دختر عمه مطلقه

سلام.
 
اسم من امیر 28سالمه ویه قد وهیکل معمولی دارم یه دختر عمه دارم که اسمش روزیتاست من از کوچیکی عاشقش بودم ویه حس خاصی بهش داشتم وبا هم خیلی راحت بودیم طوری بود که از همه چی هم باخبر بودیم این روزیتا خانوم یه دختر تپل با کون برجسته وسینهای سایز 75 هستش وبسیار حشری همدیگه رو خیلی دوست داشتیم وقرار ازدواج گزاشته بودیم خلاصه من رفتم سربازی این فاصله به اجبار باباش با پسر عموش که یه ادم مفت خور بیکار بود ازدواج کرد من وقتی این خبرو شنیدم داغ کردم حتی تصمیم خودکشی گرفتم حالم خیلی گرفته بود احساس میکردم دیگه هیچ اینده ای ندارم افسرده شده بودم…
 
 
خلاصه سه سال طول کشید که بااین جریان کنار اومدم چون پای ندا جون باز شده بود توی زندگیم ود وباره احساس غرور بهم دست داد سیزده بدر پارسال بود که همه خانوادگی رفته بودیم بیرون که روزیتا هم بودش با دیدن دوبارش حالم عوض شده بو دخیلی خوشکلتر سکسی شده یه ساپرت چسبون بایه بلیز که تاروی کونش بود پوشیده بود موقع نهار تمام نگاهاش به من بود منم همینطور داشتم دیونه میشدم احساس خفگی میکردم خلاصه بعد نهار وستی بازی کردیم خانوما همه وسط بودن وقتی میدوید چنان قلبهاش بالاپاین میشد وشهوت چنان ازش میبارید که ادمو دیونه میکرد غروب بود کنار استخر /توی باغ بودیم استخرم داشت/نشسته بودم داشتم اهنگ داریوش گوش میکردم که یه چی روی شونم هس کردم برگشتم دیدم روزیتاست زبونم بند اومده بود هر دوتامون نمیتونستیم حرف بزنیم فقط به هم باچشمان پر از اشک نگاه میکردیم که توی این نگاها هزاران حرف بود نشستیمو یخمون شکست ودرد دل شروع شد که زندگی خوبی نداره شوهرش کتکش میزنه ویه خانوم بازه وداره ازش جدا میشه خلاصه گزشت وروزیتا طلاق گرفته بود منم که با ندا جونم که عقد بودیم ازدواج کردم توی عروسیم شکل یه فرشته شده بو د وای یه لباس که از بالا لخت بود پوشیده بود که اون پستونای خوشکلش خود نمایی میکردن تولد ندا جون رسید ومن برای اینکه سوپرایزش کنم
 
 
با روزیتا رفتیم بازار ویه دسبند خوشکل به صلیقه روزیتا خریدم یهو یه فکر شیطانی به سرم زد به ندا گفتم تو برو ارلیشگاه منو روزیتا مقدمات جشن تولدت اماده میکنیم اوکی شد منو روزیتا اومدیم خونه سکوت عجیبی بود نفسام توند شده بود کار تظعین اتاق تموم شد خسته شده بودم وکف اتاق دراز کشیدم روزیتا رفت چای درست کنه با یه سینی چای اومد کنارم نشست حس عجیبی بود نا خدا گاه سرمو گزاشتم روی پاش گرمی ونرمی رونشو حس کردم یه حس خوبی بود نگاهمون توی هم قفل شده بود که دیگه نتونستیم تحمل کنیم یهو لبامون توی هم قفل شد یه لحظه به خودم اومدم که من زن دارم ولییییییییییییی یهو یه فکری به سرم زد رساله رو اوردم وصیغه عقد موقت خوندیم دیگه هیچ چیزی جلو دارمون نبود مثل دیونها افتادیم به جون هم وقتی اومدم روی گردنش خیلی لزت میبرد بلیزشو در اوردم وایچه میدیدم دوتا پستون خوشکل خوش تراش که داشتن سوتینشو جر میدادن سوتینو باز کردمو بازبونم به نوک پستوناش میزدم ومک میزدم روزیتا خیلی داغ کرده بود میگفت بخور عشقم بخوووووور همش مال خودته میگفت وقتی باشوهرش سکس میکرده همش منو میاورده توی ذهنش با این حرفا من بیشتر حشری میشدم همینجور اومدم پاین تا رسیدم به کسش شروارشو در اوردم وووووووووووای یه شورت صورتیکه عکس دوتا قلب روش بود تنش بود شروع به بو کشیدنش کردمو اروم بالبام میکشیدم روش روزیتا داشت ناله میکرد زمینو چنگ میزد وقتی داشتم شرتشو در میاوردم دستام داشت میلرزید تنم شل شد نمیدونم چرا اینجوری شده بودم شرتشو در اوردم واییییییی خدای من چی دیدم…
 
 
یه کس توپل با لبهای برجسته که داخلشم رنگ تقریبا صورتی داشت دیگه شهوت بهم حسابی غلبه کرده بود زبونمو از پایین به بالا میکشیدم چوجولشو مک میزدم روزیتا حسابی داغ شده بود ناله میکرد میگفت بخور عشقم بلیس وجودمو تو ماله منی تو عشق خودمی امیرررررررررررررررر جونم امیرررررررررررررر زندگیییییییییییی سرمو با دستاش فشار میداد تو اون کس خوشکلش اوففففففففففففف اهههههههههههه اههههههههههههه صداش تمام اتاقو گرفته بود که یهو گفت برگرد حالتمونو عوض کردیمو 69شدیم وای که من عاشق این حالتم کسانی که تجربشو دارن میدونن چی میگم کیرموکرد توی دهنش وای چه داغ بود چه حال میداد به طور ماهرانه ایی ساک میزد همشو میکرد توی دهنش مک میزد در میاورد اخخخخخخخ که چه لذتی داشت یه کوس توی دهنم بود وکیرم توی دهن روزی جون بود که دیدم دهنم داره داغ میشه داشت ارضا میشد برگشتمو خاستم بکنم که کشید عقب خودشو گفت باید ذره ذره شو حس کنم دستاشو قلاب کرد دور کمرم چشماشو بست واروم اروم منو میکشید طرف خودش احساس کردم دارم داغتر میشم وای چیزی که ارزوشو داشتم سالها منتظر همچین روزی بودم کیرم تا اخر تو کسش بود…
 
دیگه نالهاش تبدیل به جیغ شده بد امیر بکونننننننن بککککککککن منو زندگیم جرم بده همش ماله خودته میخام جرم بدی میخام این اتش وجودمو با ابت خاموشکنی مکهمتر بزنننننننننننننن منم با تمام وجودم تلمبه میزدم یه صدای شلاپ شلوپی را افتاده بود خیلی حال میداد کسش کرمو لیز تنگ بدو احساس کردم میخام خالی بشم که روزی جون بازم خودشو کشید عقب شروع کرد به لب گرفتنو گوف هنوز کاردارم بات من روی کر خابیدمو روزیتا اومد نشست روی کیرم واییییییییییی دوباره کیرم رفت توی بهشتش به طور استادانه ای خودشو بالا پایین میکرد اون پستونای خوش تراششو انداخت روی صورتم منم نوکشونو لیس میزدم هردو داشتیم ازضامیشدیم گفتم دارم میام گفت بریز تو میخام اتیشمو از درون خاموش کنی قرص میخورم منم دستامو حلقه کردم دور کمرش پستوناشم توی صورتم بود هر دو مثل وحشیا تلنبه میزدیمو داشتیم میلرزیدیم که میگفت امیر جونم کن کیرتو میخام یالا دوسش دارم میخام بیشتر احساسش کنم خدا جونم داشتم دیونه میشدم که باتمام وجود ابمو ریختم تو کسش چند احظه بد با صدای اوففففففففف اههههههههههههههه امییییییییررررررررررررررررررر بزن جون اخ…
 
 
اونم ارضاع شد همین طور توی بغل هم بودیمو همدیگه رو نوازش میکردیمو که گوشیم زنگ خور الو الو ندا جون بود عزیزم من کارم تموم شد بیا دنبالم منم یه اب به صورتم زدمو لباس پوشیدم که برم دنبالش روزیتا جونم موند خونه که اثار جرمو پاک کنه تا ما بیایم وجشن شروع کنیم البته سه نفره بود.
 
نوشته: امیر علی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «دختر عمه مطلقه»

  1. دمت گرم .خیلی حال کردم با داستانت.
    خانومی سکسی و هات از تهران قم ساوه اگه پایه یه سکس ماندگار هست پیام بده .
    09392567505

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا