دختری که تورم کرد

سلام ب دوستان شهوتی خودم میدونم اگه این داستانوبنویسم یا فحش میدید یا خندم میکنید یا مگید فیلم زیاد دیدی ولی من واقعیت روبراتون مینویسم…
داستان من مهرپارسال شروع شد…
ی شب ک داشتم درس میخوندم ی شماره ناشناس روگوشیم دیدم جوابشو ندادم دوباره زنگ زد گفتم نکنه دوستامن جواب ک دادم دیدم ی دختره سریع قطع کردم…
اخه من ب هیچ دختری نخ نداده بودم برا همین از دخترا متنفر بودم اخه یکی ازدوستام بخاطردوست دخترش رگشو زد والان سینه قبرستونه و اون دختره رفته ازدواج کرده
حالا بیخیال اینها…فقط اینوبدونید دوست دخترم گفت اگه اینهارو به کسی بگی ازت شکایت میکنم منم میگم تاشکایت بکنه…
 
بلاخره اس داد گفت سلام آقامیلاد منم گفتم بفرماییدکارتون گفت من زهراهستم دخترهمسایتون من اول نشناختمش رفتم ازمامانم پرسیدم گفت اره دوتاکوچه اونورترخونه ماست…بعدازش پرسیدم چیکارم داری گفت هیچی همین طوری مزاحمت شدم خداحافظ منم خداحافظی کردم
فردا ظهرش ک داشتم میومدم خونه ی دفعه ی دخترودیدم ک بامانتوی قرمز وشال سبزسرکوچمون وایساده من نگاش نکردم و رد شدم اون برگشت وگفت اقامیلادمنم برگشتموگفتم بله بفرمایید شما گفت منم زهرا…گفت همه میگن گیتارمیزنی ویادمیدی میشه ازتون خواهش کنم ب منم یادبدید گفتم خیر…گفت باشه خداحافظ
رفت تا چندروزبعد بهم اس داد من نمیتونم بدون تو بخوابم منم تودل خودم گفتم اره ارباخاک عمت صدتادوست پسرداری حالا چه گیری دادی ب ما…
بعدش ازش پرسیدم گفتم شمارموازکجااوردی گفت از رعنا(رعنا دوست دختر دوستمه)
بعدش بهش گفتم ازجونم چی میخوای گفت قلبتو…من ساده هم خرشدم فرداش دیدم داری خیلی اس میده منم خسته شدم ازدستش گفتم بسه دیگه گفت ن عشقم من هیچوقت ازت سیرنمیشم منم گفتم چ کمکی میتونم بهت بکنم گفت فقط دوسم داشته باش…
منم گفتم باشه بعدش گفت میخوای بهت حال بدم گفتم چ حالی گفت ازاون حالا گفتم ازچه حالایی گفت الان میفهمی ی دفعه ی اس سکسی خفن فرستاد دهنم بازموند.
بعدش منم جوابشودادم بااس
 
حالا بگذریرم کارماشروع شد تا محرم پارسال دقیقا شب عاشورابود به والای علی دارم راستشومیگم به همون امام حسین بهم زنگ زدگفت میلاد عشقکم میشه بیای خونمون منم گفتم نه گفت خواهش میکنم منم گفتم باشه
رفتم دم خونشون دروبازگذاشته بودتابیام داخل اس دادبیاداخل رفتم تو خونشون شمالی هست وقتی دربازمیکنی میری داخل حیاط من رفتم داخل دیدم هیچکس نیست ی دفعه دروازپشت بس ی دفعه پریدتوبغلم توهمون لباسی ک براامام حسینم سینه زدم خیلی ناراحت شدم ی دفعه ولی اون اونقدر شهوت داشت ک منم شهوتی کرد
لباشوگذاشت رولبموشروع کرد به خوردن لبم اون شب خیلی سرمابود باهم رفتیم تواتاق بهش گفتم زهرامن برم الانه ک بابات بیادمنوبکشه گفت ن نمیان اونا رفتن داخل شهر(خونه مایزده)
بعدافتادروی من منم گفتم چیکارمیخوای بکنی گفت واقعا نمیفهمی گفتم ن گفت خاک برسرت میخوام بکنیم ی لحظه هنگیدم
همین طوری ک روی من خوابیده بودشروع کرد ب دراوردن لباسام بعدمنم یکم باسینهاش بازی کردم اون سینه های خیلی خوشکل وخوشمزه ای داشت…من چنددقیقه ی خوردم اونم برام ساک زد چنددقیقه شددیدم داره ابم میادگفتم الانه ک بیاگفت بلندشو منم بلندشدم بعدمن خوابیرم اوگفت میخوام بخوابم روت گفتم باشه منم خیلی شهوتی بودم ولی حواسم ب پرده اش نبودهمین که نشست روی کیرم ی جیغ بلندی سرداد که کرشدم همون جا بعدش خودشواروم اوروم فشارمبداد داخل…منم خیلی داشتم حال میکردم ی دفعه گرفتمش وتااخرش کردم توکسش ی دفعه ک بیرون اوردم دیدم واااااااااااااای ازکیرم داشت خون میومد…گفتم خاک برسرت میلاد پارش کردی…
گفتم زهراچی شد دیدم داره گریه میکنه گفت هیچی نشده عزیزم توبکن تاابت بیاد…دلم شکست اونجاگفتم نمیخوام گفت ن بکن خواهش میکنم بکن داشت اشک مریخت منم گفتم باشه وازجلوکردمش ابم ک اومد خوردش گفتم زهرا پاره شدی گفت ن میلاد نگران نباش فقط اینوبدون اولین کسی بودی باهاش سکس داشتم وبعدمنم بووووسش کردمواون شب رفتم ولی عذاب وجدان داشتم الانم که هنوزه دارم یکی بخاطرامام حسین یکی بخاطرپردش…
 
بعدازاون قضیه دیگه سکس نداشتم تا فروردین ک گفت میلاد بیاخونمون کارت دارم اخه باباشوداداش ومامانش رفته بودن شیراز اونم مثلا خونه بودتادرس بخونه منم رفتم تونشون واین دفعه خیلی راحت ترکردمش اول خوابوندمش روی مبل لباساشودراوردم بعدازگوشش خوردموتارسیدم ب شکمش میگفت میلاد بکنم دیگه اونم فقط اه اه اه میکرد منم نمیخواستم اینقدرزود بکنمش رفتم سر کسش اول خوردمش خیلی داغ بود زبونم ک میکردم توکسش دادش هوامیرفت میگفت لامصب من کیرمیخوام…
منم گفتم توکیرمیخوای بیاخودت درش بیاراونم نامردی نکرد سریع اومدوشلوارمنودراورد وشروع کرد ب ساک زد ی ساکی برام زد ک توی عمرم دیگه اینطورساکی فک نکنم کسی برام بزنه…
بعدش گفت میلاد دوسم داری گفتم اره عزیزم بعد ی لب ازم گرفت وگفت بکنم پس منم سرشوگذاشتم توی کسش چقدر داغ بودباورم نمیشد…اون دادمیزد بکنم بکنم منم کردمش داشت ابم میومد گفتم چیکارش کنم گفت بریز توش گفتم ن زهرا گفت بریزتوش منم ای کاش کیرم میشکست اونوقت….ای خدا ابموریختم توش…
بعدش بی حال شدم چنددقیقه ای کیرم توکسش بود بعدش دیدم3ساعت گذشته سریع ازروش بلندشدم واونم روی مبل بود بلندش کردموبردمش روی تختش درازکشوندمش ی لباس اونجابود بایه دامن برش کردم ورفتم بعدازچندساعت اس داد میلادکجارفتی گفتم من بایدبرم کاردارم بعدازاون روز دیگه خونشون نرفتم تا4ماه گذشت…بهم گفت میلاد یچیزبهت بگم ناراحت نمیشی گفتم ن چی؟؟؟؟گفت من3ماه هست پریود نشدم منم اولش نفهمبدم بعدش زنگ یکی از دکترایی ک فامیلمون بود زدم وگفتم اگه کسی پریود نشه مشکلش چیه گفت یا مشکل عفونته یاحامله هست…..منم یادم افتاد اون روز ک ابموریختم توکسش همون جاازش پرسیدم برافهمیدن حاملگی بایدچیکارکردگفت بروداروخونه وتست بیبی چک بخرمنم سریع قطع کردمورفتم خونشون ودادمش شاشیدروش ودیدم بله حامله هست اولش بهم گفت من نگرش میدارم منم گفتم گووووخوردی گفت ن منم اجازش ندادم…
 
بعدزنگ همون دکتره زدم گفت بیارش پیش من یکاریش میکنم فقط هزینه اش بالاهست گفتم مهم نیست هزینه اش(هزینه اش2میلیون شد)بااجباربردمشو ازش تست گرفت دید بله حامله است گفت بایددرش بیارم اخه ناقصه…منم رضایت دادم ولی اون نه مجبوری راضیش کردم
دکترم اونوبیرون اورد خیلی بدریخت بود اخه2/5ماهش بود
بعداون قضیه زهرابهم خیانت کرد ورفته باچندتاپسردوست شدوباهاشون رابطه برقرارکردمنم بهش اجازه ندادم اینکاروبکنه چندبارزدمش ولی اون بحرفم گوش ندادبعداز گذشت چندماه گفت آشغال بیامیخوام ببینمت منم خیلی بهم برخورداخه اخلاقش مث سگ شده بودباهام .
من رفتم ببینمش اسینشوزدبالا دیدم واااااااای ازمچش تابازوش تیغ کشیده(خط انداخته بود)
گفت میلاد یکی دیگه جاداره دستم براتیغ انداختن اینم نوبت توه
منم یکی زدم توگوشش ورفتم
 
بعدش اونروز هردفعه ک ردمیشدم ازدم خونشون ی ماشین بود چندبارم دیدم بادوستم توی ماشین داره لب میده…
خیلی کلافه شدم داغون شدم روانی شدم…بعدچندروز ی نفراومدبهم گفت بیا این عشقتوجمعش کن خیلی لاشی وجندس…بعدش فهمیدم بله26تا دوست پسرداره براخودش ی بارباگوشی دوستم امتحانش کردم دیدم اره سریع پا میده…
منم الان چندماهه ولش کردم دیگه اونم ازم متنفره…
اینم اززندگی من ک همش بخاطر ی سکس خراب شد الانم باباش فهمیده ومیخوادمنوبکشه…بیخیالش مهم نیست تقصیرخودم بود…اینم ی پند ازمن ب شما بود…
الهی هیچ وقت مث من نشید لطف میکنید نظربگذارید….
 
قربانتون میلاد.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «دختری که تورم کرد»

  1. سلام اقا میلاد اینجور ک شما این داستانو نوشتین ب نظر من دوستتون جنده بود و همه ی تقصیرا گردنه اون بود و بابای دوستتونمم حق نداره شما رو بکشه چون تقصیر دختر خانم جندش بود و ب نظر من این داستان خیلی تاثیر گذاره برای بقیه ی دوستان و من هیچ نظری ب این داستان نمیدم چون خودم تا بحال سکس نکردم و نخواهم کرد و این داستان خیلی مرا توجیح کرد ممننون دستتون درد نکنه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا