سکس من ومنشی دکتر

سلام.من اسمم فرهاده و21 سال دارم وساکن شهر……. هستم.مدتی قبل که حالم زیاد خوب نبود وبیمار بودم به مطب یک پزشک خصوصی که یک خانوم میانسال بود رفتم.پیش اون خانوم دکتر زیاد می رفتم وهم خودم وهم خانواده ام خیلی کارش رو قبول داشتیم.منشی دکتر هم یه دختر جوون شاید 26 یا 27 ساله بود که قیافه اش نسبتا بد نبود واندام تقریبا خوبی هم داشت.روابطش با مراجعین خیلی خوب وصمیمی بود.اون روز هم با من به گرمی برخورد کرد.وقتی پیش دکتر رفتم ازقضا دکتر علاوه بر چند تا قرص ودارو سه تا آمپول هم برام تجویز کرد وگفت که هریک روز درمیون باید یه کدوم رو بزنم.منم داروها رو گرفتم وبرگشتم مطب وچون میدونستم که منشی آمپول هم می زنه ازش خواستم که آمپولم رو بزنه چون اصلا حوصله شلوغی وبوی بد بیمارستان ها رو نداشتم.اون روز آمپولم رو زد وانصافا قشنگ هم زد.منم رفتم ودیگه بهش فکر نکردم.حقیقتا به سکس باهاش اصلا فکر نمی کردم چرا که دیده بودم دستش حلقه داره وچند سالی هم ازمن بزرگتره وبه درد من نمی خوره.خلاصه دوروز بعد دوباره رفتم اون جا ومنشی تا منو دید شناخت وبه گرمی باهام احوال پرسی کرد.
 
ازمن خواست به پشت پرده برم وروی تخت دراز بکشم.چند نفری درمطب حضور داشتن ومنتظر بودن نوبتشون بشه.من روی تخت دراز کشیدم واونم با آمپول اومد سراغم.مقل دفعه قبل خیلی خوب آمپول زد ووقتی کارش تموم شد یه نیشگون آرومی ازباسنم گرفت.انگار منو برق گرفت وحسابی شوکه شدم.برگشتم وبهش نگاه کردم.اونم داشت به من نگاه می کرد.همون جور که بهش نگاه می کردم گفتم دوست داری؟یه لبخندی زد وبدون اینکه حرفی بزنه پشت میزش برگشت.منم شلوارمو بالا کشیدم ورفتم بیرون.قبل ازرفتن شماره ای ازقبل نوشته بودم وتوی جیبم بود تا به یه دختر بدم رو ازجیبم درآوردم ولای پولی که قرار بود به منشی بدم گذاشتم.پول رو بهش دادم وازش تشکر کردم واومدم بیرون.آخر شب بود که منشی زنگ زد وخودش رو معرفی کرد وگفت که اسمش شهرزاده.اون شب کمی با هم صحبت کردیم وبرای روز بعدش با هم قرار گذاشتیم.دختر شوخ وسرزنده ای بود وخیلی زود باهاش راحت وصمیمی شدم.دوستی من ودختری که چند سال بزرگتر بود کاملا مسخره به نظر می رسید ومشخص بود که هدف هردومون ازبرقراری این رابطه چیه.شهرزاد بهم گفته بود که نامزد داره اما نامزدش یه شهر دیگه است وهفته ای یک بار میاد پیشش.اینم گفت که نامزدش قبلا باهاش سکس کرده والآن اوپن شده.منم که فهمیدم شهرزاد به یه سکس باحال احتیاج داره قرار واسه یه سکس توپ گذاشتیم.
 
 
از قضا وازشانس خوبم آخر همون هفته خانواده ما به یک مهمونی دعوت شدن ومنم به بهانه اینکه درس دارم وازاین حرفا باهاشون نرفتم.درعوض اون شب من وشهرزاد یه مهمونی دونفره خیلی خوب با هم داشتیم.وقتی به خونمون اومد خیلی به خودش رسیده بود وآرایش نسبتا ملایمی هم داشت.یه مانتو تنگ سرمه ای رنگ ویه جین تنگ آبی آسمانی هم به تنش بود.اون عطر تند ودوست داشتنیش که دیگه منو بیهوش کرده بود.همین که وارد خونمون شد دستش رو گرفتم وبه اتاق پدرومادرم که توش یه تخت دونفره بزرگ قرار داشت بردم ودرو بستم.قبلا فقط با یکی دوتا دختر سکس داشتم اما تجربه ام خیلی بیشتر ازیکی دوتا سکس بود.خیلی زود همدیگرو بغل کردیم ولب هامون رفت توی هم.لب های رژ زده اش رو می مکیدم وبا دستم تمام بدنش رو می مالیدم.شالش رو که ازسرش برداشتم خودش مانتو وشلوارشو ازتنش درآورد وفقط با شرت وسوتین درمقابلم قرار گرفت.پوستش سبزه روشن بود وکس وکون میزانی داشت.سینه های گردش بزرگتر ازاونی بود که ازروی لباس نشون می داد.دوباره با هم مشغول لب گرفتن شدیم.آرام آرام روی تخت درکنار هم دراز کشیدیم ومن همون طور که لبش رو می خوردم بدنش رو میمالیدم.بدن نرم ولطیفی داشت.دریک چشم به هم زدن لباس هام رو تماما ازتنم دراوردم ودر همین فاصله اونم شرت وسوتینش رو ازتنش خارج کرد.حالا هردو با بدن برهنه درکنار هم قرار داشتیم.من شهرزاد رو روی تخت به پشت خوابوندم وخودم بالای سرش قرار گرفتم.سینه های گرم وخوشگلش رو توی دستام گرفتم ومشغول مالیدن شدن.چقدر سینه های گوشتی ونرمی داشت.نوک سینه هاش رو که می مکیدم آه وناله می کرد ولبش رو گاز می گرفت ومنم با جدیت بیشتری این کار رو انجام می دادم.کمی که گذشت خودم روی تخت به پشت دراز کشیدم وگفتم:حالا دیگه نوبت توئه.شهرزاد کمی بدنم رو نوازش داد واز شکمم وسینه هام بوسه های ریز گرفت وهمین طور پایین رفت.به کیرم که رسید کمی اونو مالید وبوسه ای ازسر کیرم برداشت.بهش نگاه کردم وگفتم:دوستش داری؟سری تکون داد وگفت:عاشقشم.-:دوست داری بخوریش؟شهرزاد:تا حالا کیر هیچ کسی رو نخوردم.-:مال منو چطور؟شهرزاد:شرمنده این کارو نمی کنم.-:اگه خواهش کنم چی؟شهرزاد:نه عزیز من.من که جنده نیستم.اگه میخوای برو یه جنده بلند کن تا برات ساک بزنه.-:باشه اشکالی نداره.
 
شهرزاد ازروبه رو روی من دراز کشید به طوری که شکم وسینه هامون به هم چسبیده بود.خیلی زود لب هامون روی هم رفت وبوسه های عاشقانه ما آغاز شد.خیلی با احساس لب می داد ومنو حسابی داغ وحشری می کرد.کمی که گذشت کمی خودش رو جابه جا کرد ووکسش رو با کیرم تنظیم کرد وگفت:آماده است قربان.فقط کافیه فرو کنین داخل.ازحرفش خندیدم وبا یک فشار کیرم رو وارد کس شهرزاد جونم کردم که یه آخ گفت ومنم اجازه ندادم که آخ بعدی رو بگه چرا که بلافاصله لبهام رو روی لباش گذاشتم وصداش رو خفه کردم.همزمان شروع به تلمبه زدن درکس نرم وداغ شهرزاد کردم واونم چون لباش توی دهن من بود فقط با صدای ضعیفی اوم اوم می کرد.لبم رو که ازروی لبش برداشتم صدای آه کشیدن های شهرزاد واضح تر به گوش رسید ونشون می داد که داره لذت می بره.حالا دیگه خودش هم ازجلو کسش رو به کیرم فشار می داد ومنم با اینکه درزیر قرار داشتم ولی با این حال کیرم رو توی کسش عقب وجلو می کردم ونمی تونستم سریعتر باشم.به همین خاطر خیلی زود حالت سکس رو عوض کردیم.شهرزاد ازروی کیرم بلند شد واین بار روی تخت به پهلو خوابید.منم خودم رو از پشت بهش چسبوندم وبغلش کردم .خودش یکی ازپاهاش رو بالا داد ومنم کیرم رو با کسش تنظیم کردم وبا یه فشار محکم تمام کیرم رو تا دسته وارد کسش کردم.یه داد کشید وبا دست ران پام رو چنگ زد.منم چون کیرم رو ساک نزده بود وبهم ضدحال زده بودم خواستم تلافی کنم به همین خاطر بهش امون ندادم وبا سرعت وقدرت کیرم رو توی کسش عقب وجلو می کردم که اونم با صدای بلند داد میزد وناله می کرد.
 
همزمان با گاییدنش ازپشت سینه هاش رو چنگ زدم وبا حداکثر فشار اونا رو می مالیدم.خودم هم نمیدونم چرا وحشی شده بودم.صدای شالاپ شلوپ ناشی ازبرخورد کیرم به ته کس شهرزاد درفضا پیچیده بود وصدای آه وناله های شهرزاد هم به قشنگ تر شدن هرچه بیشتر این فضا کمک می کرد.جالب این جا بود که با وجود تمام خشونتی که من به خرج می دادم شهرزاد کوچکترین اعتراضی نمی کرد وفقط آه واله می کرد.منم دست ازمالیدن سینه هاش برداشتم وتمام تمرکزم رو روی گاییدن کسش گذاشته بودم.به نظر کسش آب انداخته بود چون کیرم کمی خیس شده بود واین کار حرکت کیرم درداخل کسش رو راحت تر کرده بود.همون طور که کیرم توی کسش بود با یه چرخش شهرزاد رو به شکم روی تخت خوابوندم وخودم هم ازپشت کاملا روش دراز کشیدم وکیرم رو به صورت عمودی تا دسته وارد کسش می کردم.اونم دیگه داشت فقط لذت می برد وآه می کشید.قاچ های کونش رو کاملا ازهم باز کرده بودم وکیرم رو با قدرت توی کسش عقب وجلو می کردم.سوراخ کونش هم که دربرابرم قرار داشت بدجوری به من وکیرم چشمک میزد اما وقتی به شهرزاد گفتم که دوست دارم کونشو بگام قبول نکرد واصرارهای منم فایده نداشت.تصمیم گرفتم تا می تونم کسش رو بگام وباهاش حال کنم.کیرم رو ازکسش درآوردم وازش خواستم که این بار به پشت دراز بکشه وشهرزاد هم طاق باز وبه پشت روی تخت دراز کشید.منم بی پاهاش قرار گرفتم وپاهاش رو کمی بیشتر ازهم باز کردم.کیرم رو با کسش تنظیم کردم وبا یک فشار تا دسته اونو توی کس شهرزاد جا دادم.غرق لذت چشماش رو بست ومشغول آه کشیدن شد.
 
منم همون جور که کیرم توی کسش بود کاملا روش دراز کشیدم ولبم رو روی لبش گذاشتم.سینه های گرد ونرمش که به سیبنه هام مالیده میشد احساس خیلی خوبی به من دست می داد.کیرم تا دسته توی کسش عقب وجلو میشد ولبهامون هم که کاملا به هم قفل شده بود.همون زمان شهرزاد ازپشت پاهاش رو دورکمرم حلقه کرد وباعث شد من خیلی بیشتر ازقبل بهش بچسبم.با تمام وجود منو به خودش چسبونده بود وازم تقاضای کیر می کرد.لبم رو که ازروی لبش برداشتم آه وناله اش شروع شد وبه التماس کردن افتاد.شهرزاد:آهههههههه.اوووووهههه.آیییییییی.جوووووننننن.دارم پرواز می کنم فرهاد جون.چه کیری داری عزیزم.من وکسم که عاشق کیرت شدیم.چه حالی داری به من میدی.کیرتو بکوب توی کسم.کیرت رو تا دسته فرو کن توی کسم.آهههههههه.جووووونننننن.منو محکم تر بگا فرهاد جوننن.هرچقدر می تونی منو بگا.دارم میام عزیزم.دارم ارضا میشم.آههههههه.همین طوری ادامه بده.کسمو جر بده با کیرت عشق من.تو امشب مرد منی.بهم رحم نکن وکسمو بگا.آههههههه.با صدای فریاد گونه ای آه کشید ولرزشی خفیف به بدنش افتاد وارضا شد.منم دیگه سرعت وقدرت ضرباتم رو بیشتر کردم وبا تمام توان کس شهرزاد جونم رو می گاییدم که یکدفعه احساس کردم دارم ارضا میشم.گفتم:شهرزاد جون دارم میام.کجات بریزم.شهرزاد:بریزتوی کسم عزیزم.من قرص می خورم.کسمو آب پاشی کن عزیزم.می خوام داغی اب کیرتو توی کسم حس کنم.چند تا تلمبه محکم توی کس شهرزاد زدم وآب کیرم رو با فشار زیاد توی کسش خالی کردم وکیرم رو تا ته توی کسش فرو کردم وهمون جا نگه داشتم.شهرزاد خنده های مستانه می کرد ومنم که بی حال بودم همون طور که کیرم توی کس شهرزاد بود بغلش کردم ودوباره مشغول بوسیدن ومکیدن لبش شدم.عاشق این هم اغوشی بعد ازسکسم. خوشحال میشم نظرتون رو درمورد این خاطره بگین.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «سکس من ومنشی دکتر»

  1. qashang boud farhad,amma man agar b jaye to boudam oun moqei k shahrzad goft mage jende am k sak bzanam migoftam are age naboudi ba vojoude shoharet pa nmidadi b man:-)

  2. نیلوفر

    خاک تو سرش ک ساک نزد فرهاد جووووووووووووووونم بیا خودم برات ساک میزنم ابتم غورت میدم عاشق این کارم

    1. بیا کیر منو ساک بزن ,قول میدم تا اخر عمرت همچین کیری دیگه گیرت نیاد

  3. سلام به همه سكسيها
    داستان قشنگي بود ايكاش از كون ميكرديش چه دختربي عاطفه اي بوده برات ساك نزده وقتي ما مردا كس ليسي ميكنم اونام بايد برامون ساك بزنن هركي ميخاد كسوكونش راليس بزنم بزنگه 09399662809
    من تهرانم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا