کوه به کوه نمیرسه، آدم به آدم میرسه

دوستان عزیز سلام
من شاهین هستم 29 سالمه و این خاطره مال حوالی 5 یا 6 سال پیشه.
وقتی سرباز بودم رفتم فنی و حرفه ای دوره آموزشی تعمیر موبایل.
 
قبل از اینکه برم سربازی، یه روز با دوستم مسعود سر کوچه ایستاده بودیم که یه دختر خوشگل رد شد. مسعود گفت: شاهین چند وقتیه که تو نخ این دختره هستم و اونم به من نخ میده، نمیدونم چیکار کنم. گفتم دنبالم بیا. یه خورده که رفتیم دنبالش، رفت تو یه کوچه خلوت، رفتم کنارش و گفتم ببخشید خانوم، دوست من از شما خوشش اومده میشه باهاش صحبت کنید؟ ناکس گفت مگه زبون نداره خودش بگه. صدا زدم مسعود بیا، اونم اومد و صحبت کردن و خلاصه مخشو زد. اسمش سارا بود. محشر بود. سفید و چشم و ابرو مشکی. یکی دو هفته بعد، مسعود اومد خوشحال به من گفت امروز میخوام سارارو ببرم خونه. گفتم بی وجدان پس من چی، شروع کرد که آره دوسش دارمو زید فابریکمه و از این کس شعرا. گفتم ببین من اگه گیسام مثل دندونام سفید شه میکنم سارا رو. اونم قهر کردو رفت هرچی ما گفتیم گذاشت کف دست سارا. چند وقت بعد سارا منو دیدو آبرو مارو کرد تو کون سگ. بگذریم. رفتیم سربازی و برگشتیم و برا خودمون یه مغازه دست و پا کردیم و رفتیم تو کار تعمیر موبایل.
 
بعد از تعمیر برای اینکه بدونیم گوشی درست شده و سالمه، چند ساعتی سیم کارت خودمونو میندازیم رو گوشی و باهاش کار میکنیم. بعد از تعمیر یکی از گوشیها، سیم کارتو انداختم روش و 30 دقیقه ای میگذشت که یه sms برام اومد. باز کردم sms رو خوندم، وقتی back کردم چشمم افتاد به sms قبلی که از صاحاب گوشی بوده و پاک نشده بود. (هنوز میخوای فیلممو پخش کنی آقا آرش؟) خشکم زد.شمارشو برداشتم. شب یه sms دادم که سامان کتاب فیزیک هسته ایمو بیار فردا کنفرانس دارم. چند دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد (دختره؟!!! ههههه مگه فیزیک میوه ست که هسته داشته باشه) منم مخشو گرفتم به کارو خلاصه مخشو زدم. دانشجوی شیمی بود و شهرستان درس میخوند. قرار شد هر وقت اومد تهران همو ببینیم. یه روز زنگ زد که دارم میام تهران. بیا 7 حوض همو ببینیم. رفتم، (تا دیدمش، وای خدای من سارا بود) جفتمون شکه شده بودیم. گفت تو شاهینی من هاشا کردم. از اون اصرار و از من انکار (اینم بگم که از وقتی رفتم خدمت کلی قیافم تغییر کرده بود) .گفت کدوم دانشگاه درس میخونی. منم یه خالی بستم و گرفت( بگذریم ولی هرکی دوست داره بهش میگم چی گفنیم).
 
چند وقتی با هم بودیم و بی وجدان هیچ جوره راه نمیداد. یه روز گفت میخوام رابطم و با تو تموم کنم. منم کلی اصبانی شدم. دلو زدم به دریا، گفتم آره من شاهینم شماره تو رم اینطوری به دست اوردم و sms تو رو هم دارم. که یه دفعه شروع کرد قربون صدقه من رفتن. که آره من از اول ازتو خوشم اومده بود و از این چرندیات. چند وقت بعد قرار گزاشتیم بیاد خونه. اونم قبول کرد. (اصل مطلب) اون روز صبح اومد مغازه. وای پسر کون لقه همه پورن استارها. چی بود لامصب. کلیدو دادم + آدرس قرار شد اون برا 10 دقیقه بعد من برم که کسی مشکوک نشه. 10 دقیقه بعد در آپارتمانم باز شد. وای چی میدیدم. یه دامن کوتاه، یه لباس پارچه ای زنونه که تا روی نافش بود. موی بلند لخت و مشکی با یه کلاه رو سرش و لنز آبی تو چشمش.خدااااااااااااااا. ممنونم. چند دقیقه ای با هم گپ زدیم و دیدم اومد کنارم. انگشت اشارشو گذاشت رو لبم و آروم دستشو کشید رو گردنم. لبشو تو لبم قفل کردو دستمو حلقه کرد دور گردنشو با صدای خیلی زیبا گفت: شاهین میشه امروز فقط حال کنیو منو نکنی. برق از سه فازم پرید.
گفتم سارا میدونی که چقدر منتظر این روز بودم. ارضام کن باشه؟
ارضا نشم کمرم میشکنه !!! خواهش میکنم.
یه دفه بلند شد گفت چی؟ یعنی میگی برات ساک بزنم. ترسیدم گفتم نه نه، که گفت: چرا اگه منظورت اینه که ساک نزنم پس چکار کنم.
 
رفتم نازش کردم گفتم، عزیزم ساک نزنه، کیف بزنه یه دفه خندیدو منو حول داد رو مبلو گفت: کیف آره؟ الان نشونت میدم.
همینطور که نافمو بوس میکرد شلوارک و شرتمو در آورد و یه لیس زد، یه دفه کیر ما شد چماق. کلی خندید و گفت خیلی بابا بی جنبست این کیرت. ادبش میکنم. عین بستنی قیفی لیس میزد گاهی هم تا دسته میکرد دهنش بی وجدان10 دقیقه ای خوردش گفتم میشه بکنمت؟ گفت نه! گفتم لطفا که دباره گفت نه گفتم بخواب کونده که میخوام عین کرباس کونتو جرررررررر بدم.
گفت بعید میدونم ببینیمو تعریف کنیم.
 
نوبت من شد. اول لبشو که به آنجلینا جولی میگفت زکی، شیرین بود عین سل بعد یه دل سیر سینه هاشو که عین برف بود سفید و نرم .اونقدر نرم که جای انگشتام روش میموند بعد نافشو بعد واییییییی چی میدیدم. یه کس صاف و بی مو و سفید مثل برف با چوچول صورتی کمرنگ که… رفتمو شروع لردم به بوس کردن کسش، یه لیس زدم که گفت آههه. لیس بعدی گفت وایییییی
لیس بهدی گفت قربون کیرت برم من بیا منو بکن. گفتم نوچ، گفت تورو جون هرکی دوس داری بکن منو. گفتم نوچ، گفت منو بکن هروقت بگی میام بهت میدم. زود باشششششششششش.
 
سارا رو برگردوندمو گفتم قلمبه کن، وای کونش از پشت مثل قلب شده بود. سفید و خوش فرم، بی مو و ناز که خیلی دوس داشتنی بود. کیرمو که مثل چماق شدا بود و دیگه آب دهن سارا روش خوشک شده بود رو آروم به کسش میمالیدم. استادشم، وای پسر چه حالی میداد. یه دفه سارا گفت شاهین بکن توشششششششش
یه قند انداختم زیر زبونم و یکی دو بار دیگه کیرمو به کسش مالوندم. یه کم آب دهنم لیز شد. کیرمو تف زدمو گذاشتم در کون سارا جونم. راحت که نه ولی رفت تو. میشد فهمید یکی دوبار تا حالا بیشتر کون نداده. اولش آروم شروع کردم به تلمبه زدن که گفت سریعتر. حرکتو سریع تر کردمو چند دقیقه ای به همین منوال گذشت آه و ناله های سارا حشرمو بیشتر میکرد. خوابوندمش به بغل و دباره کردم.
 
آبم نمیومد. اسپری م که نزده بودم. انگار کیرم دلش میخواست فقط سارا رو بکنه. دباره رو کمر خوابوندمش و لنگشو دادم بالا، سینهاشو با دستام گرفته بودمو لبم رو لبش بود. 5 دقیقه ای هم اینطوری کردمش. بابا اه آبم چرا نمیاد دباره خوابوندمش به بغل کیرمو کردم تو کونشو همینطوری که داشتم تلمبه میزدم گردن و کمرشو بوس میکردم و با یه دستمم سینه هاشو میمالیدم سارا هم گه تو اوج شهوت بود میگفت بکن قربونت برم که تا حال اینطور حالی رو تو زندگی تجربه نکردم. داد میزد و آه میکشید. سرعتو بیشتر کردمو دیگه داشت آبم می اومد که گفتم چیکار کنم گفت حال داری بلند شی بریزیش تو دسمال؟. که یهو همه رو تو کونش خالی کردم. سبک شده بودم و انگار یه بار بزرگی از رو دوشم برداشته شده همونطوری (کیرم توی کون سارا) بغل سارا خوابم برد. بعد از چند ساعت بیدار شدیم و دیدم هر دو خیلی گرسنه هستیم. زنگ زدم و غذا سفارش دادمو خوردیمو الی آخر. بعد از اون هر وقت تهران میومد سارا، زنگ میزد که میخوام بیام خونتون. چندین بار دیگه هم با هم سکس داشتیم. اگه خواستید براتون ان ها رو هم مینویسم.
 
نوشته:‌ شاهین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا