نیما بهم خیانت کرد

سلام
اسمم آیدا(مستعار)ست. 26 سالمه . خاطره ی من بر میگرده به 2 سال پیش موقعی که نیما(مستعاره اینم) اومد تو زندگیم . یه گریز کوچولو به گدشته میزنم بعد بر میگردم به خاطره / چند مدتی بو د که همش بهم زنگ میزد نمیشناختمش . اونم میگفت منو نمیشناسه اصلا” دنبال اینم نبودم که بشناسمش توی دانشگاه کوشیمو میدادم دوستام جواب میدادن و میخندیدیم . یه روز ستارخان بودم که زنک زد منم داشتم بر میگشتم سمت خونه . کفتم بزار از دور ببینمش حس فضولیم گل کرده بود جلوی گلدیس باهاش قرار گذاشتم ،اومدم ذرنگی کنم اون منو نبینه روربروی برج وایستادمو زنگ زدم . اول جواب نداد اما انگار اون رزنگتر بود یهو دیدم یکی کنارمه میگه قطع کن دختر زرنگ.
 
برگشتم نگاش کردم هُری دلم ریخت ،نیما همون پسری بود که همیشه دنبالش بودم . قد 90-185 بود تقریبا” تو پر بود هیکل قشنگی داشت ( من قدم 171 و وزنم63) یه کت شلوار شیک پوشیده بود . یه فیس با نمک هم داشت و کاملا” تو دلبرو بود . اونروز با هم دوست شدیم و جند بار همدیگه رو دیدیم تا یه روز به بهونه ی اینکه میخواد وسایلشو بزاره خونه وبیاد تا دم خونشون رفتیم، تعارف کرد بیا تو نه میخواستم ناراحت شه نه جرآت داشتم برم تو . با ترس قبول کردم و رفتم تو اما کفشامو در نیاوردم و دم در راهرو وایستادم . اومد سمتم بغلم کرد و بوسید فکر میکردم به همین جا خاتمه پیدا میکنه اخه با کفش جلو در وایستاده بودم. که دستمو کشید و منو برد سمت پدیرایی میخواستم خیلی زود تز خونه بیام بیرون اما خوب زورش از من بیشتر بود نمیتونستم از دستش در برم .
 
تکیه دادم به اوپن اشپز خونه و اونم روبروم لب میگرفت .خیلی میترسیدم همهاش هلش میدادم یه دفعه نمیدونم چی شد که با هل دادن من رفت عقب تر من به سرعت جت درو باز کردم و رفتم بیرون . بیرون ساختمون دیدم داره پشت سرم میاد هی زنگ میزنه منم رد تماس میدادم. تا به من برسه سوار تاکسی شدم و رفتم تو مترو . تو مترو جوابشو دادم و هر چی از دهنم میومد بارش کردم.اما هی قسم خورد شیطون پولم زد غلط کردم من تورو واسه زندگی میخوام .زیاد شد بگدریم اشتی کردیم و بعد اینکه منو به خانوادش معرفی کرد بهش اعتماد کردم و رابطمون بهتر شد و بعد از اینکه اومد خونمون و با بابام حرف زد برای سکس باهاش نرم شدم . دفعه اول سکسمو تعریف نمکنم چون اصلا” واسم خوشمزه نبود (رسیدیم اصل مطلب) یه روز داشتیم از مغازه بر میگشتیم سمت خونشون که تو راه دعوامون شد منم کلی ازش شاکی شدم و باهاش حرف نزدم . تا خونه که رسیدیم یکم پیش مامانش نشستم و ناهار خوردی که رفت تو اتاق و صدام زد. ایدا ایدا بیا کارت دارم . رفتم تو اتاق درو بست و من با اخم یه گوشه وایستادم .
 
اومد سمتم منو چسبوند به دیوار و با اخم اومد از لب بگیره منم هی صورتمو میچرخوندم که نتونه . نیما: تو غلط میکنی با من قهر کنی . صورت شو چسبوند به صورتم و دستامو گرفت تو دستاش به زور لب گرفت ازم عاشق این بودم که زورکی بوسم کنه . یواش یواش همراهیش کردم وقتی زبونش رو میکرد تو دهنم از خود بیخود میشدو . دستامو ول کرد انداختم دور گردنش و منم شروع کردم به لباشو خوردن . اروم لباسمو در اورد و شروع کرد به خوردن سینه هام . ایییییی نیما … نوک سینه مو محکم فشار میداد دردم میومد ولی دوست داشتم یواش یواش رفت پاینتر زیپ شلوارمو باز کرد شلوارمو کشید پایین کمک کردم تا شلوار تنگمو در بیاره . از روی شرتم رفت سراغ کوسم وای داشتم میمردم و. چقدر دوست داشتم کوسمو بخوره و اونم وحشیانه کوسمو لیس میزد انقدر داشت بهم خوش میگدشت و شهوتی شده بودم که سرشو با دستم به سمت کوسم فشار میدادم . حالا دلم کیرشو میخواست . نیما نیما فهمید که باید پاشه پ بلند شد بسرعت کمربندشو باز کردم و اونم بلوزشو دراورد . وای کیر نیمام راست شده بود یه کیر که تو حالت معمولی 15 سانتی بود حالا انقد بزرگ بود که تو دستم جا نمی شد . قشنگ تا نافش میرسید . شروع کردم به خوردن کیرش اخ و اوخ اونم شروع شده بود ، تخماشو که میکردم تو دهنم نفساش تندتر میشد و وشیانه دستاشو تو موهام میکرد
 
. دیگه وقتش بود منو بلند کرد وایستادم کنار دیوار یه پامو گزاشتم رو تخت نیما یه کم خم شد و سر کیرشو نزدیک کوسم کرد اولش فقط کیرشو به کوسم میمالی داشتم میمردم نیما ننیما بکن دیوس بکن اییی . اخ اوخم بد جور بلند شده بود اونم میدونست چه جوری دلمو ببره …نیما نیما بکن یه دفعه نیما با سرعت کیرشو کرد تو کوسم یه اجیغ کوچیک کشیدم نیما شروع کرد به تلمبه زدن تند تند تلمبه میزد اونم مثل حودم عاشق سکس وحشی بود تند تلمبه میزد و با یه دست سینه هامو میمالید . خسته شدم منو انداخت رو مبل میدونست که من دوست دارم کیرشو از پشت بکنه تو کوسم . دمر خوابیدم خوابید روم وکیر پندشو کرد تو کوسم وحشیانه منو میکرد و منم اخ اوخ میکردم . چه لدتی داشت جرم میداد وای … الان دلم میخواد از اون جر دادن هایی که هر دفعه میکرد خون میومد . کیر پندش کوسمو داشت جر میداد خودمو تکون میدادم که کیرش تا ته کوسمو جر بده . هی کیرشو میکشید بیرون با سرعت هل میداد جوری که تخماش کسمو لمس میکرد منو جر میداد و داشتم ارضا میشدم
 
نفسام تند شده بود نیما سرعتشو بیشتر کرد تا من به اوج لدتم بریم بدنم لرزید و واسه یه دفیفه ی حس شدم . نیما هم اروم اروم تلمبه میزد تا به خودم اومدم قربون صدقاش رفتم دوباره تندتر تلمبه میزد حسابی عرق کرده بودیم منم خودمو تکون میدادم گفت داره ابم میاد . نیما نریزی تو ها من قر ص نمیخورم خودشو محکم چسبون بهم و بغلم کرد و ابشو خالی کرد تو کسم . اخ که لذت سکس با این صحنه کامل میشه اب داغشو تو کوسم حس میکردم ، کیرشو کشید از کوسم بیرون بلند شد منم به کمر خوابیدم اومد روم خوابید و کیر پنده اشو پداشت لای پام و ازم لب گرفت . خیلی دوستش داشتم ما تو همه چی واسه هم ساخته شده بودیم توی سکس پایه هم بودیم اما ای خوشی کوتاه مدت بود . نیما ادم هاتی بود و ما هم هفته ای یکبار با هم بودی ( بنا به دلایل مال نمیتونستیم ازدواج کنیم ) تحمل سکس هفته ای یه بار واسه من راحت بود اما اون با یه زن مطلقه صیغه کرد موقعی که من پی به خیانتش بردم ازش جدا شدم .
 
تموم شد بای بای /
نوشته:‌ دختر بد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا