منو همسرم الناز دورانه دانشجويي تو يه پارتي تو مهرشهره كرج باهم آشنا شديم بعد از اونروز باهم دوست شديم و بعد از يمدت دوستيو شناخته هم نامزد كرديم چون خانواده جوفتمون خيلي آزادو راحت بودن زود به تفاهم رسيديم.
الناز جلو همه مرداي فاميلشون لباساي آزاد ميپوشيد منم واسم مساله اي نبود حتي دوست داشتم بدنش بيشتر معلوم باشه چون واقعا هيكل سكسيو باسنه خوش فرمي داره.
اولين ضربدريمون شب عروسيمون تو ويلاي داداشش تو كلاردشت بود كه وقتي مهموناي عروسيرو جا گزاشتيم به پيشنهاد امير برادرزنم رفتيم اونجا بعد از خوردن مشروب الناز از خستگي رفت لباساشو عوض كنه وبخابه هستي زن اميرم كه خيلي خورده بود به امير گفت بره كمكش كنه لباساي مجلسيشو در بياره امير گفت حس اومدن نيست بيا همينجا برات دربيارم هستي اومدو بينه ما نشست امير كه داشت پيك ميريخت به من گفت دستم بنده هستيرو كمك ميكني؟هستي خودشو بمن نزديك كردو گفت با اين زنه خابالوت آدم شب اول كه لباساي زن داداشه زنشو در نمياره كه دلم برات ميسوزه جيگر.يدفه امير گفت خوب توكه دلت ميسوزه جاي آبجيمو پركن ها نظرت چيه عزيزم هستي خودشو روم ولو كردو گفت من كه از خدامه همزمان دستشو رو كيرم گزاشتو شروع كرد به ماليدن امير اومدو بالا تنه زنشو لخت كردو رفت رومبلو كيرشو درآورد گزاشت تو دهن زنش يه نگاه بمن كردو گفت يالا پسر ميخام ببينم ميتوني از پس آبجي ما بربياي يانه.هستي كيرمو از تو شلوار دراوردو شروع كرد به ساك زدن اميرم از پشت داشت تو كسش تلمبه ميزد كه اهو اوهه هستي رفت بالاامير سرشو ازبالا فشار ميداد تاكيرم تاته تو گلوي زنش فرو بره.برگشت بهم گفت فكر كن زنه خودته تعارف نكن هرجور دوسداري باهاش حال كن توديگه ازخودموني بعد هستيو بلندكرد آروم تو همون حالت كه نشسته بودم نشوندش رو كيرم منم سينه هاي گندشو گرفتمو بافشار كشيدمش پايين كه تاته توش فرو بره كه يدفه هستي جيغش رفت هواامير اومد رومبلو كيرشو كرد تو دهن زنشوگفت نه خوشم اومد خوب ميگايي تاحالاجيغ هستيرو كسي درنياورده بود خيلي دوستدارم جيغ كشيدنه النازم زيره كيرت ببينم.
همينجور كه از هستي لب ميگرفتم گفتم پاشو ميخام بزارم تو كونت،امير كه اينو شنيدحال كردوگفت ايول بهت كه مثله خودمي ازكون نميگزري ميرم ژل بيارم هستيرو ازروم كشيدم كنارو رو كاناپه حالت سگي خابوندمش انگشتمو تودهنش خيس كردموآروم توكونش فشاردادم اميراومدو يكم ژل بادستش ماليد رو كيرمو ازدوطرف كونه هستيرو برام بازكرد كيرمو روسوراخش گزاشتمو يكم هلش دادم تو هستي سرشو آورد بالاچشاشو بست امير كيرموگرفتو كمرمو محكم به كون زنش فشار دادمنم با يه فشار محكم ازخداخاسته يدفه تاته كردم توكونش اشكه هستي باجيغاش قاطيشد شدميخاستم بكشم بيرون كه اميركمرمو گرفت گفت درش نيار نميدوني چه حالي ميده كيره يمرده ديگرو در حالي كه زنت داره ازدرد زيرش اشك ميريزرو ببيني.رفت كنارهستيو لب ازش گرفتو گفت حال داد جيگر؟تاتهش توشه ديگه چيميخاي؟
هستي كه آروم شده بود عاليه اميرم بهش بگو تلمبه بزنه محكم محكم بگو منوجربده عزيزم …
منم باشنيدن حرفاشون شروع كردم تلمبه زدن كه اميركيرشو كردتو دهنه زنشو آبشو توش خالي كردبه امير گفتم ماله منم داره مياد كجا بريزم يدفه هستي گفت درش نيار همشو توكونم خالي كن منم خاليش كردم توكونشو همونجوري روش ولوشدم يه لب ازش گرفتمو پهلوي هم خابمون برد.ا
خیلی دور از ذهنه