سكس با زن سن بالا

اسمم افشينه و ٢٥ سالمه ، كاراته كار ميكنم و خيلي اهل مسافرت كردن با تور هستم ، اين اولين بارمه كه دارم خاطره مينويسم و اين موضوع واسه دو سال پيشه كه رفته بوديم با تور غار عليصدر . توي اون تور نزديك به ١٠ تا دختر هم سن و سال خودم بودن و ٥ ٦ تا هم خانم ميانسال كه اسم يكيشون ماندانا بود و يه دختر هشت ساله هم داشت ، قيافه جا افتاده و شيكي داشت و ٣٨ سالش بود ، شبيه افسانه بايگان بود يكم ، من خيلي شيطوني ميكردم و با همه قاطي ميشدم اما اون خيلي سنگين رنگين بود و اصلا با تيم ما و دوستام قاطي نميشد اما لبخند ميزد و همراهي ميكرد ، چون يه خواهرم داشت كه ١٠ سال از خودش كوچيكتر بود و اون با يكي از دوستاي من از همون اول ريخت رو هم ، خلاصه هر كي با يكي ريخت رو هم و من هم زياد واسم مهم نبود و فقط دوست داشتم بزنيم و برقصيم و حال كنيم . اينم بگم كه اون تور يك روزه بود .
 
بعد از اون تور حدودا دو هفته بعد موبايلم زنگ خورد گوشي رو جواب دادم و ديم يه خانومي ميگه ميشه راهنمايي كني كجا ميتونم برم باشگاه كاراته ثبت نام كنم ؟ وقتي پرسيدم شما گفت من ماندانام كه رفته بوديم تور همدان ! من باورم نميشد اصلا اون باشه ، چون خيلي با استيل و قيافش حال كرده بودم اما چون شوهر داشت فقط حسرتش رو داشتم ، ازش پرسيدم شمارم رو از كجا آوردي گفت از خواهرم كه با دوستت ok شده بود گرفت و ميخواست ازت راهنمايي بگيرم واسه كاراته چون علاقه دارم ، خودش غريق نجات و مربي شنا بود و بدن خيلي خيلي ورزشكاري داشت ، من اول باورم شد و راهنماييش كردم ، اما گفتم شما بري كاراته و شنا و غيره پس ديگه كي از شوهر و بچه نگه داري كنه كه گفت مشكلي نيست به همه كارام ميرسم ، تصور ميكردم بگه جدا شدم كه نگفت . فرداش دوباره زنگ زد و يه چند تا سوال ديگه كرد و من باز با شيطوني گفتم خانم برو به شوهرت برس كاراته ميخواي چيكار آخه ؟ اما اين سري غير مستقيم گفت شوهر موهر تو كار نيست و وقتي اصرار كردم گفت من ٢ ساله جدا شدم .
 
من و ميگي داشتم بال در مياوردم و ديگه شروع كردم خودموني حرف زدن ، اينقد حرف زديم تا آخر سر اعتراف كرد كه كاراته بهانه بوده و اون از روز تور به من و شيطوني هام علاقه مند شده بوده ، حتي يه چيز عجيب گفت : ميگفت من سه بار خواب تو رو ديدم و ديگه گفتم هر جور شده بايد بهت زنگ بزنم .
خلاصه چند ساعتي حرف زديم و من بهش گفتم من هميشه عاشق يه همچين قيافه هايي با اي شرايط سني هستم چون بچه بازي در نميارن ، اونم كلي حال كرد .
ماندانا با دخترش با هم زندگي ميكرد و خونشون غرب تهران بود و خونه ما شمال تهران . بعد از يه هفته تلفني حرف زدن كه مقداريش هم راجع به سكس و اين كه چه جور سكسي خوشمون مياد ، يه روز عصر كه از باشگاه برگشته بودم زنگ زد و گفت خونه شما خيلي از ما دوره ، من گفتم نه بابا همش بيست دقيقه فاصله داره ، يهو گفت پس بيست دقيقه ديگه اينجا باش !!! من باورم نميشد كه دعوتم كرده باشه ، پرسيدم بيام كه بريم كجا ؟ گفت : خونه من ديگه ، بيا خونه من !
گفتم جدي ميگي ؟ گفت : آره ، زود بيا منتظرم ، منم يه شيشه كوچيك مشروب برداشتم و رفتم .
 
از در كه رفتم تو هنوز باورم نميشد دارم يك بار ديگه ماندانا ٣٨ ساله كه آرزوم بود رو دارم از نزديك ميبينم ، تصورم اين بود كه لباس لختي تنش باشه ، اما يه شلوار و يه تيشرت پوشيده تنش بود . من رفتم رو مبل نشستم جلو تلويزيون و اون كلي ميوه و آب ميوه و خرت و پرت اورد واسه پذيرايي از من و نشست با يه فاصله كنارم ، جفتمون متعجب بوديم و من سريع مشروب رو ريختم تو پيك ، اولين پيك رو كه خورديم يهو بهم نزديك شد و يه لب مشتي ازم گرفت ، منم ديگه معطل نكردم و چسبيدم بهش و شروع كدرم ازش لب گرفتن ، وطبق عادت مالوندن سينه ، شايد باورتون نشه اما سرش رو برد عقب و با وجود اينكه هنوز ١٠ دقيقه از رسيدن من نميگذشت گفت بيريم تو اتاق ؟! گفتم : بريم .
من واقعا تو پوست خودم نميگنجيدم و ميخواستم هر ثانيه يك سال طول بكشه و زمان دير بگزره .
 
يه تخت دو نفره داشت و خوابيديم روش و يك ريع همينجوري با لباس رو هم قلط زديم و لب گرفتيم ، جفتمون ديوونه شده بوديم و داشتيم از فرط دوست داشتن تو هم غرق ميشديم ، بع من تيشرتش رو در آوردم و بدون اينكه سوتيينش دو در بيارم سينه هاش رو با تمام وجود ميخوردم و اونم هي ميگفت : بخور عشقم ، بخور افشينم ، بخور دوست دارم و …
بعد يهو خدش بند سوتيينش رو باز كرد و صحنه اي رو ديدم كه هميشه حسرتش رو داشتم ، سينه هاش هر كدوم به بزرگيه تقريبا كله من بود ، من عين بچه ها ميگفت اينا ماله منه و اونم ميگفت همش ماله خودته عزيزم ، راستشو بخواين يه ربعي هم سينه هاش رو خودرم كه بزرگتر از اولش هم شده بودن و نوكشون گنده شده بودن ، بعد شلوارش رو در آوردم و ديدم كسش خيسه خيسه و يكم موهاي بالاش رو نزده ، چون تو صحبت تلفني بهش گفته بودم دوشت دارم ، آقا يه نيم ساعتي من با كس و كون اين ور رفتم و ماليدم و خورم ،
 
ديگه داشت رواني ميشد تا اينكه من و كشيد بالا و شرتم و در آورد شروع كر به خوردن ، من واسه اينكه زود آبم نياد ( چون دفعه اول خيلي زود آبم مياد ) گفتم نميخواد الان كيرمو بخوري و پاهاش رو باز كردم كيرم تا ته كردم تو كسش ، يكم كه كرم گفت عزيزم آبتو بريز توش ! گفتم حامله ميشي كه ، گفت نه من لوله هام رو بستم ، اينو كهرگفت خيالم راحت شد و بعد از چند بار كردن آبم اومد و واسه اولين بار همه آبم رو ريختم تو يه كس اما كردن رو قطع نكردم تا اونم آبش اومد ، اما ١٠ دقيقه كه گذشت دوباره از زاويه بغل شروع كردم به كردن و يه دور ديگه آبش رو آوردم ، رفتيم بيرون يه چيز خورديم و اومديم تو اتاق دوباره كردمش ! نيم ساعت بعد يه دور ديگه داگ استايل كردمش ! خلصه تا ساعت ١١ شب ٩ باد تو هر حاتي كه فكرش رو بكنين كردمش ، چون من يه خاصيت عجيب تو سريع راست كردن دارم ، اونم مخصوصا واسه يه همچين هيكلي با اون كون تپل و سينه هاي بزرگ و خوش فرمش . ماندانا ديگه شاخ در آورده بود و گفت بايد منو قايم كرد كه دخترا نفهمن چه خاصيتي دارم وگر نه زندم نميزارن !
 
خلاصه بي نظير ترين سكس زندگيم رو كرد و از اون به بعد هفته اي دو سه بار ميرفتم خونش تا اينكه بعد از ٦ ماه با يكي ديگه ازدواج كرد و الان دو ساله هميشه آرزو ميكم كاش يه بار ديگه حتي بتونم فقط ببينمش …
نوشته: افشین
سكس با زن سن بالا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «سكس با زن سن بالا»

  1. سلام.
    دنبال بانوان فوق هات و ترجيحا سن بالام.عاشق سكس با خانماي سن بالام.
    از تهران يا رشت و حومه بيام بدن توي لاين
    id line: arshia.pr

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا