بعد از فرار از خانه

وقتی خواستم سوار ماشین شیک اون مرد بشم بهم گفت برو صندلی عقب سوارشو خودش تنها تو ماشین بود من رفتم عقب ماشین سوارشدم گفت سرت روپایین بنداز بیرون رو نگاه نکن مقداری که ماشین جلو رفت جایی ایستاد به من گفت از ماشین پیاده نشو خودش پیاده شد و بعد از مدتی با نایلونی اومد داخل ماشین کمی که جلوتررفت بهم گفت رو صندلی دراز بکشم و چادرم رو روی خودم بدم من همین کار رو کردم از رادیو ترانه ای پهش میشد من خوابم برد وقتی بیدارشدم خارج از شهر بودیم توی جاده ای که اطرافش بیابون بود میرفتیم وقتی دید من بیدارشدم رفت توی یک جاده خاکی وایستاد نایلون رو از جلو ماشین برداشت به من گفت اینها رو بپوش یک مانتو و یک روسری بود من بلوز دامنم رو دراوردم مانتو وروسری روپوشیدم اون نگاهی به دمپایی های من انداخت وگفت یادم رفت برات کفش بگیرم رفتیم شهر میگیرم حالا بیا جلو بشین چادر و لباسهای من روازماشین برداشت وبیرون انداخت بهم گفت هرجا پلیس راه رسیدیم یادت باشه تو دختر من هستی حرفی اضافه نمیزنی..

 

توی مسیر مقداری خوراکی خرید و ازم درمورد خونواده ام پرسید هرسئوالی که می پرسیدمن جواب میدادم شوهرخاله ام بهش گفته من دخترپرحشری هستم بهم گفت غیرازشوهرخاله ام ودایی ام به کس دیگه ای دادم گفتم اره پسرشوهرخاله ام منو باتهدید میکرد پرسیدازکدومشون بیشترخوشت می اومدگفتم ازشوهرخاله ام چون بلدبود من روسرحال بیاره خندید وقتی خندید من جرات کردم نگاهش کنم یک مرد تقریبا خوشگل بود سنش بالا بود موهاش جو گندمی بود شب تویه رستوران وسط راه نگه داشت شام گرفت اوردتوماشین خوردیم بعدازشام دوباره راه افتادیم توی راه دست من روگرفت روی پای خودش گذاشت و پشت دست من رو می مالید من خوشم می اومد دستم رو برد وسط پاهاش گذاشت وروی کیرش کشید منم جلورفتم سعی کردم زیپ شلوارش رو باز کنم خودش کمک کرد زیپ شلوارش رو باز کرد من کیرش روازتوشورتش دراوردم و لیس زدم اون دستش روپشت سرمن گذاشته بود و رانندگی میکرد گاهی هم دستش رو میبردتوی مانتوم وسینه هام رو فشارمیداد و می مالید کیرش سفت شده و راست کرده بود به من گفت دیگه بسه بشین یه مقداردیگه که رفتیم دیدم کیرش شل شد بهم گفت بیا بخورش تا کیرش سفت میشد بهم میگفت بس کن…

 

وقتی واردشهرشدیم بهم گفت رسیدیم وقتی توخونه رفتیم ادامه میدیم من تاحالا شهر نرفته بودم وارد اون مرکز استان که شدیم برام جالب بود شب ما رسیدیم چراغهای روشن شهر رو خوشگل نشون میداد بعد از مدتی رسیدیم توی یک خیابونی که بزرگ بود و خونه های شیکی داشت نزدیک یه خونه که درحیاط بزرگی داشت ایستاد کنترلی رودراورد و در حیاط رو بازکرد رفتیم تو حیاط
یه خونه بزرگ وسط حیاط بود حیاط پرازدرخت وگل بود مثل قصربود بهم گفت پیاده شو ازماشین پیاده شدم وبا اون واردخونه شدم خودش کلید انداخت ودرخونه رو بازکرد من با اینکه ازهمسن و سالهام بزرگتربودم ولی کنار اون کوچیک بودم اون مرد قد بلند و چهارشونه ای بود خوش هیکل بود وارد خونه که شدیم از پله ها رفت طبقه بالا به من گفت دنبالش برم من دنبالش رفتم در اتاقی رو باز کرد چراغش رو روشن کرد یه تخت خواب بزرگ وخیلی زییا تواتاق بود لباسهاش رو دراورد بهم گفت لباس هات رو دربیار منم لباس هام رو دراوردم من کرست نداشتم گقت چرا کرست نپوشیدی گفتم من تاحالا کرست نداشتم ولی شورت داشتم شورتم رومادرم برام دوخته بود خودش منو بسمت تختخواب برد سینه هام روتودستاش گرفت فشاردادانگشتش روتوکسم برد وکسم رو تو مشتش گرفت و فشارداد بهم گفت دهنم رو باز کنم تودهنم نگاه کرد گفت خوبه دندونات سالمه منو به پشت خوابوند باسنم رو باز کرد سوراخ کونم رو نگاه کرد ازم پرسید کسی ازکون منو کرده گفتم نه کیرش رو روی کونم مالید وقتی کیر وسط لمبرهام بالا وپایین میشه خوشم میاد اون لحظه هم خوشم می اومد داشتم حشری میشدم اونم انگشتش روکرده بود توکسم وداشت باکسم بازی میکرد من به شوهرخاله ام وپسرش ودایی ام همیشه کس داده بودم ولی هردفعه که کس میدادم تا اونا کیرشون رو میکردند داخل کسم کسم درد میکرد منو برگردوند گفت کیرم روبخور.

 
کیرش روکه نیمه راست شده بود تو دستم گرفتم اول بوسیدم بعد لیس زدم بعد تو دهنم کردم و خوردم این چیزها رو از شوهرخاله ام یادگرفته بودم اون بهم گفته بود که اینجوری بایدکیر بخورم و دندونهام نباید به کیر بخورند برای همین با دقت کیرش رومیخوردم کیرش بزرگ وکلفت مثل کیرشوهرخاله ام بود صدای ناله اش بند شد منو لبه تخت خوابوند بطوری که پاهام از تخت اویزون بودند دستاش رودوطرف کمرم گذاشت وکیرش رو کم کم وارد کسم کرد یک کیر کلفت و بزرگ توکسم میرفت اولش ناله کردم چون دردم می اومدبعدش لذت میبردم دستش رو گرفتم و روی سینه ام گذاشتم اون توی کسم تلمبه میزد و با دست راستش سینه ام رو می مالید من دوبار ارضا شدم ولی اون هنوز آبش نیومده بود منو بحالت سگی خوابوند وازپشت توی کسم کرد بادفعه سوم که من ارضا شدم اون هم ابش توی کسم خالی شد درحالی که کیربزرگش توی کسم بود منو بغل کرد وروی تخت افتادیم صبح من با تکون های اون بیدارشدم کیرش راست کرده بود وبا کیرش روی بدنم میزد بهم گفت بلند شو کیرم کس میخواد دوباره کیرش رو خوردم کیرش روتوی کسم گذاشت چن تا تلمبه زد ولی ابش نیومدبهم گفت بیابریم حموم توحموم که رفتیم من دستشویی داشتم نتونستم خودم روکنترل کنم توحموم شاشیدم چیزی نگفت بهم گفت خودم روبشورم من خودم رو شستم اون کسم رو شست منم کیر اون رو کف مالی کردم خوشش اومد…

 

توی وان حموم رفتیم و من روی کیرش نشستم خودم روبالا وپایین کردم دردم می اومد اون متوجه شد من دردم میادبهم گفت ازوان بیرون برم وسگی کف حموم بشینم همینکاررو کردم ازپشت وارد کسم کرد سینه هام روهم فشارمیداد تا ابش اومد باز توی کسم خالی کرد کسم دردمیکرد بعددوباره من روشست وازحموم بیرون اومدیم خودش باحوله من روخشک کرد پایین رفتیم توی اشپرخونه رفت چایی درست کرد وصبحانه رو اماده کرد وقتی صبحانه میخوردیم من لخت بودم وحوله حمام تنم بود اونم حوله لباسی حمام تنش بود بهم گفت باورنمیکنه من 13ساله باشم وبتونم به این خوبی حال بدم اسمش سعید بود و47سال سن داشت کس وکاری نداشت خودش تنها بود قراربود ازاین به بعد من بااون زندگی کنم وهرچی اون گفت من چشم بگم بعدازصبحانه بهم گفت ظرفهای صبحانه رو بشورم واگرکسی درزد در روبازنکنم به تلفن جواب ندم تا خودش بیاد ازم پرسید نهارچی دوست داری گفتم فرقی نمیکنه گفت باشه وقتی برگشتم فکری بحال نهارمیکنیم اگرگشنه ات شد هرجی میخوای تویخچال بردار و بخور وقتی که با ماشین ازدرحیاط خارج شد البته درب خونه روقفل کرد خواستم برم توحیاط دیدم در قفل شده رفتم همه اتاقها رو نگاه کردم معلوم بود مرد پولداری هست…

 

وقتی سعید از خونه بیرون رفت ظرفها رو شستم آشپزخونه رو مرتب کردم من تو خونه خودمون کار خونه رو زیاد انجام میدادم بیشتر کار خونه گردن من بود برای همین خونه داری بلد بودم تاسعید بیاد دستی به سالن و طبقه پایین کشیدم و اتاق خواب بالا رو هم تمیز و مرتب کردم از تو یخچال موادغذایی برداشتم نهاری درست کردم همه چیز توی اشپزخونه پیدا میشد معلوم بود سعیدنمیذاره بخودش بد بگذره من رفتم مانتویی که سعید دیروز برام خریده بود با شلوارم پوشیدم
وقتی سعید اومد من تازه نهار پختن رو تموم کرده بودم سعید تو آشپزخونه اومد تو دستش یه نایلون و پاکتهای خرید بود وقتی چشمم به گاز خورد گفت غذا درست کردی گفتم بله وسایل دستش روی میز گذاشت رفت در دیگ رو باز کرد گفت خورشت قیمه درست کردی افرین معلومه نادر بیخود ازت تعریف نکرده نادر اسم شوهرخاله ام هست بعد بهم نگاه کرد و گفت تو چرا مانتو پوشیدی بیا بریم تواتاق خواب درشون بیار چن تا از پاکت های خرید رو برداشت بهم گفت بیا دیگه.

دنبالش رفتم وقتی تو اتاق خواب رفت دید همه جا رو مرتب کردم خوشش اومدگفت افرین معلومه دختر با سلیقه هستی هم خوب کس میدی و خوبم خونه داری میکنی اشاره کرد به مانتو تنم وگفت درش بیار مانتوم رو دراوردم گفت شلوارت روهم دربیار شلوارم رو هم دراوردم از تو پاکت چن تا شورت کرست دراورد وگفت اینا رویکی یکی بپوش ببینم کدوم فیت تنت هست رنگهای روشن مختلفی بودن و همشون هم ست بودن رنگ قرمز صورتی نارنجی سبز مشکی رنگهای مختلفی بودن سایز سینه هام 55 بود گفت برای یه دختر 13ساله سایزسینه بزرگی هست ولی برای تو که کس میدی کوچیکه خودش کرست ها رو تنم میکرد و نگاه میکرد دوباره باز میکرد و یکی دیگه رو به تنم میکرد از تماس دستاش با سینه هام داشتم حشری میشدم اونم متوجه شده بود بیشتر سینه هام رو از رو کرست ها می مالید دستش روی کسم گذاشت انگشتش رو کرد داخل کسم گفت دختر چه داغی تو اینهمه حشرتو بچه ازکجا اوردی من حشری شده بودم دستم روگذاشتم رو کیرش از رو شلوار مالوندم گفت کیرمیخوای خودت راستش کن منم با پررویی گفتم پس شما بخوابید اون روتخت درازکشید لباسهاش رو دراوردم چشماش روبسته بود تو یه فیلم سوپرکه شوهرخاله ام نشونم داده بود دیده بودم زن لباسهای مرد رو در اوردبعد بوسیدش و بعدروش بر عکس شد و کیرش روخورد منم مثل همون فیلم لباسهای سعید رو دراوردم شلوارش رو با کمک خودش دکمه اش رو بازکردم و از پاش بیرون کشیدم روی بدنش دراز کشیدم اول پیشونیش رو بوسه زدم بعد روی دماغش بعد لبهاش رو بوسیدم خواستم مثل همون فیلم ببوسم برم تا پایین کیرش رو بخورم وسرته بشم که سعید لبهام رو توی دهنش گرفت ولبهام روخورد من کسی لبهام رو زیاد نخورده بود ولی سعید خیلی قشنگ میخورد داشتم لذت میبرم بعد از اینکه مدتی لبهام روخورد ولم کردگفت کارت روبکن منم سریع خودم رو سرته کردم و کیرش روکه تازه داشت بلندمیشد خوردم…

 
کیرش بزرگ گنده بود تا ته نمیتونستم تو دهتم کنم تا نصفش تودهنم میکردم زبونم رودورش میچرخوندم وسرکیرش رومک میزدم مدتی کیرش روخوب خوردم کس من روی سینه سعید بود سعیدپاهای منو بطرف خودش کشید وسرش رو لای کسم برد وکسم روخورد اولین باربود کسی کسم رومیخورد خیلی لذت بخش بود صدای اه وناله ام بلند بودطاقت نداشتم گفتم کیرت رو توکسم کن منو روتخت خوابوندوکیرش رویکدفعه ای تا ته توکسم کرد دردشدیدی داشتم حیغ کشیدم گفت اروم باش دردش تموم میشه چند لحظه صبرکرد بعدشروع کردبه تلمبه زدن با سرعت تلمبه میزد وقربون کسم میرفت من بدن تپل وگوشتی داشتم صاف سفید بی مو بودم 13سالم بود هنوز موهای کسم کامل در نیومده بودن خیلی کم بودن حتی موهای زیربغلم هم کم بودند چهره بچگانه ای داشتم با اینکه یه سال بود کس میدادم ولی چهره ام و اندامم بچگانه بود سعید هی ازهیکلم و کسم تعریف میکرد و تلمبه میزد من ارضا شدم و سعیدهم چند لحظه بعد از من ارضا شد و ابش رو تو کسم خالی کرد کنارم رو تخت افتاد و بهم گفت تو بچه عجب کسی داری ادم رو دیوونه میکنه بعد از اینکه حالش جا اومد بهم گفت بریم حموم توحموم خوب منو شست برام حوله حمام خریده بود منو تو اتاق خواب اورد خودش یه شورت پوشید وازبین شورت وکرست هایی که برام خریده بود یه جفت شورت و کرست صورتی برداشت و خودش کرست رو برام بست کرست تنگ بودسینه هام ازبالا بیرون زده بود گفت خوبه همینجوری باشه عادت میکنی وقتی میخواست شورت پام کنه بهم گفت درازبکشم توکسم رونگاه کرد انگشتش روتوی کسم کرد وقتی دوتا انگشتش روتوی کسم کرد دردم اومد ناله کردم خوب نگاه کسم کرد وگفت بچه تو بهترین کس رو داری دهانه کست تنگ هست روزی ده بار کست بزارن تا شاید کمی گشاد بشه
شورت پام کرد وگفت بلندشو بریم نهار بخوریم دستپختت رو بخورم بچه ببینم به خوبی کست هست گفتم مانتو نپوشم گفت نه وقتی توخونه ای باید با شورت و کرست باشی زمستون و تابستونش فرقی نداره همیشه باید باشورت کرست باشی
با هم پایین رفتیم وقتی غذا خوردیم از دسپختم تعریف کرد و بهم افرین گفت من خونه خودمون کار خونه میکردم کسی تعریف یا تشویقم نمیکرد ولی سعید از دسپختم تعریف کرد بعد از نهارمن ظرفها رو شستم اون توی سالن داشت یه فیلم ویدویی نگاه میکردتوسالن که رفتم بهم گفت پیشش برم کنارش

 

رفتم منو رو پای خودش نشوندوگفت بچه تو جای دختر منی حتی میتونی جای نوه من باشی ولی الان توکس من هستی میخوام اونجورکه دلم میخواد تربیتت کنم و ازت میخوام همیشه حرفم روگوش کنی برایم بایدونبایدهایی روگفت مثلا گفت حق ندارم بدون اون توی حیاط برم حق ندارم جواب زنگ در یا تلفن رو بدم و یادم باشه ازاین به بعد همه کس و کاری که من دارم اون هست تو همین مدت کم از سعید خوشم اومده بودهرچی میگفت چشم میگفتم خیالم راحت شده بود که اینجا مثل خونه خودمون کتک نمیخورم واذیت نمیشم واون میتونه حشری بودن من رو جواب بده بهش گفتم وقتی زاییدم بچه رو چیکار میکنه بخودم میده که بزرگش کنم تعحب کرد گفت توحامله ای؟ گفتم تو آبت رو توکسم خالی کردی شوهرخاله ام گفته اگراب مردتوکسم خالی بشه من حامله میشم قهقهه زد وگفت حامله نمیشی برای اینکه من بچه دارنمیشم ازم در مورد مدرسه و دوستام و کس دادنم پرسید حرفهای زیادی باهم زدیم من رو پای اون نشسته بودم مثل دخترش بودم اون یه مرد جا افتاده بود بهم گفت که کسی رو نداره همسرش چن سال پیش بخاطر نازایی طلاق گرفته قبلا درخارج زندگی میکرد و حالا چندسالی هست که به ایران برگشته وتوی این استان با سرمایه ای که داشته خونه و مغازه خریده واجاره داده و با اجاره اونها زندگیش رو میگذرونه وضع مالیش خوبه تا وقتی من حرفش رو گوش کنم چیزی رو ازم دریغ نمیکنه اون از بچگی به خارج از کشور رفته بود و تو پانسیونی در خارج درس خونده بود دانشگاه رفته بود و مدرک دکترای جغرافیا داشت سعید مرد خوبی بود درعین حال مرد عجیبی هم بود گفت گاهی در دانشگاه معتبر اون استان کلاسی برای تدریس برمیداره حرفهای ما طول کشید..

 

در تمام مدت حرف زدنمون من تو بغل سعیدبودم منو روپای خودش نشونده بود و به سینه خودش چسبوند و برام از زندگیش میگفت بعد از حرفاش بهم گفت برم براش اب بیارم تا من اب اوردم یک فیلم سوپر توی ویدو گذاشت و منو بغل کرد و دستش رو توی شورتم کرد وکسم رو مالش میداد دست منم گرفت وتوی شورت خودش گذاشت منم کیر اون رومالش میدادم ازم لب گرفت وبهم نشون دادچطور لب رو مک بزنم ولب بگیرم بعدازاینکه لبهام روخوب خورد منم تولب خوردن راه افتادم ازروی سوتین سینه هام روشروع به خوردن کرد من باکیرش بازی میکردم وکسم اب داده بود اون دست لای کسم کشید وقتی دید خودم روخیس کردم گفت بچه تواینهمه اب وحشر روازکجا میاری منم که دیگه باهاش راحت شده بودم خندیدم شورتم رودراورد وشورت خودش روپایین کشید پاهای خودش رو درازکرد وجفت هم گذاشت کیرش راست ایستاده بود ومن رووسط پاهاش گذاشت پاهام روبازکرد وکسم روبا سرکیرش تنظیم کرد واروم من روپایین اورد تا کیرکلفت وبزرگش توی کسم رفت بعدازچن لحظه منو روی کیرش بالا وپایین کرد دستای من روی شونه های سعیدبودند سینه هام راست ایستاده بودن سفت ومحکم بودند من ناله میکردم وسعید میگفت کیرم توکست بچه بچه حشری مال خودمی کس تنگ مال خودمه کیرم تو کسته بچه تا ته توکوسته من به ارگاسم رسیدم لرزیدم تا لرزیدم منو محکم گرفت وبادومین تلمبه اب گرم خودش رونوی کسم خالی کرد کیرش توی کسم بود ومن بیحال روسینه اش افتادم اونم نفس نفس میزد بهم گفت بچه ازصب تاحالا سه بار ابم رودراوردی توکس نیستی شاه کسی منم باهمه بچه گی که داشتم گفتم شاه کس توهستم خندید وگفت بله شاه کس خودمی بچه زندگی من وسعیدبیشترشبیه یک رویا بود تا یه زندگی معمولی براتون مینویسم که ازاون روزبه بعد چقدرسکس داشتیم سکس های متفاوتی داشتیم وچه جاهایی سکس کردیم…

نوشته: ماریا

 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

8 دیدگاه دربارهٔ «بعد از فرار از خانه»

  1. چه داستان عجیبی کاش من جای سعید بودم. اون اندامی که شما میگین منو دیوونه میکنه کس تنگ بدن بی مو هیکل تپل واووووووووووووو

  2. دختر چه خبرته فکر دیگرون هم باش بااین توصیف هات آب کسم راه افتاد حیف که عشقم رفته مسافرت

  3. سلام من وپایه هستم خونه هم دارم اگه کسی برارابطه دائم هست بزنگه ۲۲سالمم هست.۰۹۳۸۰۰۴۶۸۵۹

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا