سکسی همراه با کلی ترس و هیجان

داستان از جایی شروع شد که من کار اداری داشتم و برای انجامش رفتم به آن اداره که بخاطر مشکلات اخیر کمی ناراحت بودم و هیچ توجه هی به اطرافیانم نداشتم,کارمندی که پیشش رفتم.تا کارا رو واسم اانجام بده درخواست فرم کردم وقتی پر کردم دستش دادم و همه را با دقت میدید و همون لحظه پرسید شماره ی خودتونه؟
-بله مشکلی هس.
-خیر خواستم.مطمئن بشم.
 
اومدم بیرون و تقریبا یه هفته ای از ماجرا میگرفت که زنگ زد من آقای …( امیدوارم) اسم مستعارش هستش .هستم که گفتم بله شناختم بفرمایید گفت که کارهاتون با موفقیت انجام شد.تشکر کردم و بای دادیم.شب همون روز یه اس عاشقانه از همون شماره اومد اولش فک کردم شاید اشتباه شده ولی خیر انگار درست اومده بود.دیگه خلاصه بگم کلی بحثمون شد و اینکه شکایت میتونم بکنم به حراست اداره ولی گوشش بدهکار نبود,خلاصه از اون اصرار از ما انکار.
تا اینکه بعد از یه ماهی قبول به دوستی ساده کردم باهاش تا اینکه بله را دادم,من 21 سالمه و 62 کیلو و قدم 1,62 هستش کلا” بلوندم و همه که میگن خوشگلی و تو دل برو البته خودمم می‌پسندم خودمو.
الان تقریبا یه سال از اون ماجرا گذشته و ما با هم رابطه ی خیلی خوبی داریم اون30 سالشه قدش بلنده.و همونطوری که اول گفتم خیلی خوشگله و جذاب ,حداقل واسه من.
 
دو هفته پیش که خیلی خونمون شلوغ بود و مهمون داشتیم بهم اس داد که میخوام ببینمت اولش مخالفت کردم که اصن حرفم نزن. چون نمیتونم قبل از این هیچوقت باهم بیرون نرفته بودیم و دیدن ما خیلی بود من جلو بالکن اون کوچه,همین.و وقتی اینطوری گفت شوکه شدم و قبول نکردم ولی بخاطر پافشاری زیادش واسه فردا قول دادم که حتما همو میبینیم,فرداش اومد و همونطوری که قرار بود همه رفتن و من مریضی را بهانه کردم و نرفتم که جواب داد نقشم,بعد از نیم ساعت مطمئن شدن که.کسی نیست و همه از شهر خارج شدن حاضر شدمو بهش زنگ زدم که بیاد دنبالم ,ساعت نزدیک 10 شب بود وقتی اومد خیلی استرس داشتم.ولی با دیدنش کنارم همه ی ترسام ریخت,و از اینکه عشقمو کنارم حس میکردم لذت میبردم و دستم تو دستش بود اون خیلی مهربونه و یه عاشق واقعیه بهش ایمان دارم که خیلی دوسم داره,رفتیم جلو یه خونه ای وایساد,پرسیدم اینجا اومدیم چیکار قرار نبود فقط تو ماشین باشیم اونم گفت که بخاطر موقعیت شغلیش نمیتونه بیرون باشه چون ماشالا گشت ارشاد همه جا هس,منم ترسیده بودم وحشت. کرده بودم که با حرفاش ارومم کرد از ماشین پیاده نمیشدم ولی رفت در خونه را باز کرد و اشاره کرد که بیام پایین
 
منم پاهام قفل کرده بودن ,خودش اومد درو باز کرد و دستم را گرفت که برم پایین,خیابون بود دیگه داشت تابلو میشد رفتم پایین خونه ی خیلی خوشگلی بود و باکلاس خونه ی داداشش بود که مسافرت بودن و کلیدهاشو داده به اون که هراز گاهی به خونه سر بزنه ,سزد بود هوا منم به سرما خیلی حساسم رفتم پیش شوفاژ و دستم را گرم کنم که سه دفعه خودمو تو بغل اون حس کردم. باهاش خیلی راحت بودم انگار ده ساله زن و شوهریم منم برگشتم تا اسمش را آوردم لبشو رو لبم گذاشت از ترس اینکه مامانم اینا بیان هم آروم و قرار نداشتم میگفتم برمیگردیم ولی سرتا پا هوس بود گوشش چیزی را نمیشنید پالتو زا از تنم کند سینه هام را با دستش بازی میداد از رو لباس بوسش میکرد البته فقط یه سوتین اسپرت که با شرتم ست بود را پوشیده بودم,بعد سینه هام را از سوتین بیرون آورد و یکی را ماساژ و یکی هم نصفه تو دهنش بود طوری بود که منم کم کم داشتم حشری میشدم ولی بخاطر اومدن خانوادم هم میترسیدم تا اینکه به شلوارم دست میزد و.کوسم را ماساژ میداد خیلی از اینکار خوشم میومد.ولی ترس همه ی.وجودم را گرفته بود,تا اینکه میخواست زیپ شلوار را بکشه بلندش کردم و.لباش زا تا ته خوردم
 
دکمه های لباسش را باز کردم سینه و گردنش را میخوردم خیلی حس خوبی بود با عشقی مه یه ساله دارم از دور میبینمش حالا تو بغل منه,دراز کشیدم روش شلوارش را درآوردم و از رو شرت کیرش که مثل تنه ی درخت سفت شده بود را میخوردم داشت حال میکرد و صدای آه ش دراومد و بعد که شرتش زا درآوردم ووووووای یه کیر کلفت روبه روم بود بیشتر شیفته اش شدم و تا جایی که میتونستم تو حلقم بردم و بعدش خواست که شلوارمو دربیارم بلافاصه بعد گفتنش خودش اومد و درآورد و باسنم که خیلی تپله و اصن به قیافه ام نمیخوره زا برداشت و 69 شدیم اوووووووووووووف وقتی گرمای دهنش داخل کوسم میشد خیلی حال میداد نیم ساعتی واسه هم خوردیم و اینم بگم که من خیلی دیر ارضا هستم و خانومایی که اینجا نوشتن چند باری ارضا میشن را خیلی تعجب میکنم من که میم ساعت بعد خوردن هم ارضا نشدم و عشقم ازم خواست که حالت داگی بگیرم ,اولش که با زبونش سوراخ کونم زا باز کرد و بعد با کرمی که دم دست بود مون منو با کرم مالید وقتی رفت خیلی درد داشت ولی بعد از اینکه جا باز کرد و تلمبه زد خیلی حال کردم و عشقم از پشت گردنم را میبوسید لاله ی.گوشم را میخورد که سکسی را واسم چند برابر لذت بخش تر میکرد
 
بعد که کم کم داشت آبش میومد کیرش را بیرون کشید و همه را ریخت رو کمرم گرمای آبش داشت دیونم میکرد چون هنوز تو اوج بودم.و هنوز ارضا نشده بودم بعد با دستمال کاغذی تمیز کرد پشتم را فهمید هنوز ارضا نشدم که برگشتم و کسم را لیس میزد و میخورد5. دیقه بعدش منم آبم اومد و ارضا شدم و از روی تغییر حالتم اینو خیلی راحت میشد فهمید,من هیچ توانی نداشتم از جام بلند شم و اونم اومد پیشم دراز کشید و سرتاپا بوسم کرد,بعدش لباسامو تنم کرد و.منو رسوند خونه
ممنون که خوندید
نوشته: بیتا xxx
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «سکسی همراه با کلی ترس و هیجان»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا