جندگان افغانستان

سلام شیما وبا دوستم سیلا سالها باهم دوس بودیم پنهایی کوس میدایم بلاخره سیلا ادواج کرد روزی با شوهر پیش من امد ومنم مجرد پرسید دلت کیر میخاهت کدوم کجو هست بکنم توی کسمون گفت شوهرمن اماده
 
یهو جا خوردم گفتم مگه خلی به شوهرت کوسم بدهم سیلا گفت مگه چه عبیی داره اون خشرو ازخداشه رفت به شوهرگفت باید کوس شیما رابگذاری شوهر ناراخت شد زن چه میگی مگر دیوانه شدی نه من شیما دوس دارم باید جلوم کوس بده سیلا فریاد زد برون حموم خودت تمیرکن بیا منم رفتم حموم کوسم تمیز کردم بعد رفتم سراغ سیلا او گفت ارایش کن حوصله نداشتم او ارایشگر مرا مانند عروس درست کرد وپیراهن حریر صورتی بمن داد پسنون کوچولو وکوس سفید م پیدا
 
رفتم دراتافم شوهرصدا زد همین مرا دید لخت شد شروغ بوسیدن لب هایم کرد جلو زنش او بمن امشب حالش کن وای این کلمه بمن گفت حسابی خشرو شدم شوهرش شروغ به خوردن پسنونم همیطور تا رسید کسم وای چه سفید خوشکله شروغ کرد به خوردن چو جوله ام اب کسم می خورد بعد کیر کلفت سیخ کرد کوسم گشاد شده بود کیر داخل کوسم تلمبه عقب جلو بعد من ازپشت کیر تا اخر ازعقب درکسم کردحسابی وکیر داخل کونم انجا عقب جلو کسم حسابی سوراخ گشاد شده بود دم صبح دید کسم حسابی جر خورده سیلا گفت تا فردا به شوهرم کس بده منم تا دلم کس دادم وبعد انها رفتند
🙂
بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «جندگان افغانستان»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا