاشو ماساژدادن , همونطور که خودمو میمالیدم به باسنش , شروع کردم از بغل سینه هاشو ماساژ دادن, خیلی جدی گفت, نگفتم سینه ها مو ماساژ بده , پشت مو ماساژ بده.

 

اینجا ها همیشه عادت داشت که منو ایست بده که جلوتر نرم تا مرز ارضا کردم من , با من میومد, اما خط قرمز های خودشو داشت. ,خلاصه انقدر همراه با ماساژ کیرم میمالیدم به باسنش, که وقتی آبم میخواست بیاد خودمو بهش چسبوندم اون هم فهمید, منو محکم بغل کرد صورتم برد لای دوتا سینه هاش. آخرین خاطره را هم بگم برم سره اصل داستان, از حمام آمده بودم بیرون از اون شورت های مامان دوز تنم بود, شهره هم یادمه لباسه حریر سبز نازک تنش بود , سینه هاش طبق معمول باز بود, آمد به شوخی خودشو چسبوند به من شروع کرد شوخی کردن, , حالا من لخت با شورت ,اون هم با یک حریر سکسی نازک, از جلو چسبوند بهم به من میگفت منو بغل کن, منو بغل کن وقتی بغلش کردم, همینطور که تو بغل همدیگه بودیم کیرم بلند شد, که مجبور شدم با دست صافش کنم که بهم خندید, همینجور بهم چسبیده بود , فقط یادمه انقدر حشری شده بودم که دستامو گذاشتم رو باسنش, با صدای لرزان و حشری ازش پرسیدم میتونم بوست کنم , پرسید کجا رو ؟ گفتم هر جا رو تو بگی, یه مکثی کرد , گفت لبامو, همونطور که بدنشو به کیرم فشار میدادم ,انجا برای اولین بار بوسیدمش. تحقق یک رویا اولین سکس با خواهرم شهره : مامان به مدت ٣ روز برای دیدن خاله به اصفهان رفته بود و تا آخر هفته نمیومد ,میشه گفت بعد از ١ هفته برای اولین بار تو خونه با هم تنها شده بودیم. کمی تلوزیون نگاه کردیم, بعد من یه موزیک گذاشتم و رفتم برای خودم آبجو و برای شهره یک گیلاس شراب ریختم

 

به شوخی بهم گفت چیه؟ میخواهی مستم کنی؟ خلاصه کمی گپ زدیم , هر دوتامون حسابی شنگول شده بودیم , شهره کمی جوک تعریف کرد و من هم گیتارکه از قدیم داشتم را یک حالی باش دادم., بعد رفتم موزیک عوض کردم, شهره را بلند کردم کمی با برقصیم , یه عطر پرفیو م شیرین خیلی سکسی لای موهاش زده بود.. , .بعد از اینکه رقصیدیم نشستیم کمی ریلکس کنیم , من رفتم موزیک رو عوض کردم شهره هم رفت رو تختش دراز کشید, یه پیراهن رکابی زرد رنگ تنش بود ,و دامن نسبتا کوتاه قهوای رنگ,به تن داشت , بعد از ٥ دقیقه رفتم , کنارش دراز کشیدم کمی که با هم حرف زدیم ,تلفن که کنار من بود زنگ زد و شهره از جاش نیمه چرخید که تلفن جواب بده,تو همون حالات سینه هاش آمد روی صورتم و در همان حالت هم به صحبتش ادامه داد. بعد از چند لحظه صورتم رو به نوک سینش نزدیک کردم و خیلی آروم چند تا بوسه از سینه و نوک سینش گرفتم و با زبونم نوک سینه شو خیس کردم , یه لحظه شهره خودشو شل کرد و همزمان که با تلفن حرف میزد روی من افتاد و حالا کاملا روی من قرار گرفته بود , اما این دفعه دیگه به نظر میومد با گذشته ها کمی فرق میکرد , و حالا دیگه دلم میخواست باهاش سکس کنم دوست داشتم بکنمش

 

باورم نمیشد مثل یک رویا بود انگار داشتم خواب میدیدم,, ,خودمو کشیدم کمی تو تر و همزمان شروع کردم خوردن سینهاش دستاموگذاشتم رو باسنش و شروع کردم آرام آرام لای پاشو ماساژ دادن , دامنشو آروم در آورد , شورت تور مشکی تنش بود, دوستش بود که زنگ زده بود, , نمیدونم کی مکالمه تلفنش تمام شد فقط میدونم که هردوتامون انگار یه آدم دیگه شده بودیم, انگار میخواستیم فقط خودمون باشیم و از هم لذت ببریم ,, لباسامو از تنم در آورد, من هم پیراهن رکابی شو, با بوسیدن لبش شروع کردم هرگز بوسیدن رو اینطور لذت نبرده بودم, , همزمان گردنش رو هم میبوسیدم و آرام میک میزدم, تا حالا اینچنین حالت جنسی بهم دست نداده بود, , کم کم امدم رو سینهاش , سینه هاشو شروع کردم خوردن, سینهاش و نوک سینهاش سفت شده بود, وقتی شروع کردم نوک سینها شو خوردن, خیلی حال میکرد ,برش گردوندامش رو تخت , شروع کردم بدنش را خوردن

 

همینطور که امدم پایین, شورت سکسی شو زدم کنار. اطرافه کس رو لیس زدم , بدنش شروع کرد لرزیدن ,شروع کردم دوباره لبشو بوسیدن و میک زدن,تا حالا شهره رو انقدر سکسی و حشری نادیده بودم با زبون کم کم شروع کردم کوس شو لیس زدن , گاهی هم تو این لیس زدن ها, زبونمو فرو میکردم تو کوسش , خیلی حشری شده بود, شورتش در آوردم , همزمان که براش میخوردم, چرخیدم و کیرم بردم نزدیک دهنش, فقط صدای اهش میومد, آروم کیرم رو نزدیک کردم, خودش شروع کرد ساک زدن, حاضر نبودم هیچ چیز رو با اون لحظه عوض کنم, همیشه رویای این رو داشتم که باهاش سکس داشته باشم و همیشه در حد رویا بود, همینطورکه با زبون میکردمش ,داشت برام ساک میزد . شروع کرد تخم ها مو ماساژ دادن و بعد شروع کرد تخمامو میک زدن , داشتم دیوونه میشدم, بعد بلند شد , یک لحظه تو چشمام نگاه کرد , لبخند زد ,از کشو اتاقش یه کاندوم در آورد خیلی حرفه ی با یه ساک زدن کشید رو کیرم, بعد با آرامش و اعتماد به نفس همیشگی, آمد روم , شروع کردم بوسیدنش, دستا م کرده بودم لای موهای بلند مشکیش , شهره هم با یه دست آروم کیرم را فرو کرد تو کوسش , کلامی بین ما رد و بدل نمیشد فقط با یه صدای سکسی بهم گفت, به آرزوت رسیدی…

 

همینطور که همدیگرو میکردیم , همدیگرو هم میبوسیدم , از بوسیدن ,هر دو لذت می بردیم , , اما تک نگاه های حشری که به هم مینداختیم , لذت جنسی رو دو چندان میکرد, برگشتم از عقب امدم تو کوسش و با دستام سینه ها شو گرفتم شروع کردم از عقب کردش , دست هاشو از پشت گرفتم , آروم اما عمیق شروع کردم فشار دادن, همونجور که میکردمش میگفت عاشقتم , ناله هاش خیلی حشری بود , هردوتامون در اوج لذت بودیم. از کردنش خیلی لذت میبردم, از پشت مثل گذشته خوابید, اول امدم لای پاهاش, کیرم گذاشتم لای کوسش بعد از پشت امدم تو کوسش, تو این سکس شهره ٣ بار ارگاسم شد و , معلوم بود مدت طولانی بوده که سکس نداشته بود, تو این ٤٠ روزی که من ایران بودم “البته ٢ هفته مسافرت رو تمدید کردم ” لحظه ی نبود که ما از اون استفاده نکنیم , ١ بار هم با هم حمام رفتیم که تو حمام ٢ راه پشت سر هم کردمش, که خیلی خاطره انگیز بود.

تو این مدت ما هر دوتامون خیلی از هم لذت بردیم, من خودم لذتی رو که از کردن خواهرم شهره بردم تا به حال هرگز تجربه نکرده بودم . میتونم بگم شهره و من نقطه “گ” همدیگر را پیدا کردیم تابستون آینده قرار گذاشتیم بیاد آلمان پیش من , وقتی بهش فکرمیکنم که قراره بیاد اینجا با هم باشم .وای چی میشه, .به جرات میتونم بگم شهره یکی از اون تاپ ترین کس ها بود که کردم. من و شهره تصمیم داریم رابطه را ادامه بدیم چون هر دو احساس تازه و دلپذیری داریم وقتی با هم سکس میکنیم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «سکس با خواهر عزیزم شهره»

    1. سکس خونوادگی واقعاً لذت بخشه
      این داستانها هرچقدر هم با محتوا و دقیق نوشته شده باشه ولی مزه اش با عملی کردنش زمین تا آسمون فرق داره.
      نوش جونش بشه

    2. سلام گیلدا جون بیا برات بسازم ی فانتزی از این قشنگ تر ۰۹۱۹۷۸۸۳۴۰۵

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا