سونیا لزبین

سلام من اسمم سونیاست ۲۳ سالمه قدم ۱۷۵ پوست سفیدی دارم و هیکلم خوب همه میگم خیلی‌ خوشگلم، حتما هستم که میگن دیگه حالا نگین چه از خود راضیه… ۲-۳تا دوس پسر داشتم اما تجربه سکس نداشتم و علاقه‌ای هم ندارم به سکس با جنس مخالف عوضش با جنس موافق خیلی‌ حل می‌کنم البته اونایی که می‌خوام بهاشون باشم باید خیلی‌ خوب باشن و خوشگل… من با دوستم و دختر عموم تجربه لز داشتم و تو کارم خیلی‌ واردم جوری دختر عموم دیوونه وار عاشقمه و حتا از من خواست پردشو بزنم که واسه همیشه مال من بشه که من این کارو نکردم. اما حالا می‌خوام داستانه خودم و با عشق زندگیم شهلا واستون بگم، ۱۰ سال از من بزرگتره خوشگل و جذابه اول باهاش دوست شدم خیلی‌ دوسش داشتم و باهاش آروم بودم و همیشه همه چیزو واسش تعریف می‌کردم اوایل دوستیمون خیلی‌ بهم سخت میگذشت اما کم کم اوضاع بهتر شد عاشقش شده بودم و واقعا با تمام وجود دوسش داشتم و میخواسم باهاش باهاش باشن نه اینکه فقط سکس و لذت از همخوابگی باشه نه می‌خواستم باهاش باشم و آرومش کنم نوازشش کنم همه وجودمو پیشکشش کنم،
 
دلمو زدم به دریا و بهش گفتم شهلا عاشقت شدم خندید یه خندهٔ خوشگل که دیوونه بودم دیوونه ترم کرد گفت من که خیلی‌ وقت عاشقت شدم گفتم بیا مال هم باشیم… فکر کردم حرفمو نفهمید بهش منظورمو فهموندم ترسیدم ناراحت بشه و بره اما نه… موند و حرفامو گوش داد آروم اومد تو بغلم، من داشتم گریه می‌کردم اشکم همینجوری جاری بودن صورتمو گرفت تو دستش و لبو بوسید گفت خیلی‌ وقت این حسو دارم مرسی‌ که حرفتو زدی بهم اگه بهت نگفتم واسه این بود که نمی‌خواستم آینده‌ات‌را با یه تصمیم غلط نابود کنی‌ گفتم من تورو می‌خوام همیشه و تا ابد مهم نیست چند سالته تا ابد بهات میمونم شهلا فقط لبمو می‌بوسید و میگفت آروم باش باهم رفتیم خونش من رفتم یه دوش گرفتم و اومدم جلوی ت‌و ولو شدم رو کاناپه با یه لیوان آب پرتغال و کیک اومد نشست و سرمو گذشت رو پاهاش موهامو ناز کرد صورتمو نوازش کرد واقعا داشتم اون لحظه دیوونه میشدم از بس که میخواستمش …
 
خمّ شد و لبمو بوسید ۱بار ۲بار ۳بار کشیدمش رو خودم واسه اولین بر لباشو گرفتم تو دهنم واقعا لباش خوشمزه بود خیلی‌ لذت بخش بود همینطور که میبوسیدمش نوازشش می‌کردم (دوستانی که تجربه لز دارن میدونن که این کار خیلی‌ لطیفه شایدم واسه من اینطوری بود) لباش و گردنش می‌بوسیدم کم کم صداش در اومده بود بهم گفت بیا بریم تو اتاق خواب، لباسامونو در آوردیم فقط شرت پامون بود تو بغل هم غرق شدیم نوازش و بوسه‌ بود و یه دنیا عشق، خودمو کشیدم روش رفتم سمت سینه هاش و کم کم رفتم پاأین و پایینتر رسیدم به شرتش از روی شرتش کسشو بوسیدم و لیسیدم صداش در اومده بود و آهههههههه می‌کشید داشت دیوونه میشد شورتشو دعا آوردم و پاهاشو باز کردم کوسش خیلی‌ تمیز و ناز بود شروع کردم به لیسیدن صداش رفته بود بالا خیلی‌ بالا یهو منو کشید رو خودش و صورتمو گرفت تو دستش و گفت میدونی‌ خیلی‌ می‌خوامت و دوست دارم؟ منم لباشو بوسیدم و تو چشاش زول زدم و سر تکون دادم اومدم رو کوسش دوباره لیسیدم و لیسیدم و لیسیدم کل کس و کونشو لیسیدم چوچولشو با لبم میگرفتم با دندونم یکم فشار میدادم دیوونه میشد و صداش میرفت بالا…
 
همینطور که کسشو می‌لیسیدم با سینه هاش بازی می‌کردم یهو لرزید و محکم با ناخوناش به پشتم فشار وارد کرد فهمیدم ارضا شده گفت داره میاد، منم موندم تا آبش بیاد و همشو با عشق خوردم و اومدم پیشش خوابیدم بیحاله بی‌حال بود چشمای ناز و خوشرنگش خمار بود تو اون لحظه احساس کردم که چقدر واسم مهمه و دوسش دارم، میدونستم خسته شده واسه همین بغلش کردم و با ناز و نوازش و بوسه‌‌های من خوابید وقتی‌ بیدار شد گفت که خیلی‌ احساس خوبی‌ داره و از اینکه باهم یه رابطهٔ اینطوری شروع کردیم خوشحاله، الان ۲ساله که با هم هستیم و واقعا از این وضع راضی‌ هستیم عاشق هم هستیم و نیازی هم برطرف می‌کنیم اینم بگم که من بهش اجازه دادم که پرده منو بزنه اما ازش نخواستم که بذاره من این کارو بکنم که فکر کنه مجبوره خودش بعد از اینکه پرده منو زد خودشو در اختیار من گذشت واقعا ۲سال خیلی‌ خوب رو با هم سپری کردیم و از هم راضی‌ هستیم  

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «سونیا لزبین»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا