یک روز بارانی

یه روز بارانی بود . بارون داشت به شدت می بارید یه بارون بهاری . طوریکه اون روز بعد از دو ساعت باریدن بارون سیل اومد البته یه سیل شدید که شهر رو برای دو ساعت تعطیل کرد که این دو ساعت برام دوسال بود خیلی بهم چسبید .
داشتم می گفتم بارون تازه شروع شده بود من داشتم با عجله می رفتم بسمت خونه کوچه رو پیچیدم دیدم زنی چسبیده به در خونه ام . بدجوری هم خیس شده بود .من هم خیس شده بودم تا شرتم خیس بود . نزدیکتر که رفتم دیدم بله این خانم آشناست . زن دوستم بود . زیر بارون چاره ای نداشته بود که بیاد خونه ما ولی چون ما خونه نبودیم تنها جلوی دم در وایستاده بود بخاطر این خیس خیس شده بود . رفتم جلو همینکه منو دید دستم رو گرفت دیدم یخه ، داشت می لرزید بهم گفت کجایید :
گفتم من بیرون بودم و شیلا ( زنم ) هم خونه پدرشه . اخه کمی مریض بود رفته بود اونو ببینه البته من هم قرار بود اونجا برم که بارون برنامه رو خراب کرد .
 
گفتش : شانس منه که بارون اومد زود بیا بریم تو دارم از سرما می میرم . خلاصه با عجله رفتیم تو .من رفتم زود پیرهن زیرم رو عوض کردم و یه شلوارک پوشیدم . شرت هم نپوشیدم . چون شرتم خیس بود عمدا شرت هم نپوشیدم . رفتم پیشش جلو هال مونده بود که کجا بره داشت از لباساش آب می چکید . گفتم چرا موندی خوب لباساتو در بیار.
گفت : آخه !
گفتم : چی آخه ؟ چشمک زدم . نمی خوای که تا لباسات خشک بشه اینجوری بمونی . زود باش در بیار .
شروع کرد روسریش رو در آورد . موهاش خیس خیس بود . مانتو شو هم در اورد . تی شرت خوش رنگش و چسبناکش هم خیس شده بود شلوارشو رو هم در آورد . با یه شرت کرمی واقعا سکسی شده بود .
گفتم تی شرتت رو هم در بیار .
گفتش : آخه لخت میشم .
خندیدم گفتم خوب بشو چی میشه مگه بده !؟ خندیدم .
تی شرتش رو هم در آورد . یه کرست به رنگ شورتش کرمی رنگ . واقعا سکس داشت داد می زد و خودشو نشون می داد .
یهو دیدم داره میلرزه .
گفتم چیه : دندوناش داشت می لرزید .
گفت : دارم از سرما می لرزم . زود لباسشو گرفتم دستم و بردم انداختم رو سیم لباسا . اونو هم بغلش کردم بردم اتاق خواب . گذاشتمش رو تخت . یه لحاف کشیدم روش و رفتم زیر لحاف بغلش .
داشت می لرزید . بدنمو چسبوندم بهش. بعد از دودقیقه لرزشش بدنش کم شد و سرش رو زیر لحاف به سینه ام چسبونده بود . کیرم هم داشت راست می شد و به پاش داشت فشار می اورد احساس کردم پاشو تکون داد که کیرم رو ازش دور کنه منم بدتر فشارش دادم بدتر شد . سرش رو اورد بالا و خندید گفت : خوب داری سواستفاده می کنی ها .
گفتم : من و سو استفاده . خندیدیم.
 
صورتش رو به صورتم چسبوند . لباش رو گرفتم شروع کردم به مکیدن . دیدم کرست و شرتش هم خیسه .
گفتم : بببین کرست و شورتت رو هم در بیار نمناکن .
گفت باشه عزیز جان . شرتش رو همون زیر لحاف در اورد موهای کسش رو که به پاهام خورد احساس کردم . انگار چند روز بود که موهاشو نزده بود .
کرستش رو من از پشت باز کردم . لخت روم دراز کشید . کسش رو از رو شلوارم به کیرم می مالید من هم لباش رو می خوردم . پستوناشم داشت روی زیرپیرهنم می مالید به سینم .
بهم گفت : ببین منو لخت کردی خودت نمی خوای لخت بشی .
گفتم شروع کن . پیرهنم رو در آورد موهای سینم رو بوسید شلوارکم رو داد پایین و کیرم رو رو کسش فشار داد . زیر لحاف دیگه داغ شده بود . هوای بیرون بارانی شدید بود و من اینو اصلا متوجه نبودم . بغلش کردم و یه چرخی زدم اونو بردم زیرم . نشسم رو پاهاش .
دستامو گذاشتم رو پستوناش . بهم گفت زنت ناراحت نشه .
گفتم چرا باید ناراحت بشه درسته قول داده بودیم تنها نباشیم ولی این مورد فرق می کنه نه اون و نه شوهرت که نمی تونند الان اینجا باشند پس بهتره فقط به خودمون فکر کنیم و لذت ببریم . کمکش کردم که بلند بشه و بشینه رو تخت بغلش کردم و شروع کردیم همدیگر رو بوسیدن خیلی صحنه های خوبی باهم داشتیم الان هم به یاد اون لحظه ها راست کردم.
یهو تلفن زنگ زد .
شوهرش بود بهش جریان رو گفت بعد من صحبت کردم بهم گفت هرکاری می خوای بکن ولی یک هیچ به نفع تو منهم تلافیش می کنم .
گفتم باشه اگه می خوای بیا
گفت ببینم چی میشه . اگه شد میام .تلفن رو قطع کرد .
ما دو تو خندیدیم و همدیگر رو بغل کردیم . پستوناشو گرفتم و فشار دادم دیدم داره ازش چیزی شبیه شیر میاد گفتم اینا چیه ؟
گفتش : از شهوت اب بدنم راه افتاده بیا ترا خدا تموم کن دارم می میرم .شروع کردم پستونای خوش فرمش رو خوردن .
باز هم تلفن زنگ زد اینبار زنم بود جریان رو بهش گفتم. پشت تلفن گفت داری باهاش حال میکنی لختید ؟
گفتم بله .
 
 
گفت : دستت درد نکنه چشم منو دور دیدی ازت انتظار نداشتم . بهش گفتم چیکار کنم اون اومده بود خونمون من خبری ازش نداشتم اتفاقی همه چیز جور شد .
گفتش پس صبر کنید من هم بیام .
گفتم تو بیا ولی تو این بارون چه جوری میایی گفت میام نگران نباش . زود هم میام . شما مشغول باشید!!!!! .و تلفن رو با حرص قطع کرد .
رو به پریسا دوست زنم کردم و گفتم بی خیال . خلاصه رفتیم رو هم .
گفتم می خوام اون کس خوشگلت رو بخورم با زبونم تا اونجا که می شد تا ته کسش زبونم رو فرو کرد م .
اونم کیرم رو داشت می خورد احساس کردم ابم داره میاد بهش گفتم
گفت حیفه بذار تو کسم .پاهاش رو گذاشتم رو شونه هام کیرم رو آروم گذاشتم رو کسش با دستاش اونو تنظیم کرد اب دهنم داشت روی سینه هاش می افتاد با دستام سینه ها شو مالیدم کمی درنگ کردم بهم گفت چرا نمی کنی تو گفتم می خوام بیشتر تحریک شی.
اینو که گفتم با دستاش از باسنم گرفت و منو به خودش فشار داد کیرم تا ته رفت اون تو کمی دادم بیرون دوبار که فرو کردم دیدم داره میلرزه . شروع کرد به لرزیدن ترسیدم فکر کردم داره ازسرما میلرزه دیدم نه از شهوت بود.
منو محکم بغل کرد این قوت رو ازش انتظار نداشتم یهو احساس کردم کسش منقبض شده و کیرم رو نمی تونم دربیارم یه فشار عجیبی رو کیرم اورد ابم داشت می اومد و من اصلا قدرت حرکت تو میان بازو هاش رو نداشتم و کیرم هم تو کسش قفل شده بود کیرم هرچی اب توش بود ریخت تو کسش . مثل یه پمپ ابش رو کشید به خودش یهو پریسا سست شد . پاهاش پایین افتاد کیرم ازاد شد شروع کردم به عقب و جلو کردن .
 
 
دوبار منو بغل کرد و چرخی زد و منو انداخت رو تخت و کیرم رو گذاشت تو کسش با شدت خودش رو بالا پایین می کرد. پستوناش حرکات ریتمیکی داشتن .
صدای در اومد زنم اومد صداشو رو شنیدم گفت کجایید ؟
مستقیم اومد به اتاق خواب . پریسا بلند شد و وایستاد منهم با کیرم نیمه راستم هم نشستم رو تخت . زنم به هر دوتامون نگه کرد و یه لحظه اومد عصبانی بشه از دیدن اون صحنه برای یک لحظه از صفر یه 100 رسید شهوتی کامل شد .
اون صحنه عبارت بود از بوی منی من . و کیر نیمه راست و از همه مهمتر اب منی من که داشت از کس پریسا بیرون می ریخت و رو زمین می ریخت . زنم اونقدر به اونجا زل زد که ما هردو تا مون تازه متوجه اون شدیم .
دستش رو گرفت رو کسش تا رو زمین نریزه . زنم اومد و نشست زیر کسش و شروع کرد اونو خوردن و منی منو از توی کس پریسا داشت می خورد .
من یهو متوجه شدم لباسای زنم هم خیسه بهش گفتم اول لباستو در بیار و با شوخی به پریسا گفتم حمله جهت لخت کردن شهلا . دوتایی مون به سرعت اونو لختش کردیم . پریسا داشت کس زنم رو می خورد و منهم پستوناشو. زنم گفت دلم یه حموم داغ می خواد سردمه .
ما هم از خدا خواسته با هم رفتیم حموم حسابی همدیگر رو شستیم . اومدیم بیرون زنم بهم گفت : پس سهم کیر من چی میشه . پریسا که داشت از آشپزخونه با یه پارچ اب میوه می اومد
گفت همین الان
بعد از خوردن یه لیوان اب میوه شروع کردیم به بازی. اونقدر زنم رو مالیدیم که داشت از شهوت منفجر می شد . پریسا بهش گفت تو چه حالتی می خوای کیر رو بخوری .
گفت می خوام لنگام بره بالا و اون کیرش رو بذار تو کس داغم .
 
 
پریسا پاهاش رو گرفت کسش رو با اب دهنش مرطوب کرد لازم هم نبود اونقدر ازش اب اول اومده بود خیس خیس بود خلاصه کیرم را مالیدم و ارام ارام گذاشتم توکس زنم اونم داشت می لرزید و اروم شروع کردم به عقب و جلو کردن پریسا اومد طوری نشست که کسش جلوی دهن زنم بود و صورتش جلوی صورت من . کس پریسا داشت توسط زنم خورده میشد و لباشو من داشتم می خوردم . پستونای پریسا وزنم را به نوبت می مالیدم . زنم داشت دیگه داد میزد من هم بهش گفتم دارم میام گفت تمامش رو می خوام خلاصه هرچی داشتم ریختم تو کس زنم . پریسا هم منو بغل کرده بود و دست منو هم گرفته بود و گذاشته بود روی پستوناش و داشت لذت می برد . پریسا گفت کیرت رو در نیار می خوام اب منی رو که از کس شهلا می اد بیرون بخورم . اومد پایین نظرش رو عوض کرد . کسش رو نزدیک کس زنم کرد . گفت زود کیرت رو بیار بیرون میخوام کسم رو به کس شهلا به مالم . من حال نداشتم چشامو باز کنم ولی دیدم که اون دوتا افتادن به جون هم و دارن با هم سکس می کنن . کساشونو به هم می مالیدن و پستوناشو رو می خوردن با دیدن اونا بلند شدم و رفتم پیششون
کیر خوابیدم رو شروع کردن خوردن . دیگه کیرم بلند نمی شد . پریسا گفت کاش شوهرم اینجا بود و اون کیرش رو برامون راست می کرد و دوبار ما رو از کیر سیراب می کرد .این حرف برام خیلی سنگین بود فهمیدم که سیراب نشدن . زود حواسم رو جمع کردم کیرم کم کم راست شد . کیرم رو گذاشتم لای کون پریسا که دراز کشیده بود و داشت کس زنم رو می خورد .
کیرم راست شد . گذاشتم که حسابی راست بشه اروم کیرم رو گذاشتم روی کون پریسا اروم فشار دادم تو سرش که رفت تو پریسا برگشت و گفت عجب کیری جون بذار ته تو کونم . زنم از توی پا تختی یه کاندوم اورد بیرون و گفت بکش رو کیرت . کاندوم رو زدم به کیرم و اروم کردم توکون پریسا خیلی تنگ بود چند بار که عقب و جلو کردم پریسا سست شد باز هم به اوج رسیده بود . گفت بسه .
 
 
زنم هم از کون می خواست اونم پشتش رو اورد جلو کیرم اونقدر تحریکم کرد که داشت ابم می اومد کیرم رو گذاشتم جلوی کونش دادم و راحت رفت اخه من با زنم زیاد از کون نزدیکی می کنیم . چند بار که عقب و جلو کردم هم زنم و هم من داشتیم ارضا می شدیم پریسا گفت ابت حیفه بریزه تو کاندوم درش بیا بریز رو سینه های ما . هر دوتاشون خوابیدن و من رفتم روشون . رو زانوهام رو تخت ایستادم .
گفتم کمک می کنید ابم بیاد . اون دوتا هم با دستاشون برام کمی جلق زدن 3 تا حرکت کافی بود که ابم بیاد ابم رو ریختم رو سینه هاشون .
از اینکه اینقدر اب داشتم تعجب کردم . خلاصه اونا هم کمی با ابم بازی کردن و سینه هاشون رو با اب من شستن .
بعد از نیم ساعت رفتیم حموم .
پریسا بعد از یک ساعت که کمی حالش خوب شد می خواست بره خونش چون بارون بند اومده بود .
زنم از این سکسی که اون روز داشتیم همیشه به از یه سکس واقعی و لذتی که اون موقع برده یاد میکنه . عجب روزی بود اون روز
بخصوص اون لحظه هایی که من و پریسا تنها بودیم و اوف ……
فرستنده:hh

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «یک روز بارانی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا