روژان شاگرد حشری من

سلام.رویا سکسی هستم واینم یه خاطره جدید ازخودمه.امیدوارم مثل همیشه تا آخرش باهام همراه باشین. بعد از لزاون شبم با سمیرا چند باری دیگرم به خونه اش رفتم وباهاش لز کردم.دراین مدت با شوهرش منصور ودخترش روژان هم خیلی صمیمی شده بودم.حالا دیگه با هم رفت وآمد خانوادگی پیدا کرده بودیم ومنم رضا رو با منصور وسمیرا آشنا کرده بودم.دریکی از روزهای نزدیک امتحانات ترم بچه ها بود که سمیرا باهام تماس گرفت وگفت که برای روژان چند جلسه کلاس بذارم وبهش ریاضی درس بدم ومنم موندم توی رودربایستی وقبول کردم آخه مدتی بود کمتر شاگرد خصوصی قبول می کردم.روژان یه دختر خیلی خوشگل وخوش هیکل بود وهمون طور که گفتم بزرگتر ازسنش نشون می داد.اون سوم راهنمایی بود ودرآستانه ورود به دبیرستان وطبیعتا دراین سن وسال مثل هر دختر دیگری درحال تجربه احساسات جدیدی بود.

 

دو جلسه ای ازکلاس درس به صورت کاملا معمولی گذشت اما جلسه سوم یه جلسه وکلاس معمولی نبود.موقع کلاس هردو لباس راحتی وآزاد تنمون بود وچون من با مادرش دوست بدم اون بهم خاله می گفت واصلا نسبت به هم احساس معلم وشاگردی نداشتیم وبیشتر مثل دوتا دوست بودیم.فاصلمون نسبت به هم خیلی کم بود وبعضی وقتا بدنمون با هم برخورد پیدا می کرد اما من توجهی نمی کردم واصلا اهمیتی نمی دادم.تقریبا نصف زمان کلاس سپری شده بود که من بهش یه استراحت دادم وگفتم که برم یه چیزی برای خوردن پیدا کنم.ساعت 4 بعد ازظهر بود ورضا هم اون موقع خونه نبود.رفتم وبا دوتا لیوان شربت برگشتم ووقتی دیدمش چشمام ازتعجب گرد شدن.رکابیش رو ازتنش درآورده بود وفقط یک سوتین به تن داشت.شلوارکش هم که به قدری چسبان بود که تمام برجستگی های رانش رو نشون می داد.خیلی تپل تر ودرشت تر ازهم سن وسالهای خودش بود.با دیدن سینه های برجسته اش که توی سوتین قرمز رنگ جا خوش کرده بودن منم حالی به حولی شدم.هوس کرم ریختن به جونم افتاده بود وبدن تپل وگوشتی روژان داشت منو وسوسه می کرد.وقتی روژان منو متعجب دید لبخندی زد وگفت:خاله این جا خیلی گرمه.منم لباسام رو درآوردم اشکالی نداره؟منم لبخندی زدم وگفتم نه چه اشکالی.روژان:اگه می خواین شما هم راحت باشین.منم که همون جوریش راحت بودم وقتی دیدم داره چراغ سبز نشون میده رکابیم رو ازتنم درآوردم ومثل خودش با یه سوتین نشستم.

 

چشمای شهوتیش روی سینه های من زوم شده بود ودستش بی اختیار به سمت کسش حرکت کرد.منم حالم داشت خراب میشد.هرگزفکرش رو هم نمی کردم که یک دختر 14 ساله بتونه منو ازراه به درکنه اما این اتفاق داشت میفتاد.هر دو داغ شده بودیم وشاید نوشیدن شربت خنک می تونست به فرار ازاین وضعیت کمک کنه.شربت رو بهش تعارف کردم وخودم هم خوردم.بهش نگاه کردم وگفتم:درس رو ادامه بدیم واونم خلاف میلش قبول کرد.خلاصه کلاس به پایان رسید وبعدش نشستیم به صحبت کردن.اون دائم ازگرما می نالید وانگار دلش می خواست شرت وسوتینش رو هم دربیاره اما انگار خجالت می کشید.من که اونو کلافه دیدم گفتم:اگه خیلی گرمته میخوای بقیه لباس هات رو هم دربیار.اونم معذب نگاهم کرد وگفت:خجالت می کشم.اما اگه شما هم دربیارین منم درمیارم.منم که دیگه تصمیمم رو گرفته بودم سوتینم رو ازتنم درآوردم وسینه هام نمایان شد.روژان با دیدن سینه های من کمی چشماش رو بست وآهههههه کشید.دستش رو جلو آورد وروی سینه من گذاشت ونگاهش توی چشمام خیره شد.چشماش پراز هوس وتمنا بود.دلم نمی خواست عذابش بدم.به خاطر همین با پلک زدن رضایتم رو نشون دادم واونم مشغول مالیدن سینه هام شد ومنم کاملا روی زمین به پشت دراز کشیدم.

 

 

روژان هم ازروبه رو کاملا روی من دراز کشید ولبش رو روی لبم گذاشت.من باهاش همراه شدم وبوسه های عاشقانه ما ازهم آغاز شد.همزمان با خوردن ومکیدن لبش دستم رو ازپشت به باسنش رسونده بودم وازروی شلوارک داشتم باسنش رو می مالیدم.اونم با اینکه سن وسال زیادی نداشت اما حرفه ای نشون می داد.همون طور که با هم لب می گرفتیم حرفهای سکسی هم بینمون رد وبدل میشد.-:تو چقدر حشری بودی عزیزم ومن خبر نداشتم.جوووووونننننن.چه باسنی داری جیگر من.چه سینه های درشتی داری.اووووفففففف.روژان:تو هم خیلی گوشتی خاله رویا.آههههههه.چه بدن سکسی وظریفی داری.دوست دارم تمام بدنت رو لیس بزنم.-:تو خیلی حرفه ای هستی روژان جون.برام جاله که یه دختری به سن وسال تو این قدر توی سکس ماهر باشه.روژان:تعجب نکن خاله جون.من الآن یک ساله که با مامان لز انجام میدم.داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم.لبخندی زدم وگفتم:پس سمیرا به تو هم رحم نکرد؟روژان:من میدونم که شما درگذشته با مامان لز انجام می دادین ودراین مدتی که دوباره همدیگرو پیدا کردین بازم چند بار با هم حال کردین.من ازهمون روز اولی که شما رو دیدم ازتون خوشم اومد.چی داشتم می شنیدم.

 

 

همین کم مونده بود که اندام سکسی وظریفم یه دختر 14 ساله رو حشری بکنه.با شنیدن این حرفش مثل وحشی ها به جون لبش افتادم ومشغول مکیدنشون شدم.اونم باهام همراهی کرد ولبم رو می خورد وزبونم رو می مکید.خودش هم لباس هاش رو ازتنش درآورد ولخت به سراغم اومد واین بار سروقت سینه هام رفت.با دستاش سینه هام رو توی دست گرفته بود ومی مالیدشون ونوکشون رو لیس میزد وبعضی وقت ها هم توی دهنش میذاشت ومی مکید.منم سر وصدام دراومده بود وناله های ریز وشهوتی می کردم.همون طور که خودش هم گفته بود تمام بدنم رو داشت از بالا می لیسید وهمین طور پایین میومد.منم با دست سرش رو گرفته بودم وموهاش رو نوازش می دادم.روژان وقتی نزدیک به کسم رسید بین پاهام قرار گرفت ومنم پاهام رو ازهم باز کردم.سرش رو به کسم نزدیک کرد ولیسیدنش رو آغاز کرد.منم دیگه چشمام رو بسته بودم وکسم رو دراختیار روژان قرار داده بودم تا هرجور دلش میخواد بهم حال بده.انگار نه انگار که وسط هال نشسته بودیم وممکن بود هرلحظه رضا وارد خونه بشه وما رو دراون وضعیت ببینه.اتفاقی که نظیرش درداستان شکار شوهر خانوم مدیر برام افتاده بود.هیچی برام مهم نبود وفقط می خواستم که حال کنم.روژان با مهارت خاصی کسم رو لیس میزد وچوچوله ام رو می مکید وقربون صدقه خودم وکسم می رفت ومنم فقط آه می کشیدم وازش می خواستم به خوردنش ادامه بده.

 

 

یک لحظه به قدری حالم خراب شده بود که ازش تقاضای کیر می کردم وانگار فراموش کرده بودم که اون یه دختره.اونم که این طور شنیده بود گفت:جووووننننن.کیر میخوای؟کیر کیو میخوای؟دوست داری کیر کی الآن بره توی کست؟منم که شهوتی بودم شروع کردم یکی یکی اونایی که باهاشون سکس داشتم رو نام بردم.-:کیر فریدون رو میخوام.کیر امیرو میخوام.کیر همایون رو میخوام.کیر رضا رو میخوام.دراخرش هم گفتم که کیر پدرتو میخوام.دلم میخواد منصور کس وکونم رو جر بده.دلم میخواد زیرش بخوابم وبهش کس بدم.دلم میخواد بهش حال بدم وبهم حال بده.آههههههه.بخور روژان جون.جوووونننننممممم.همین جوری کسمو بخور که داری آتیشم می زنی.اونم دیگه داشت آخرین تلاش هاش رو انجام می داد وازبس کسم رو لیسید وچوچوله ام رو میک زد که به ارگاسم رسیدم وتوی دهنش خالی کردم.چند دقیقه ای که گذشت ومن سرحال اومدم این بار خوابوندمش کف اتاق ومشغول وررفتن باهاش شدم.سینه های درشتش رو که حسابی بهم چشمک میزدن رو می مالیدم واونا رو توی دهنم میذاشتم ومی مکیدم وروژان هم آه وناله می کرد.پس ازسینه ها وشکمش به سراغ کسش رفتم وبین پاهاش قرار گرفتم.می دونستم که اون یه دختره ومن باید مراقب پرده اش باشم وبه همین خاطربا احتیاط ومراقبت کامل مشغول لیسیدن کسش شدم.یه کس دخترانه تر وتمیز وصاف داشت که من که یک زن بودم رو هوسی می کرد چه برسه به یک مرد.روژان کاملا پاهاش رو ازهم باز کرده بود ومنم مشغول لیسیدن کسش بودم واونم آهههههه می کشید.درهمون بین منم ازش پرسیدم:تاحالا سکس هم کردی یا فقط لز؟اونم با ناله های شهوتی جواب داد:بیشتر لز.اما یه دوست پسر دارم که چند باری باهاش لاپایی حال کردم ویکی دوباری هم کونمو گاییده.-:دوست داری کونت گاییده باشه؟روژان که حسابی حشری بود سری تکون داد وگفت:خیلی دوست دارم گاییده بشم.دوست دارم یه کیر کلفت ودراز بره توی کس وکونم .دوست دارم زیر یه مرد بخوابم وباهاش سکس کنم.-:دوست داری با کی حال کنی؟کسی هست که بخوای کیرش رو توی کونت فرو کنه.روژان:آره.خیلی دوست دارم به داداش شما کون بدم خاله جون.خیلی ازش خوشم اومده ودوست دارم باهاش سکس کنم.-:میخوای بهش زنگ بزنم بیاد این جا وهردو ما رو بگاد؟روژان:هر دوما رو؟مگه شما هم ……..

 

 

حرفش رو قطع کردم وگفتم:من بارها با داداشم سکس داشتم.من عاشق سکسم وازهرمردی که خوشم بیاد باهاش سکس می کنم.حالا بگم بیاد؟فکر کنم تو داری خیلی عذاب می کشی ونیاز به یه کیر داری.اونم ازخدا خواسته گفت:آره بگو بیاد.بگو بیاد که فقط کیرش رو میخوام.منم موبایلم رو برداشتم وبا رضا تماس گرفتم وسربسته یه چیزایی بهش گفتم واونم با کله به سمت خونه حرکت کرد.منم دوباره مشغول لیسیدن کس روژان شدم واین قدر این کارو ادامه دادم که ارضا شد واونم توی دهن من خالی کرد.هردو بیحال درکنار هم دراز کشیده بودیم که زنگ خونه به صدا دراومد واین یعنی اینکه رضا برای گاییدن من وروژان اومده بود. خب دوستان عزیزم اینم ازاین خاطره قشنگم.اگر مشتاق شدین که بقیه داستان رو براتون بنویسم نظراتون رو فراموش نکنین.چون نظراتتون بهم دلگرمی میده.ممنونم ازهمتون.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

16 دیدگاه دربارهٔ «روژان شاگرد حشری من»

  1. با این داستانهات اتیش میزنی به جون و همه جای آدم خیلی جالبه

    1. مهناز جون اگه یه کیر 20 سانتی کلفت میخوای بهم ایمیل یزن با هم قرار بزاریم. یه جوری میکنمت که معتادم بشی. دیگه انتخاب با خودته.

  2. سلام رویا جون با این داستان های سکسیت که بدجور منو حشری میکنه.من 23 سالمه و 190 سانت قدمه و وزنم 84 هستش و یه بدن اندامی و سکسی دارم و دوست ئارم با یه جیگری مثل تو سمیرا یا روپان سکس کنمو بگامت
    اینم شمارم 09365536558

  3. kheyligashhang boooood

    midoni delam mikhad a yu dastane badit bbinam ke 2 ta mard bahat var miran mikonanet ibbaaa tarif mikoniiiiiiiiiia

  4. بخدا با طرز نگارش و نحوه نوشتن خودت کاری کردی من که جوان 32 ساله ای هستم برای اولین بار تو زندگیم از ته دل آرزو داشتم یک دختر یا زن بودم و مطمئن بودم اگراین امکان داشت بطور صددرصد لزبین میشدم ، لا مصب کشتی منو با این خاطراتت دارم از شق درد میترکم بخدا اگر یک زن یا دختر توی همسایه هام الان به هر بهانه ای میومدن در خونه من میاوردمش تو و رازی میکردمش که با هاشون عشق بازی کنم , تو منو تا سرحد مرگ حشری کردی به جان خودم هر وقت بتونم جوری که مطمین باشم خودت هستی چه دخترویا حتی پسر هم باشی یک نیم سکه بهار دستخوش برای امشب پیش من داری که تقدیمت خواهم کرد تا تشویق اینطور نوشتن باشه ,نتشکرم

  5. فریبا20 ساله

    سلام من خیلی دوست دارم با یکی لز داشته باشم ولی روم نمیشه به کسی بگم اگه پایه هستیشمارتو بزار اول تلفنی بعد حضوری لز داشته باشیم
    درضمن من خیلی هاتم با یه کس تنگو پرده ی ارتجاعی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا