اولین سکس من با پگاه

من محسنم واین اولین و اخرین داستانه منه و میخوام یه راست برم سراغ داستان که در اصل یه خاطره مربوط به 8 سال پیشه که من مجرد بودم و تو یه تاکسی تلفتی مشغول به کار بودم .
 
یه روز با یکی از مسافرا اشنا شدم که به تازگی داشت از همسرش به خاطر بعضی از مشکلاتشون جدا میشد و از اونجا که راننده اژانسها از نظر بعضیها خیلی معتمد هستند این خانوم تو راه دادگاه(داشت میرفت دادگاه واسه همون کار طلاقشون)شروع کرد به درد دل کردن اون هم با گریه و ناراحتی زیاد و من هم واقعا و از ته دل باهاش همدردی کردم و حتی با اینکه سنم ازش یه دوسالی کمتر بود یه کمی هم راهنماییش کردم و همین موضوع یه باب اشناییت رو باز کرد و هر وقت این خانوم که از این به بعد بهش میگیم پگاه میخواست جایی بره زنگ میزد یه اژانس و فقط میگفت که من برم دنبالش و کم کم با هم راحت تر شدیم و می اومد میشست صندلی جلو و من رو راحت تر صدا میکرد و با اسم کوچیک منو صدا میزد و من هم یواش یواش داشتم بهش عادت میکردم تا اینکه یه روز زنگ زد اژانس و من رفتم دنبالش (اون موقع موبایل نداشتم تا مستقیم به خودم زنگ بزنه)و گفت که میخواد بره هشتگرد وقتی دلیلش رو پرسیدم گفت که باید بره همون خونه ای که با شوهرش اونجا زندگی میکرده و یه سری وسیله هاش رو از اونجا بیاره(اینو نگفتم که اون موقع دیگه طلاقش رو گرفته بود و اون خونه ای که من میرفتم اونجا دنبالش خونه خواهرش بود)خلاصه رفتیم اونجا و سرتون رو درد نیارم که یه سری مسایلی پیش اومد که مجبور شد اونجا پیش صاحب خونش من رو نامزد جدیدش معرفی کنه اخه صاحب خونش میگفت امیر که شوهر سابق پگاه بود سپرده بود که ببینه اون با کی میاد دنبال اون وسایل.
 
 
خلاصه رفتیم داخل خونه تا وسیله ها رو کمکش کنم و با هم بیاریم (امیر به خاطر اینکه پگاه رو نبینه رفته بود خونه مادرش و به صاحب خونه سپرده بود که پگاه میاد واسه بردن یه سری وسیله).همین طور که تو خونه رو نگاه میکردم یهو چشمم افتاد به عکس عروسیشون که تو اتاق خواب بود وای چه عکسی بود تو اون عکس به حدی زیبا بود و سکسی که نگو. سینه های بلوری و قلنبه و دستهای سفید با اون لباس تور زیبا که با دیدنش بی اختیار کیرم راست شد و اون متوجه این قضیه شد اما زیاد به روی خودش نیاورد وقتی برگشتم دیدم یه البوم تو دستشه که داره عکسهای خودش و شوهر سابقش رو از توشون جدا میکنه و عکسهای دو نایی رو پاره میکنه وقتی سمتش رفتم دوباره چشمم خورد به یه عکس دیگش که تو اون داشت به یه بچه شیر میداد(یه دختر هم داشت که مونده بود فعلا پیش باباش و سر حضانت اون هنوز مشکل داشتن) به خاطر اینکه ناراحت نشه روم رو برگردوندم ولی بهم گفت که ایرادی نداره و میتونم نگاش کنم و اونجا بود که فهمیدم بدش نمیاد و خیلی باهام راحت شده و یه فکری مثل برق از سرم رد شد و نشستم به دیدن عکسها و با هر یه عکسی که میدیم شهوتم بیشتر و بیشتر میشد و دیگه نفسم به شماره افتاد و اون این قضیه رو فهمید و یه کم بهم نزدیک تر شد و به من گفت می بینی چی بودم و چی شدم و منم بی اختیار و واسه اینکه از اون حال و هوا بیاد بیرون بهش گفتم :اره خداییش چه بر و هیکلی داشتی ولی الان همش اب شده
 
خندید و با یه شیطنت خاصی گفت منظورت چیه و منم گفتم هیچ چی میگم خیلی اندام زیبایی داشتی که با خنده گفت یعنی الان ندارم منم گفتم چرا ولی اون موقع خیلی جذاب بودی دوباره خندید و گفت خوب تو اون عکسها هم لباسام سکسیه و هم ارایش دارم و تا من کلمه سکسی رو شنیدم دیگه داشتم بی هوش میشدم که گفت دوست داری مانتومو در بیارم تا ببینی هنوزم چیزی از اون موقع ها کم ندارم و منتظر جواب من نموند و مانتو شو در اورد و دیدم که وایی زیر اون مانتو بی ریخت چه هیکل سکسی و نازی رو قایم کرده دیگه داشتم دیوونه میشدم که نشست پهلوم و نمیدونم چی شد که دستم بی اختیار رفت سراغ سینه هاش و از رو تاپش شروع کردم به مالیدن و اون هم انگار که منتظر این لحظه بود با ولع خاصی شروع کرد به خوردن لبهای من و دستم رو بردم زیر تاپش و اون سینه های سفت و سفیدش رو از زیر تاپ در اوردم و دیدم وای خدای من اصلا انگار تا به حال بهش دست نخورده و انگار نه انگار که یه بچه شیر داده به حدی سینه هاش زیبا بود و سکسی که به محض خوردنشون ابم اومد و شورت و شلوارم رو به گند کشید و پگاه اولش ناراحت شد اما وقتی شنید اولین بارمه دستم به یه زن خورده از خنده داشت روده بر میشد و بهم گفت میخوام واسه اولین بار یه حالی بهت بدم که تا عمر داری فراموش نکنی
 
بد از چند دقیقه که من شلوارم رو در اوردم و خودم رو تمیز کردم اومد سراغم و شروع کرد به خوردن کیرم و بهم گفت فکر میکردم با این هیکل باید کیر بزرگتری داشته باشی اما مثل اینکه کیرت هنوز نرسیده و خامه اما اشکال نداره خودم برات تو کورم میپزمش و کیرم رو اروم گذاشت سر کسش و اون رو یواش یواش فرو کرد تو و چون یه بار ارضا شده بودم این بار دیگه به این زودی خراب نمیشدم و شروع کرد به تلنبه زدن وای که چه کیفی داشت همین جور که تلنبه میزد دراز کشید روم و سینه هاش رو اورد سمت دهمنم و منم شروع کردم به خوردن و تا به اون روز چیز به اون باحال و خوشمزگی نخورده بودم و چون بار اولم بود شروع کردم با ولع خوردن سینه هاش که بهم گفت مواظب باش ابت رو نریزی تو کسم و منم بهش هر وقت قرار بود ابم بیاد بهت میگم تا خودت رو بکشی کنار و هنوز حرفم تموم نشده بود که یه جوری شدم و اونم فهمید و خودش رو زید کشید کنار و ابم برای بار دوم با شدت زیاد باشید روی رون زیباش و خلاصش کنم اون روز کلی خجالت کشیدم و یه بار دیگه هم ارضا شدم تا تونستم پگاه رو هم ارضا کنم و بعد از اون ماجرا هر چند وقت یک بار یه جا گیر میاوردیم و با هم حال میکردیم
 

نوشته: محسن

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «اولین سکس من با پگاه»

  1. سلام
    من سپهر از تهران کارشناسه معماری ومغاره عروسک و لوازم ارایشی دارم عاشقه کونه خانومام حاظرم برا کونه گنده میلیونی خرج کنم
    09197832481

  2. گی‌ دو طرفه با ساپورت مالی‌ از مشهد .امیرم 30سالمه 09158862095***09038492445

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا