زهرا هیکل سکسی

سلام ماجرایی ک میخام بگم برمیگرده به اولای اردیبهشت 95
تو اقوام مامانم با ی زنی اشنا شدم ب اسم زهرا ک خیلی هم هیکل سکسی و تو دل برو با ی فیس خیلی ناز داشت .الان هم تقریبا 26 سالش بود
خودم هم امیر حسین قدم 181 وزنم 66 با ی فیس معمولی
روز اول ک دیدمش سال 90 بود ولی چون سنم کم بود نظری بهش نداشتم
راستی یادم رفت بگم خودم هم الان 19 سالمه ولی بر خلاف سنم خیلی آرومم
حرکات نمایشی با موتور  رو دوس دارم ب همین دلیل تو فامیل بهم میگن امیر گازو گوز.
خلاصه اون روز خونه ی پدر بزرگم بودم عصر بود نزدیکای غروب بود ک در زدن…

 
با خودم گفتم حتما مامان بزرگم یا خالمه ولی وقتی درو باز کردم یهو با زهرا روبرو شدم از بس خوشگل بود یه باره باهاش دست دادم نفهمیدم چیکار میکنم ولی اون نظری نداشت
خلاصه رفتیم داخل نشستیم وی کم صحبت کردیم بهم گفت خیلی موتور خارجی دوس داره چون موتورم همونجا بود بردم سوارش کردم بعد ک اومدیم خونه تشکر کرد و رفت داخل منم موتورمو زدم تو پارکینگ و رفتم داخل خلاصه ی طوری باهاش جور شدم ک حتی شمارشم ازش گرفتم و از اون ب بعد باهاش حرف میزدم
اینم بگم که رابطش با شوهرش خیلی بد بود و اون موقه فقط با من بود منم خیلی دوستش داشتم
بعد از ی مدت دیگ کم کم راهم ب خونشون باز شد شوهرش هم ک صب میرفت سر کار تا شب ساعت 10 منم ک از خدام بود

 
ی روز ک نشسته بودیم پیش هم و داشتیم صحبت میکردیم یهو از دهنم پرید و بهش گفتم میخام بهت صابت کنم ک خیلی دوستت دارم اونم گفت چطوری؟؟
میخاستم لبشو بوس کنم ولی خب چون بچش اونجا بود نتونستم
تا اون موقه هیچ کاری با هم انجام نداده بودیم بخاطر همین بهش گفتم قول میدی اگ بدت هم اومد ولم نکنی گفت قول میدم
منم به حالت در گوشی ی بوس اروم ازش گرفتم یهو دیدم ک به بچش گفت برو تو اتاق با تبلتت بازی کن وقتی ک رفت درو قفل کرد و اومد جلوم بهم گفت بلند شو
بلند شدم جلوش وایسادم یهو پرید تو بغلم و شروع کرد خوردن لبام بهم گفت خبلی وقت بود ک منتظرت بودم منم حسابی باهاش حال میکردم

 
خوابوندمش رو زمین و شروع کردم تاپ و سوتینشو در اوردم واااای چه سینه هایخوشگلی اینقد سفید و خوشگل بود ک داشتم دیوونه میشدم کل بدنش سفید  بودشروع کردم پایین رفتن ک رسیدم ب کوسش از رو ساپورتی ک پاش بود ی کم براش مالیدم بعدش شلوار و شورتشو در اوردم کس نبود ک بهشت بود بهشت
بی اختیار شروع کردم خوردن جوری میخوردم ک داشت جیغ میزد همش میگفت جوووووون امیر مال خودتم جرممممممم بده اییییییییییی خیلی خوبه اهههههههه
منم خیلی شهوتی شده بودم داشتم دیوونه میشدم سریع لباسمو در اوردم و کیرمو گذاشتم جلوش چون قبلا خیلی سکس داشتم کیرم هم بزرگ بود هم کلفت
شروع کرد واسم ساک زدن داشتم میمردم بعد ی رب خوابید رو زمین و گفت امیر بکن تو کسم منم با اخرین قدرت کردم تو کسش و تلمبه زدم و اونم جیغ میکشید
بعد از چن دقیقه ک ابم اومد ریختم رو شکمش و روش خوابیدم و ازش لب گرفتم بعد بلند شدیم و با کمک هم لباسامونو پوشیدیم و با هم افتادیم رو تخت ساعت 4 عصر از خواب بیدار شدیم ب گوشیم نگا کردم تا شیش تا زنگ زده چون اون روز میخاستم موتورم رو بفروشم ازش ی لب گرفتم و رفتم
از اون روز ب بعد 10 باری با هم سکسیدیم الانم س ماهی از اون ماجرا میگذره و هنوزم با همیم
قول داده ک وقتی طلاق گرفت شبا هم باهاش بخوابم یا اگه دوست پسر گرفت سکس گروهی کنیم.