یه روز داغ با سکس

سلام من مهسا هستم و فقط 16سالمه..داستانی که میخوام براتون بگم ماله 3ماهه پیشه و واقعیته.با رضا مدتی بود دوس بودمو هم دیگه رو واقعا دوس داشتیم میدونستم حسش بهم واقعیه و اونجور که میگفت منو واسه ازدواج میخواس.. رضا خیلی پسر با حیایی بود واقعا ،دوسال از من بزرگتر بود و من اولین عشق واقعیش بودم.یه روز دعوتم کرد برم خونه دوستش که راحت باشیم اصلا هم قراز نبود کاری کنیم حتی قبلش لبم نگرفته بودیم.. گفت اگه دوستم موند که سه تایی میشینیمو یکم سیگارو .. تلویزیون و خوش میگذرونیم اگه هم رفت که بهتر!! منم راه افتادم سمت خونه دوستش که تو راه گفت ببخشید دوستای دیگمونم اومدن اما اشکال نداره ما میریم تو اتاق..منم که دیگه راه برگشت نداشتم و نزدیک بودم گفتم باشه.. رسیدم از دم در کلی صدا میومد یکم وایسادم بعد در زدم در که باز شد یه راهرو بود ک کفشمو در آوردم بعد بدن لخت چند نفرو تو هال دیدم نمیترسیدم چون مطمین بودم ازش اما یکم ترسیدم!!
 
منو مسقیم زود برد تو اتاق و گفت اینا همیشه اینجوری میگردن..اومد نشست پیشم کنار تخت احوا ل پرسی کردیم و بعد گفت یه سر میرم پیش دوستام زود میام منم از فرصت استفاده کردم لباسمو عوض کردم یه شلوار تنگ با یه لباس آستین کوتا با یقه ی باز پوشیده بودم وقتی برگشت خوابید رو تخت و منم کنارش نشسته بودم.. همینجور حرف میزدیم که گفت ماساژم بده به شکم خوابیدو منم رو کمرش نشستمو شروع کردم ماساژ دادن که کشید منو رو خودش آروم چشمامونو بستیم و یه لب آروم گرفتیم بعد سرعتش بیشتر شدو وحشیانه تر منو به خودش فشار میدادو لبامو میخورد اومدم روش خوابیدمو به لب خوردنمون ادامه دادیم یقه ام کامل اومده بود پایین و حس میکردم سوتیینم پیداس!منو انداخت رو تخت و خودش اومد روم لبامو وحشیانه خورد رفت سراغ گردنم..گردنمم که حساس دلم میخواس داد بزنم اما همه بیرون بودن نمیشد.
 
لباسمو در آورد و سینه هامو خورد شلوارمم در آورد که اول مانع میشدم اما بالاخره لخت کردیم همو کللی رو هم بالا پایین شدیم و خیس خیس بودیم دوتامون ,لباسشو پوشید که بره آب بیاره منم شلوار کرمی مو پوشیدم با سوتین کرمی نشستم کنار تخت وقتی برگشت آبو داد دستم و اونم نشست کنارم دوباره باهم ور رفتیم کیرشو میمالوندم و دوباره لخت کردیم همو همینجور که به تخت تکیه داده بود نشستم رو پاش کیرشو رو کسم حس میکردیمو لب همو میخوردیم و کلی حال میکردیم.. اون روز یه بار دیگه لباشامونو پوشیدیم اما باز لخت کردیم همو ولی سکس نداشتیم!!احساس میکنم هرکاری کردیم از علاقه بود واقعا نه هوس..اون این سایت رو بهم معرفی کردو گفت داستانمونو بنویس منم نوشتم چون واقعا عاشقشم! الان بهم زدیمو شاید به نفعمونه ولی دلم یه عالمه براش تنگ شده و عاشقشم….
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «یه روز داغ با سکس»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا