داستان بردگی من

داستاني که ميخوام براتون تعريف کنم مربوط به سه سال پيش ميشه
اون موقع من اصلا با ميسترس و از اين چيزها آشنا نبودم
خيلي نياز جنسي داشتم ، تو اينترنت دنبال يه مورد تک پر واسه سکس بودم
ايميل هر خانمي رو که ميديدم بهش اسميل ميزدم اهل سکس هستي؟
اونم يا فوش و بدبيراه ميگفت و يا تو حالت محترمانه يا اصلا جواب نميداد و يا ميگفت لطفا ديگه به من ايميل نزن
يه بار تو چت بودم به چند خانم که تو چت بودند پيام زدم شما کوس هستيد؟
چون ايميلشون هم به آي دي مرد ميخورد و هم به آي دي زن
يکيشون جواب داد آره چطور مگه؟
گفتم اهل سکس داغ هستي؟
گفت آره پايم
گفتم اوپني؟گفت نه،گفتم پس از پشت بهم ميدي گفت نه
گفتم پس چطوري سکس کنيم؟
گفت اونيکه قراره بکنه منم نه تو،ديگه دوره تموم شده که مردها ميکردند الان دوره زن هاست که بکنند
منم شک کردم نکنه پسره که داره سرکارم ميزاره
من وب دادم اون هم وب داد
يه خانم هيکلي و خوشکل بود
بهم گفت نظرتو نگفتي اگه پايه اي بکنمت شمارتو بزار بهت زنگ ميزنم خبرت ميکنم کي بياي بکنمت
منم تا اون روز نه کسي رو کرده بودم و نه به کسي نداده بودم
يه جورايي بهم برخورد از پيشنهادش
بعد از چند روز پيش خودم گفتم نکنه طرف دو جنسه باشه و جاي کوس کير داشته باشه ،تو ظاهر ظاهر دخترها رو داره
گفتم اگه دو جنسه هم باشه باهاش حال ميکنم
بهش ايميل زدم و شماره گذاشتم
ديدم چند روز طول کشيد خبري ازش نيست
ديدم يه اس اومده که آي ديش رو برام اس کرده بود و گفت شما اس داديد منم گفتم آره که تماس گرفت
صحبت کرديم و يه جايي تو تهران قرار گذاشتيم همديگرو ببينيم
بعد چند روز همديگرو ديديم و باهم صحبت کرديم،بعد يه ساعت باهم صميمي شديم
گفت تا به حال چه به دختر يا پس دادي؟گفتم نه،ديگه روم نشد بپرسم دو جنسه هست يا نه
گفت حسش رو که داري گفتم آره
هيکلش خيلي درشت و خوش فرم بود قد و وزنش رو پرسيدم ، قدش 180 و وزنش 95 کيلو بود
ران داشت به چه کلفتي ، موقعه صحبت کردن فقط به لاي پاش نگاه ميکردم
ميگفت تنها زندگي ميکنه تو تهران و امکانش نيست من خونشون برم،چون تو آپارتمان تنها زندگي ميکرد دوست نداشت واسش مشکلي پيش بياد
گفت يه روز هماهنگ ميکنم يه هفته بريم شمال و با هم باشيم
منم قبول کردم،يه روز بهم اس زد گفت شمال رفته تا ويلاش رو آماده کنه ،بعد از يک ماه که از ملاقاتمون ميگذشت بالاخره اوکي شد تو تابستون با هم شمال بريم
بهم سپرده بود به خونواده بگم يک هفته شمال ميرم و شب قبل از سفر بهم گفت که بدنمو تميز کنم
از رودهن به سمت آمل و مازندران رفتيم ، ويلاش تو نور بود ،بيرون يه جايي نگه داشت صبحانه خورديم،يه سري خريد هم تو مازندران کرد و باهم نهار بيرون خورديم
خيلي مهربون و صميمي بود،پول غذاها رو حساب ميکرد
ماشين شاسي بلند خوشکلي داشت و وضعيت ماليش خيلي خوب بود
سمت ويلا که رفتيم ازم خواست سرم رو بدوزدم پايين تا احيانا همسايه ها چيزي نبينند
يه ويلاي 600 متري تو يکي از روستاهاي اطراف مازندران بود
تو خونه که رسيديم کليد انداخت و تو رفتيم
پرده ها رو کشيد و در ها رو قفل کرد
گفت لباس هاتو در بيار
خجالت ميکشيدم
گفت بيا بريم حمام خجالت چي جز من و تو که کسي اينجا نيست
بيرون وايستاد گفت برو تو رختخکن لباس هات در بيار و زير دوش برو
هنوز چند دقيقه از رفتنم زير دوش نگذشته بود که ديدم خودش تمام لباس هاشو درآورده و اومد داخل حمام
من از خجالت داشتم آب ميشدم و سرم رو پايين نگه داشته بودم
پستون داشت به چه بزرگي ،وزنش حدود 25 کيلو از من بيشتر بود و قدش چند سانت از من بزرگتر
ولي هيکلش دو برابر من بود و من پيشش مثل يه جوجه بودم
در کل خوش بدن و خوش استيل بود و تمام اندامش باهم توازن داشت
فکر ميکردم بايد کير ببينم ولي کوس سپيد و چاق و تپلي داشت
اونم اومد زير دوش و سرم رو بالا گرفت و بهم چسبيد از پشت و بدنم رو زير دوش ماساژ ميداد
حس خوبي بهم دست ميداد
کيرم بد جوري بلند شده بود

وقتي بهم ميچسبيد بدجوري تحريکم ميکرد
دوش آب رو بست و يه نگاهي به بدنم کرد و گفت تميز نکردي که
ازم خواست چهار زانو تو حمام بشينم و پاهامو زاويه دار بگيرم
يه ژيلت برداشت و صابوني کرد و موها رو زد
بعد اتمام کار ازم خواست سرپا بايستم
بهم چسبيد و ليف برداشت و حسابي بهش شامپو زد و تمام بدنمو با ليف محکم شامپو کشيد
البته تو حمام وان هم داشت ولي ما ازش استفاده نکرديم
انقدر محکم ليف ميکشيد که بدنم درد ميگرفت
ازم خواست بعد اينکه بدنمو آب کشيد حوله بردارم و بيرون برم
بعد از يک ربع ديگه ديدم خودش هم از حمام بيرون آمد
ديد بدنم رو خشک کردم با هم اتاق خواب رفتيم
گفت ميخواد بهم لذتي بده که هيچ جا نميتونم تجربش کنم
ازم خواست چهار زانو بشم و پاها رو با فاصله از هم باز کنم
سرم رو روي بالشت گذاشتم به حالت سجده وار و دست هام رو از لاي دو تا پام خواست بيرون ببرم
طوري که دو دستم مابين پاهام بود و دست هام کنار هم قرار داشت
از کشو يه تخته مستطيلي برداشت که چهارتا سوراخ دايره اي بزرگ توش بود
درش رو باز کرد دو دستم رو تو دو سوراخ کوچيکتر گذاشت و دو پام رو تو سرواخ هاي بزرگتر
وقتي قرار داد چفت اهرام رو زد
خيلي ترسيدم چون نه ميتونستم حرکتي انجام بدو دست و پام رو کوچکترين حرکتي بدم فقط سرم آزاد بود و ميتونستم تکون بدم
پيش خودم گفتم بدبخت الان سرتو ببره هم خونت پاي خودت هست
انقدر هيکلش قوي بود که اصلا عمرا زورم بهش نميرسيد که قبل از اينکه اون دست و پام رو ببنده من بهش تجاوز کنم، بد جوري حشريم کرده بود
من لخت بودم و اونم لخت ، تا الا کير مصنوعي يا همون ديلدو رو از نزديک نديده بودم
از کشو برداشت و به خودش بست
وقتي ديلدو رو ديدم حسابي وحشت کردم از کير طبيعي بزرگ تر بود
به زور سرم رو تو اون حالت کج ميکردم و ميديدم
يه ژل لبري ژل برداشت و ديلدو رو خوب چرب کرد
نزديک سوراخم آورد ولي يه کم باهاش بازي کرد ولي تو نبرد
انگشت دستش رو خوب عاقشته به ژل لبري کرد و آروم آروم انگشتش رو داخل سوراخم ميکرد
چون تو حمام پشم هاي اطراف سوراخم رو خوب صاف و صوف کرده بود و ژل هم زده بود انگشتش راحت تو ميرفت
کم کم جاي يه انگشت دو انگشت داخل ميکرد تا مسيرش باز بشه
با دست ديگش هم با آلتم بازميکرد من سرم به پشت بود و اين چيزها رو حس ميکردم
ميگند وقتي با الت بازي ميشه مقعد تنگتر ميشه و فشار بيشتري بهش مياد
وقتي خوب راه مقعد باز شد آلت رو يه هو و ناغافل گيري زد تو
خيلي دردم اومد و داد زدم
اخلاقش زمين تا آسمون عوض شده بود
گفت خفه شو آشغال هر چي بيشتر داد بزني و آخ و اوخ کني منم محکم تر ميدم تو
واقعا دردم ميومد اومد ديد باز دارم آخ و اوخ ميکنم رفت يه سي دي گذاشت و صداش رو بالا کرد و هر چي من ازش التماس و خواهش ميکردم بس کنه بيشتر فشار ميداد تو و با استفاده از سنگيني وزنش ديلدوکه به خودش بسته بود رو تاته ميدا تو
بعد از ده دقيقه که کار ميکرد کارش واسم عادي شد چون مقعدم سست شده بود و به اندازه اي گشاد که درد رو حس نميکردم
کم کم احساس خوبي بهم دست ميداد
صداي نفس زدن سريع يه زن که هر چند ثانيه بهم ميچسبيد بهم لذت ميداد
احساس ميکرد تو مقعدم باد پر و خالي ميش مثل زمان دفع مدفوع که وقتي دفع ميشه حس مطلوبي به آدم دست ميده اين حس واسه من بارها تکرار ميشد
دهانه مقعدم بارها و بارها پر و خالي ميشد و اين حس مطلوب رو به من ميداد
ديگه اعتماد به نفسم رو از دست داده بودم
موقع کردن بهم ميگفت تو ديگه کوني شدي ، تو يه بچه کوني اي ، به درد هيچ کاري نميخوري
مثل سگ ميکنمت
فرق مرد با زن اينه که آب کير نداره که وقتي آب کيرش بعد يه ربع دربياد بدنش سست بشه و تموم کنه
انقدر منو کرد تا خودش خسته شد و کم آورد
چوبي که به دست و پام بسته بود رو ازم جدا کرد
پاهام خشک شده بود و اصلا نميتونستم حرکت بدم
گفتم تو که کري لااقل بزار منم بکنم
بهم گفت من تا به حال به مردي سواري ندادم و هيچ وقت نميدم
گفت اگه سگ و برده من باشي و هر چي من بگم اطلاعت کني اجازه ميدم فقط کوسم رو بليس و کوس ليس کني گفتم باشه
به زور از زمين بلند شدم و اجازه گرفتم دستشويي برم که گذاشت
وقتي اومدم يه لباس و زنجير و قلاده آوردو ازم خواست بپوشم
گفتم حتما بايد بپوشم گفت شرطمون که فراموش نکري گفتم باشه
پوشيدم و قلاده گردنم انداخت
چهار زانو مثل سگ شدم
هر جاي خونه ميرفت منو با خودش ميبرد و قلاده رو محکم ميکشيد
فقط پارس نميکردم
رفت يه وسيله آورد که فهميدم کوس مصنوعي هست
رو تخت دراز کشيديم
کوسش رو نزديک دهنم کرد و منم عين نديده ها زبون ميزدم و لبس ميزدم
پستون هاي بزرگش رو هم نزديک ميکرد
آلتم خيلي بلند شده بود
کيرم رو با ژل چرب کرد و اسپري به کوس مصنوعي زد و کوس مصنوعي رو به دستم داد
من هم کوسش رو زبون ميزدم و هم با کوس مصنوعي بازي ميکردم
بعد يه ربع آبم اومد و بدنم سست شد ولي اون با تحريک خودش انقدر تحريکم ميکرد که دوباره آلتم بلند ميشد
سه بار آبم در اومد
انقدر کوسش رو زبون ضده بودم که يه گوشت نرم و ترد شده بود
بي معرفت نميگذاشت بهشو بکنم
هر چند خودش هم بدش نميومد ولي غرور داشت اما حتي کير مصنوعي هم تو کوسش نميکرد
کوسش رو انقدر مک زده بودم که آب لزجي ترشح کرده بود و تمام آب داخل کوسش رو ميخوردم و دوباره زبون ميزدم که بازهم ترشح ميکرد
از اوج شهوت داد ميزد
منم انقدر آب کيرم در اومده بود که ارضا شده بودم و کيرم ديگه شق نميشد
بدجوري بدنم هم سست شده بود
گفت از اين به بعد منو خانم صدا ميکني گفتم باشه
گفت هر حرفي ميزني آخرش بايد خانم رو بهش اضافه کني
گفتم چشم خانم
دهانشو جلوي دهنم آورد گفتم ميخواد لب بگيره گفت باز کن باز کردم
چند تا تف تو دهنم کرد خواستم بيرون بريزم
گفت غلط ميکني بيرون بريزي من تو اين يه هفته آدمت ميکنم
خايه هام رو با دست فشار داد و مجبورم کرد قورت بدم تفش رو
تفش انقدرها هم بد نبود
لزج بود
رو تخت دراز کشيد و ازم خواست دهنم رو روي کوسش بزارم
اشاره کردم دهانم رو بازکنم و رو سوراخ بالايي که محل خروج شاش هست بزارم
دهنم رو خوب مماس کردم
دهنم رو سوراخ بود و آروم آروم شاشي که از کوسش خارج ميشد مستقيما تو دهن من ميريخت
آب گرمي بود ،بوي خاصي ميداد ولي انقدرها هم که فکر ميکردم بد مزه نبود
وقتي ديد شاشش زمين نريخته خوشحال شد و بهم گفت فکر نميکرده من تو اين حالت بتونم شاش بخورم و ميخواسته قيف تو دهنم بزاره و اينطوري تو دهنم شاش کنه
شب شده بود و موقع شام بود قلادم رو دست گرفته بود و گفتن حيون پشت سرم بيا قلاده رو ميکشيد
منم اطاعت ميکردم
گفت تو شام شاش منو خوردي
از يخچال ماست و دسر آورد يه کاسه ماست برام تو ظرف ريخت و زمين گذاشت و خودش رو ميز نشست
تو ظرف ماست چند تا تف کرد و گذاشت زمين و گفت مثل سگ ليس بزن
دارم بهت ارفاق ميکنم که غذا ميدم
منم ليست زدم و خوردم
چون اون کاملا تو اتاق لخت بود و جز منو و اون کسي تو اتاق نبوديم خودم رو به بيخيالي زده بودم که يکي منو لخت کرده و قلاده بهم بسته
بعد غذا زنجير منو به در بست و رفت فيلم نگاه کنه
بعد يه ساعت اومد و گفت سگ آشغال خوابم مياد و ميخوام قبل خواب حسابي بکنمت و بخوابم
رفتيم رو تخت اما اين دفعه به رو گفت دراز بکشم
اين دفعه پاهام رو بالا بر و به طنابي بست
پاهام با فاصله از هم به دو تا ميله بست
دست هام رو هم به دو طرف تخت بست
ديلدو رو چرب کرد و آورد و اين دفعه
خيلي شديدتر از دفعه قبل ميکرد
تو اين زاويه آلت تا ته تو ميرفت و خيلي درد ميومد
گريم در اومد و گفتم نميخوام پشيمون شدم ولم کن برم
ولي هر چي بيشتر ازش ميخواستم دست و پام رو بازکنه محکم تر ميکرد
انگار که داره يک سگ رو ميکنه و من دشمنشم
وقتي ديد خيلي دارم حرف ميزنم يه ژست عصباني به خودش گرفت
گفت کاري ميکنم به پام بيفتي و التماسم رو کني
از آشپزخون رفت يه دمپايي و کهنه آورد
کهنه رو تو دهنم گذاشت و محکم با دمپايي به باسنم ميزد
انقدر زد که خسته شد
ديگه اشکم در اومد
تو اون حالت منو رها کرد
رفت تو حال و رو مبل خوابيد
صبح اومد بالاي سرم و کهنه رو درآورد
بهش فوش دادم
بهم گفت برو کوني،بهت شاش دادم خوردي
عن هم ميدادم ميخوردي
گفت بخواي نخواي يه هفته اينجا معهمان مني پس آدم باش و هر چي ميگم اطاعت کن خيلي ها آرزوي منو دارند
دست و پام رو باز کرد گفت اگه جرات داري از اينجا بيرون برو
به سمتش حمله کردم ولي منو زمين زد و روم خوابيد دو تا رون هاي چاقش رو روي بيني و دهانم گذاشت طوري که نميتونستم نفس بکشم
ميگفت بگو غلط کردم
از روم بلند شد ولي باز فوشش دادم
اين بار چند سيلي محکم بهم زد
بلندم کرد و رو تخت بهم رو گذاشت و گفت تو آدم نميشي
دست گذاشت رو گردنم که خفم کنه
و روم خوابيد
گفتم باشه غلط کردم هر چي تو بگي گفت بايد تو رو آدم کنم
تو همون حالتي که رو تخت بود و ران هاش دورسرم بود دست هام رو دوباره بست و پاهام رو بعد
خايه هام رو محکم فشار داد و کهنه رو دوباره دهنم گذاشت
رفت و يه شمع آورد و قطرات شمع رو روي کيرم ميريخت که خيلي درد داشت
تنها کاري که از دستم برميومد اين بود که دستمالي که تو دهنم بود رو بيشتر فشار بدم
دستمالو از دهنم در آورد گفت اگه نق بزني حمينه
بگو غلط کردم گفتم غلط کردم گه خوردم
هر چي تو بگي
گفت بگو من سگ توهستم خانم که گفتم
خلاصه همون صبح بعد از اسپنک کردن شديد من منو رام و فرمانبر خودش کرد
و بردگي من عادي شد و يه جورابي به بردگي عادت کردم
ازش خواهش ميکردم که اجازه بده شاشم رو بخورم
يا تو دهنم تف کنه
کوسش رو ليس بزنم
کوس ليسي و کون ليسي کنم
ديگه هميشه بهش حانم ميگفتم
وقتي منو تنبيه ميکرد ازش تشکر ميکردم
ازش ميخواستم سگ بي ارزشش رو بکنه
يا وقتي مسواک ميزنه آب دهنشو تو دهنم بريزه
اون هفته گذشت و من معتاد برده شدن شدم
دفعه هاي بعد من ازش خواهش و التماس ميکردم اوکي کنه که باهم باشيم
از اون تاريخ به بعد به طور ميانگين هر دوماه يک بار شمال ميرفتيم و حدود 5تا 7 روز باهم بوديم
وقتي تو اينترنت با واژه ميسترس و اسليو و بردگي آشنا شدم بيشتر براي بردگي راغب شدم
من اولين تجربه اربابم بودم و اولين بار بود که واسه کسي بردگي ميکردم
هر دو مون از اين ارتباط لذت ميبرديم
ارتباطمون بيرون از خونه صميمي بود و وقتي تنها ميشديم من برده و سگش ميشدم و اون ارباب من
تو دفعات بعدي به درخواست من وسايل اسپنک کردن خريد
يه ديلدو جديد براي تنوع هم شده خريد
تخت يکي بود و يه تخت ديگه هم خريد
يه شوکر قوي خريد و تو هر بار که باهم بوديم روش هاي جديدي رو تجربه ميکرديم
متاسفانه ارباب من حدود 6 ماهه بخاطر يه سري مشکلات و متاهل شدن ديگه نميتونه برده داشته باشه
مثل آدم هاي عادي با همسرش زندگي ميکنه و نه شوهرش ارباب اونه و نه اون ارباب شوهرش

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «داستان بردگی من»

  1. Nima.alvand90

    زیبا بود اگه راست باشه.منم میستری میخوام.یه خوشگلو جذاب ولی ظریف.بهم ایمیل بزنه

  2. برده برای میسترس …تجربه داشتم و حرفه ای هستم..لطفا فقط میسترس اس بدن ممنون 09388287190

  3. ۰۹۳۰۱۶۲۰۵۶۴پویا هستم از اصفهان یه زن مجرد سن بالا از اصفهان تماس بگیره

  4. ي دختر يارخانوم از اهواز ياكسيكه بتونه بياد براي اينكه برده ش بشم بخدا قول ميدم راضيش كنم برده خوب و مطيعيم 09350507037؛09306557327

  5. خیلی خوب بودم اگه کسی هست که ارباب بشه واسم من برده اون بشم من هستم بدجور توکفشم .. هست ؟
    09383574687
    عاشق شاشم عاشقشم بد جور عاشق شام اونم شاش زوری اربابم ..

  6. من فوق العاده شاش خورم من عاشق شاش دختر تپلی و چاق هسم یکمی از خودت میگی وزنت از سایر سینت از رونت از باسنت به خدا تا اخرش برده جنسی تو میشم فقط .. من عاشق این حس هستم میخوام کسی ارباب من باشه .. این حس خیلی دوس دارم میشی شما ؟
    اب کص خورم .. میدی بخورم ؟
    همشو باور کن راس میگم ..
    09383574687
    اکبر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا