استاد همه فن حریف

من ساناز  هستم 24 سالمه دانشجوی ارشد روانشناسی هستم
یکی از استادامون خیلی متشخصه و در عین حال تو بحث علمی سکسی فعاله کافیه یه چیز بگیم این دیگه تمام اطلاعات رو در اختیارمون میذاره
خلاصه من یه بار رفتم پیشش و مشکل یکی از دوستام رو براش گفتم که با شوهرش تو سکس مشکل دارن دیدم صندلیش رو آورد کنارم با اینکه قد کوتاهی داره و عینکی هست اما خیلی خوشتیپه. منم خوشم میومد ازش برا همین گذاشتم که پاهام به پاهاش بخوره

 
خلاصه آخر جلسه گفتم یه جلسه ی دیگه میخوام در مورد مشکل خودم صحبت کنم
گفت که اگه میتونی بیا مطبم و آدرس مطب رو بهم داد
خلاصه یه روز با هماهنگی خودش رفتم مطب در رو باز کرد رفتم تو دیدم منشی نیستش
گفتم منشیتون؟ گفت رفته مرخصی
رفت در اتاق مشاوره رو باز کرد چراغش رو روشن کرد و منو دعوت کرد که برم تو
نشستم دوباره صندلیش رو آورد کنارم این دفعه دیگه کامل به من مسلط بود
شروع کردم به صحبت و اینکه از اینکه نمیتونم دست از خودارضایی بردارم و شده کار تقریبا هرروز من دیدم چشماش خمار شده و ازم پرسید تا حالا با کسی سکس داشتی
از اینکه این همه رک بود رنگم قرمز شد و گفتم نه

 
گفت دوست داری امتحان کنی؟
با شینیدن این حرفش شک بهم وارد شد و تا چند لحظه فقط نگاهش میکردم
اونم چشماش برق میزد
گفت بلند شو امتحان کن دوس داری؟
نمیدونم چی شد که بلند شدم
تا بلند شدم محکم دستشو دور کمرم حلقه کرد و ازم لب گرفت .. کم کم زبونشو کرد تو زبونم دستش اومد رو سینه هام و با یه هوس خاصی دکمه های مانتوی منو باز کرد یه دفعه سینمو نگاه مستش به سینه هام منو حشری کرد سریع زیپ شلوارمو باز کرد و درش آورد
بعد شروع کرد لباسای خودشو در آورد و سینه های منو کرد توی دهنش صدای آه و ناله م بلند شد

 
منو انداخت روی کاناپه ای که توی اتاق بود و پاهامو باز کرد شروع کرد به خوردن کسم وای نمیدونی چه حالی داشت داشتم از هوس میمردم صدای آه و ناله ام بلند شد میگفت یواش تر
بعد اومد  و کیرشو که بلند و سفت شده بود از تو شورتش در آورد کرد تو دهنم گفت بخور اولش بلد نبودم ولی خودش شروع کرد به تلمبه زدن و داشت سینه هامو مالش میداد بعد برم گردوند کیرشو کرد توی کونم صدام رفت بالا با یه حالت حشری میگفت هیش هیش و هی تلمبه میزد و بعد آبشو ریخت رو کمرم
هنوزم گاهی با هم سکس میکنیم…