تجاوز به پدرام

این داستانی که براتون مینویسم کاملا واقعیه و سعی میکنم تا جائیکه حافظم یاری میکنه با جزئیات براتون بنویسم.
من آرمانم و الان 33 سالمه. این خاطره مربوط میشه به موقعی که من 16 سالم بود . فکر میکنم اون موقع دوم دبیرستان بودم. اون موقع یک پسر لاغر سبزه دراز بودم که کیرم هیچ تناسبی با هیکلم نداشت. میرفتم حموم خودم خندم میگرفت . مثل سه پایه بودم یه کیر کلفت دراز وسط پاهام بود درست مثل یکی از پاهام. از طرف دیگه در اوج شهوت جوونی. یادمه بعضی وقتا روزی سه بار جق میزدم هر بارم از دفعه قبل بیشتر لذت داشت.
ما توی یک شهرک نظامی بودیم و اونجا پر از بچه های هم سن و سال بودیم که بعدازظهرای تابستون با هم فوتبال بازی می کردیم.
 
یک پسر پر روئی تو بلوک ما بود به اسم پدرام که اصالتا ترک خوی بودن و از من 5 سال کوچکتر بود و به زور خودشو قاطی بازی بزرگا میکرد . تازه در حین بازی به بچه ها فحشم میداد که مثلا چرا به من پاس ندادین و از این حرفا . خلاصه خیلی پر رو بود . ولی لامصب چه بدنی داشت. یک رکابی تنش میکرد با یک شلوارک . هر چی من سیاه بودم اون مثل برف سفید بود. هر چی من لاغر و ریقو بودم اون تپل و گوشتالو بود . اونم چه گوشتی !!! یک موقع هائی تو بازی عمداٌ بازوهاشو میگرفتم . یعنی اگه انگشتتو رو بدنش فشار میدادی قشنگ دو بند انگشت دستت فرو میرفت . چشمای سبز و موهای بور داشت و روی بدنش حتی یک ریشه مو هم نداشت. یه بار شانسی گل زد واسه خوشحالی رکابیشو درآورد و میدوید . قشنگ این صحنه به صورت تصویر آهسته تو ذهنمه. دو تا پستون کوچولو اندازه لیمو داشت که بالا پائین میپرید و تنش خیس عرق بود دونه های عرقشو میدیدم که از کنار گردنش لیز میخورد و میرفت پائین. میخواستم برم بهش بگم میذاری عرقتو از روی سینه هات لیس بزنم؟ دو تا رون تپلش به هم چسبیده بود و همیشه عرق سوز بود واسه همین یکم گشاد گشاد راه میرفت. با این که تپل بود ولی دو تا لپ کونش گرد و برجسته زده بود بیرون که منو روانی میکرد. نمیدونم چند بار با تصور اینکه تو حموم داره کیرمو لیس میزنه جق زدم.
یادمه یه بار خواب میدیدم لخت لخت خوابوندمش رو تخت ، لای کونشو روغن مالیدم و دارم میکنمش . تو خواب موهاشو میکشیدم و میگفتم تو کونی کی هستی ؟ اونم میگفت جرم بده من کونی آرمان کیر کلفتم که یکهو در حالیکه هنوز داشت آبم میومد از خواب پریدم.
 
پدرام اخلاق گهی داشت و نچسب بود واسه همین زیاد دوست و رفیق نداشت ولی من تصمیم راسخ گرفتم که هر طور شده بکنمش وسعی کردم باهاش بیشتر رفیق بشم. تو یک مدت دو ماهه کلی واسش مرام گذاشتم . بعد از فوتبال نوشابه کوکا مشهدی مهمونش میکردم. هر وقت دعواش میشد طرفداریشو میکردم . تو بازی بهش پاس میدادم ساندویچمو باهاش نصف میکردم خلاصه بگم کون خودمو پاره کردم. بچه ها میگفتن آرمان دهنت سرویس تو یه نقشه ای داری . عین عمو جغد شاخدار میمونی. خلاصه به عمو جغد شاخدار معروف شده بودم.
سرتونو درد نیارم مترصد فرصتی بودم که بیارمش تو خط آمپول بازی. روزی هزار تا نقشه میکشیدم که من چجوری باهاش دودول بازی کنم. حرفا و مقدمه چینی ها رو جور کرده بودم فقط باید تنها گیرش میاوردم.
از قضا یک روز ساعت 2 ظهر که زیر بلوک سگ پر نمیزد دیدم داره یه توپ پلاستیکیو شوت میکنه به دیوار و با خودش بازی میکنه. نفهمیدم چی شد که دیدم پائینم و دارم باهاش حرف میزنم.
کلی صغرا کبرا چیدم تا رسیدم به اونجا که گفتم پدرام ول کن این توپو بیا بشین کنارم من یک رازی دارم که به هیچکی نمیتونم بگم تو الان بهترین دوست منی فقط به تو میشه بگم ولی باید قول بدی که به هیچکی نگی. گفت باشه خیالت راحت باشه.
 
دستمو گذاشتم رو پشتش وگفتم راستش من یه مریضی گرفتم که روم نمیشه به مامان بابام بگم. گفت چی؟ گفتم کیر من خیلی بزرگ شده شق میکنه از نافمم میاد بالا تر باید یه کاری کنم رشدش قطع بشه. گفت ضر نزن بابا مگه میشه؟ منم کیرمو بمالم بزرگ میشه ولی تا رو نافم نمیاد.
گفتم به خدا راست میگم همین الانم اونطوری شده . یک شلوار گرمکنم پام بود. پامو باز کردم گفتم دستتو بده. اولش نمیداد ولی راضیش کردم دستشو بکشه روش . گفت یه چیزی تو شرتت گذاشتی گفتم نه به خدا بیا بریم پشت بلوک بهت نشون بدم. گفت گمشو بابا روم نمیشه. گفتم جون من بیا بهت هزار تومن میدم. خلاصه راضی شد اول پولو بگیره بعد بیاد.
داشتم میبردمش پشت بلوک همه تنم میلرزید. بردمش سه کنج دیوار و خودم روبه روش وایستادم و شرت و شلوارمو تا زانو کشیدم پایین کیر منم عمود مثل فنر زد بیرون . گفت اه اه این چیه؟ خیلی گنده شده. گفتم مگه مال تو چقده؟ گفت خیلی کوچکتره گفتم ببینم؟ گفت نه . هی میخواست از کنج دیوار فرار کنه نمیذاشتم . گفت دیوس برو کنار گفتم نه منم باید کیرتو ببینم خلاصه شوخی و جدی با هم قاطی جلوش نشستم شلوارشو کشیدم پائین.
 
وای خدااااااااااااا. رونای پاشو که دیدم کس خل شدم. گفتم پدرام خوش به حالت چه دول خوشکل کوچولوئی داری. خم شد دو طرف شلوارشو بگیره بکشه بالا چسبوندمش به دیوار گفتم جون من بذار نگاه کنم خیلی خوشکله. گفت جیغ میزنما گفت به بابام میگم . داشت همین حرفا رو میزد که دو تا دستامو گذاشتم روی لپای کونشو دودولشو کردم تو دهنم. همونطوری که دودولش تو دهنم بود گفتم داد بزنی گازش میگیرم . یکی دو بار دید شوخی ندارم تا صداش میرفت بالا یه خرده گاز می گرفتم بدبخت خفه خون گرفت. شروع کردم به میک زدن که حس کردم داره خوشش میاد. دودولش تو دهنم راست راست شده بود دستمم لای کونش بازی میکرد. گفتم چی شده خوشت میاد؟ گفت آره باحاله . قشنگ شلوارشو تا دم کفشای چینیش کشیدم پائینو شروع کردم به میک زدن دولشو و لیس زدن لای روناشو ، زیر تخماشو و خودمم کیف میکردم. دولشو از دهنم در آوردم و به پشت چرخوندمش. دیگه هیچی نمیگفت. کونشو که دیدم داشتم بیهوش میشدم. هر لپ کونشو یه ماچ محکم کردم فکر کنم صداش تا جلوی بلوک رفت.
پا شدم وایستادم دو طرف کونشو گرفتم آوردم سمت خودم گفت چکار میکنی گفتم سرت چسبیده به دیوار باشه ضر نزن. تیشرتشو روی کمرش هل دادم بالا تا زیر بغلاش. گفت جون مادرت بسه بذار برم گفتم الان تموم میشه دو دقیقه ساکت باش. چه صحنه ای بود یه کون لخت خوشکل که آرزوشو داشتم درست جلوی کیرم بود کمر سفیدشو خم کرده بودمو کف دستاش رو دیوار بود. یه تف آبدار انداختم رو کیرم با دست لای روناش فشار دادم. انگار کیرمو بردن بهشت . لای پاهاش داغ داغ بود نرم نرم بود لیز لیز شده بود. دستامو گذاشتم رو شونه هاش و مثل دیوونه ها تلمبه میزدم. کیرم داغ کرده بود چند بار دیگه تف زدمو تلمبه میزدم هنوز صدای ناله های یواشش تو گوشمه . کیرم تو اندازه حداکثری بود هر بار که کیرمو از پشت فشار میدادم کله کیرم از جلوی پاهاش میزد بیرون . یادمه گفت دهنت سرویس چقد کلش کلفته اینو که گفت یهو کرخ شدم حداقل 10 ثانیه مداوم داشت آبم میومد. ولش که کردم مثل فشنگ شلوارشو نصفه نیمه کشید بالا و گفت اه اه اینا چیه و در رفت . نگاه کردم دیدم یه مقدار از آبم ریخته رو دیوار و یک کمشم ریخته بود رو زمین و یک قطرشم از کیرم آویزون شده بود.
 
تازه فهمیدم چه گهی خوردم.حال نداشتم شلوارمو بکشم بالا هر طوری بود کیرمو چپوندم تو شرتمو دستامو با شرتم پاک کردمو و رفتم خونه . تا دو روز نگران بودم نکنه به بابا و ننش بگه. ولی چیزی که نگفته بود هیچ. تازه خوششم اومده بود. خلاصه کونی خودم شد که اونم داستان داره. دفعه دوم که کردمش تو خونمون بود که رویائی بود بعدا اگه دوست داشتین براتون میگم. تا زمانیکه رفت سربازی هر وقت خونمون خالی میشد میاوردم و میکردمش. الانم تو فیسبوک جزء دوستامه حیف که جفتمون زن گرفتیم و گرفتاریم. هرچند بدنش مثل بچگیاش نیست ولی بازم حاضر بودم اگه میشد بکنمش.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «تجاوز به پدرام»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا