من و زن عمو مریم

 
سلام من یه زن عمو دارم که 24 سالشه خیلی تپله ولی بدن نازی داره یه بدن سفید با سینه های گنده اختلاف سنیش با عموم زیاده تغریبا 10 سال با هم هختلاف دارن خیلی کم پیش میاد که با هم سکس داشته باشن عمو مینا با پدر بزرگم زندگی میکنن البته تو یه حیاط ولی ن بصورت مشترک .زنعموم خیلی نازه من همیشه ارزو داشتم واسه یبارم که شده بتونم سینه هاشو ببینم اخه اون همیشه یغش باز بود و یکم از سینه هاش دیده میشد ولی من دوست داشتم همشو ببینم تابستونا اکثرا یه دامن تنش بود همیشه لحظه شماری میکردم تا تابستون بشه تا بتونم ساق پاشو ببینم هیچ وقت جرات اینو نداشتم که بهش پیشنهاد سکس بدم این کاره بود ولی بروز نمیداد عموم زیاد بهش توجه نمیکرد بخاطر همین زن عموم با غریبه ها دوس میشد یبار که عموم فهمید که دوست پسر داره حسابی با هم بزن بزن کردن و عموم غضیرو به خانواده زن عموم گفت کلی کتکش زدنو با وساسطط اینو اون عموم بیخیال شد ولی گوشیشو ازش گرفت چند ماه از این قضیه گذشت تا این که عموم راضی شد که گوشیشو بهش بده چون دیگه داشت تابلو میشد تو فامیل که چرا زن عموم گوشی نداره چون عموم نمیخواست کسی تو فامیل از این موضوع بوی ببره گوشیشو بهش داد ولی مدام کنترلش میکرد عموم اداری بود صبح ساعت 7 میرفت و3 میامد خونه یه روز صبح که برفم اومده بودش وقتی رفت سر کار تو راه تصادف میکنه و ماشینشم میره پارکینگ انروز چند ساعت از وقتش گرفته میشه و سر کار نمیره و بر میگرده خونه 1ساعت از رسیدنش ب خونه نگذشته بود که گوشی زن عموم زنگ میخوره که زن عموم رد تماس میده چند بار هین موضوع تکرار میشه تا اینکه عموم شک میکنه گوشیشو از میگیره در همون حین یه اس میاد عمو بازش میکنه متن اس این بود(سلام عزیزم خوابی هنو)این بار موضوع جدی تر میشه کار ب دادسرا کشیده میشه و بابای من با پدر بزرگو مادربزرگمم خبردار میشن تصمیم عمو طلاق بود ولی دادگاه نظرش این بود که یه بار دیگه با هم زندگی کنن تا شاید درست بشه عمو بیشتر ب خاطر بچش کوتاه اومد تو دادگاه هم از زنعمو امضا گرفتن که دیگه ازین کارا نکنه
 
 
از اون روز ب بعد دیگه تحویلش نمیگرفت ولی زنعمو باز کار خودشو میکر د ی روز به من گفت یه جی بگم بین خودمون میمونه گفتم که چرا که نه گفت دهنت قرصه مطمن باشم منم گفتم مطمن مطمن باش خیالت راحت .گفت پول بدم یه خط ایرانسل برام میگیری؟گفتم باشه و براش گرفتم یه گوشی داشت ولی نمیدونم از کجا اورده بود دوس داشتم رابطم باهاش نزدیکتر بشه چند بار براش شارز گرفتم اولش قبول نکر ولی وقتی بهش گفتم از دوست دخترم بهم میرسه قبول کرد (الکی بهش میگفتم که دوس دخترم برام ش میگیره شارزارو خودم میگرفتم)یه مدت گذشت به هم دیگه اس میدادیم یه روز که اس بهزی میکردیم عمده ی اس سکسی براش فرساد کلی منتظر موندم تا اینکه جواب نداد منم اس دادم ببخشید اشتباه فرسادم دیگه زیاد اس نمیداد یه روز داشتیم با داداش کوچیکم راجع به دخترای فامیل صحبت میکردیم که کی استیلش قشنگتره وبدن کی قشنگتره که رسدیم به زن عموم گفتم عجب سینه های داره داداشم گفت اون که گشاده گفت من کردمش فک کردم که شوخی میکنه وقتی که به جون مامان قسم خورد دیدم که جدیه ولی بازم باورم نمیشد گف 4بار تا حالا کردمش گفتم اخه چه جوری/گفت تو خونشون میگفت یه روز که من خونه مادر بزرگینا بودم قلیون میچاقم بیا بکشیم میگفت رفتم و ازم پرسید که چندتا دوست دختر داری هدفت از دوست شدن باهاشون چیه سوالای منحرفی میکرد بعدش یه قرص اورد گفت که کمر سفت کنه از جیب عمو پیدا کردم داداشمم تازه 2زاریش افتاده بودو(اخه بچه سنه)سرپای کرده بودتش 2بار دیگشم با رضایت زنعموم کرده بودتش ولی سری اخرو با زوروای نمیدونید ک چه حالی داشتم دیگه مطمن بودم که میتونم بکنمش بهش اس دادم از تو انتظار نداشتم زن عمو گفت ک منظورت چیه بهش گفتم که بطور اتفاقی همه چیزو دیدم قسم خورد که داداشم به زور اون کارو باهاش کرده
 
 
شروع کرد به دردودل کردن اکه عمو بفهمه طلاقمو میده داداشت هروز تهدیدم میکنه اکه دوباره بهم ندی میرم به همه میگم گفتم من درستش میکنم یکری میکنم بی خیالت شه ولی چی به من میرسه گفت مثلا چی میخوای برسه گفتم همونی که به داداشم رسیدش گفت اگه یکی ببینه چی گفتم اون با من من کارم شیفتیه یعنی یه هفته شبکارم یه هفته روزکار عصری رفتمو پدر بزرگمینارو بردم خونه خودمون مهمونی شبم رفتم سر کار قرار شد فردا صبح برم خونه عموم تا صبح لحضه شماری میکردم دمدمای صبح یه ترامادول با سیدنافیل خوردم تا کمرم سفت بشه خودمو سریع رسوندم خونه عموم وقتی مطمن شدم عمو رفته سرکار زنگو زدم در باز شد رفتم تو قلبم داشت از جا کنده میشد رفتم تو پسرش 4سالشه تو اتاقش خواب بود مریم زنعمومو میگم با یه دامن و تاب نشسته بود الکی با گوشیش ور میرفت انگار خجالت میکشید دستمو از دور گردنش اوردم گذاشتم رو سینه هاش همینطور که سینه هاشو میمالیدم دستامم میلرزید دیگه طاقت نداشتم بهش گفتم که بخوابه کاندومو کشیدم سر کیرم دامنشو دادام بالا و افتادم روش تا اینکه خودش گفت بزا دامنمو در بیارم شورتو دامنشو در اوردو بصورت طاق باز دراز کشید با دستم کیرمو گرفتمو گذاشتم دم کسشو محکم فشار دادم تو اما دریغ از این که یه اخ بگه با تمام قدرت تلنبه میزدم که صدای شاپو شوب فضای اتاقو پر کرده بود پاهای مریم دور کمرم حلقه شده بود طوری تلنبه میزدم که حس می کردم تخمامم همراه کیرم تو کوس مریم میره وبرمیگرده ولی چیزی حس نمیکردم اینجا بود که منظور داداشم از اینکه مریم گشاده رو فهمیدم
 
 
نزدیک به 3 دقیقه بود که تلنبه میزدم که تا این که ابم اومد کشدم بیرون و افتادم تو بقلش شروع کردم به خوردن لبش همچین لبامو میخورد که نگو رفتم رو گردنش گف حواست باشه کبود نشه گفتم من کارمو بلدم نترس چشاش شهوتی شده بود یواش یواش صدای ناله هاش داشت بلند میشد رفتم سراغ خوردن گوشش دیگه واقعا حالی به حالی شده بود روناشو بهم میچسبوند و زیرم ورجه ورجه میکردو پیشونیش عرق کرده بود چند دقیقه بیشتر طول نکشید که با یه اییییییییییی ه ه ه ه ه ه بلند ارضا شد منم خودمو تمیز کردم چون کاندوم کثیف شده بود نمیشد دوباره با اون کاندوم کرد منم یه کاندوم بیشتر نداشتم گفت کاندوم دارم میخوای رفت از کشو یه کاندوم اورد کشیدم سر کیرم کردم تو کوسش دوتا که تلنبه زدم کاندوم از کیرم جدا شد اخه کیرم بعد یه بار ارضا شدن هنو خواب بود مریم گفت میخوای بدون کاندوم بکن گفتم مگه میشه گف اره کردم تو کوسش بقدری گشاد بود که چیزی حس نمیکردم بقدری عجله داشتم که که فرست نکرده بودم تاب و سوتینشو در بیارم .خلاصه تابو ستینشم باز کردمو نشستم رو شکمش با دستام سینه هاشو بهم دیکه فشار دادام کیرمو گذاشتم لاشو شروع کردم ب تلنبه زدن به قدری نرمو سفید بودن که انگار کیرمو لای پبه گذاشتم یکم تو این حالت بودم که کیرم نیمه راست شد ازش خواسم که بر گرده که قبول نکردو قسم خورد که حتی به شوهرشم از پشت نداده منم بهش قول دادم که لاپی میکنم فقط میخوام کیرمو راست کنی با هزار بار خواهشو التماس قبول کرد وقتی که برگشت کون سفیدو کوچولوش داشت دیونم میکرد چند بار بالا پاین کردم کیرم کاملا سیخ شد سنگ سنگ شده بود تند تند لاپای میزدم که محکم با تمام قدرت کیرمو حول دادم تو سوراخ کونش سوراخش تنگ بود تو عمرم اینشکلی لذت نبرده بودم اولش مقاومت میکرد بعد از 5 دقیقه عادی شد منم سرعتمو بیشتر میکردمو مثل خر کیف میکردم طوری تلنبه میزدم که یه موج روی باسنش بوجود میومد با حرکت کیر من به عقب وجلو کل بدنش به عقب وجلو حرکت میکرد 40 دقیقه تو این حالت بودیم تا این که گفت تو رو خدا بسه کمرم درد کرفت برگشت از جلو شروع کردم به کردن ابم اومد ریختم تو کسش تو همون حالت تو بقل هم خوابیدیم بعد از چند دقیقه کیرم که تو کوسش بود پژمرده شد از روش بلند شدم لباسامو پوشیدموازش تشکر کردمو زدم بیرون

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «من و زن عمو مریم»

  1. این همه داستان خونده بودم ولی این اولین داستانی بود که واقعی بود
    اخه زندایمو برای اولین با همینجور کردمش ، تا الان شاید اونقد کرده باشمش که تا حالا شوهرشم نکردش
    البته دیگه گشاد شده ولش کردم تقریبا 4 شال ساید ماهی 40 بار میکردمش

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا