همکارم تور کرد ولی من کردم

سلام به همه.

خاطره ای را که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به سال80 که من تو یه کارگاه راهسازی کار میکردم. اون زمان من 25 سالم بود و یه پسر فوق العاده خوشتیپ و خوشکلی بودم . قدم 178 سانتیمتر و وزنم اون زمان حدود 68 کیلو گرم ( الان 80 کیلوشدم) بود . من و 3 تا دیگه از مهندسای شرکت ….. تو نزدیکترین شهر نسبت به کارگاهمون یه خونه 600 متری ویلایی و شیک داشتیم که مدیران شرکت واسمون اجاره کرده بودند .اون سه تا همکارم به ترتیب 28 . 30 و 38 ساله بودند که یکیشون مجرد و بقیه متاهل بودند . غالبا” بعد از ظهر ها که از سرکار برمیگشتیم بساط شاممونو ردیف میکردیمو در کنارش مشروب هم میخوردیم …

سرتونو درد نیارم از ما 4 نفر من تقریبا همیشه تو کارگاه بودم و بقیه در طول مسیر کاریمون تو اکیپ های مختلف سرپرست بودند .تو یکی از روزهای کاری و حوالی ساعت 4 بعد از ظهر که من خسته از انجام امور روزانه مشغول جمع کردن وسایلم بودم که موبایلم زنگ خورد .

جواب که دادم دیدم مهندس ….. پشت خطه و میگه : آرادجان امروز ظهر که رفنه بودم تو شهر واسه خوردن ناهار هنگام برگشتن به محل کار یه دختر دانشجو خورد به پستم و سوارش کردم . خودشو محبوبه معرفی کرد و گفت دوست داره بهش رانندگی یاد بدم . منم از خدا خواسته گذاشتمش پشت ماشین و شروع کردم بهش آموزش دادن . درحین رانندگی و زمان دنده عوض کردن مرتب دستمو میکشیدم روی رون های پاش و اونم که از این کار من خوشش اومده بود مرتب حرفای سکسی میزد و واسم عشوه میومد . منم بهش پیشنهاد دادم که ببرمش خونه و با هم مشروبی بخوریم و یه حالی بکنیم . آوردمش تو خونه و جات خالی نشستیم به مشروب خوردن که دیدم محبوبه جون بد جور عرق خوره و دو تا دوتا پیک براش پر میکردمو اونم پشت سرهم میرفت بالا . جفتمون مست مست که شدیم شروع کردم ازش لب گرفتنو با سینه هاش ور رفتن ولی هر بار که میخواستم شروع به لخت کردنش کنم اجازه نمیداد . بعد از چند دقیقه لاس زدن باهاش ازم خواست که برم از تو آشپزخونه براش آب بیارم . منم پا شدم رفتم و یه لیوان آب سرد واسش ریختم تو لیوان و برگشتم . دیدم رفته تو یکی از اتاقها و در را از تو قفل کرده . هر چی التماسش میکنم دررو باز کنه گوش به حرفم نمیده و مرتبا جیغ میزنه . میترسم یهویکی از توکوچه صداشو بشنوه و با توجه به جو این شهر آبرمون بره .منم دیگه دیدم هیچ راهی برام نمونده ضمن اینکه مست مستم هستم وتصمیم گرفتم که به تو زنگ بزنم و تا اون دو تا همکار محترم ( از روی تمسخر ) نیومدن تو بیای و یه کاری بکنی برام .

 

منم که دیدم اوضاع بد جور بیریخته سوار ماشین شدم وعلی رغم اینکه نزدیک 60 کیلومتر تا خونه فاصله داشتم . تو 40 دقیقه خودمو رسوندم . دروبا کلید باز کردمو رفتم داخل . مهندس ….. دیدم که خیلی مضطرب و نگرانه و داره تو هال قدم میزنه . دختره هم که از بس جیغ زده بود دیگه صداش در نمیومد . من به مهندس گفتم تو برو بیرون از خونه هم قدم بزن و هوایی بخور تا حالت بهتر بشه . هم محدوده خونه را بپا و هم اگه اون دو تا اومدن یه جورایی سرگرمشون کن تا من ببینم چیکار میتونم بکنم . اون که رفت منم خودمورسوندم پشت در اتاق و شروع کردم به صدا زدن محبوبه….. محبوبه جان عزیزم من آرادم میشه درو باز کنی باهم حرف بزنیم و ببینم چی شده که تو اینقد ناراحت شدی ؟ درست مثل اینکه یه جادویی تو صدام باشه یهو دیدم صدای چرخیدن کلید تو قفل اومد و در باز شد و همین که چشمش به من افتاد پرید تو بغلم و شروع کرد زار زار گریه کردن .

 

منم گرفتمش تو بغلم و اجازه دادم خودشو خالی کنه . کم کم که داشت آروم میشد به سمت یه کاناپه که تو هال بود رفتیمو کنار هم تنگاتنگ نشستیم . و اما از اندامو تیپ محبوبه جون براتون بگم.محبوبه جون تقریبا 165 سانتیمتر قدش بود و حدود60 کیلوگرم هم وزنش . یه دختره سفید با موهای روشن وبلند که یه تاپ قرمز بندی و یه شلوار چسب و تنگ مشکی تنش بود . مانتوو مقنعه شو زمان ورودش به خونه با مهندس در آورده بود . خلاصه کم کم که گریه ش تموم شد من سر صحبتو باهاش باز کردم و ازش پرسیدم ؟ خب خوشکل خانوم بهم میگی چی شد که با این دوست ما آشنا شدی و چرا باهاش اومدی تو این خونه و از همه مهمتر چرا یهویی رفتی تو اتاقو درورو خودت بستی و زدی زیر گریه ؟

 

محبوبه جونم شروع کرد از دوست پسر سابقش گفتن که چه جوری باهاش بهم زده و برای اینکه انتقام بگیره یهویی به سرش زده که سوار ماشین مهندس …. بشه و باهاش حال کنه تا داستان عشق و عاشقی از یادش بره و یه جورایی از دوست پسرش انتقام بگیره . اما وقتی مست میشه و میبینه مهندس …. قصد کردنشو داره تصمیم میگیره خودشو تو اتاق حبس کنه …

 

محبوبه که کماکان مست و پاتیل بود و یه پسر خوشگل خوشتیپ پیدا کرده بود دوباره تصمیمش عوض شد و شروع کرد از من لب گرفتن . منم همونجا روکاناپه کنار خودم خوابوندمشو شروع کردم لباشو خوردن . همینجور که لباشومیخوردم با سینه هاشم ور میرفتم . تازه ساعت 6 عصر و نشون میداد و منم دلهره داشتم که این هم خونه ایهام سر برسن به همین خاطر یه لحظه از محبوبه جداشدم و با موبیال مهندس تماس گرفتم که ببینم وضعیت چه جوریاس. مهندس گفت اونا را وقتی در حال برگشتن بودن و سوار کرده و یه جورایی بهشون فهمونده که نبایدبیان خونه و با هم دارن میرن به یه کافی شاپ رستوران که هم استراحت کنن و هم شام بخورن و منم به کارام برسم . من که خیالم از این بابت راحت شد به محبوبه جون پیشنهاد دادم بره یه دوش بگیره که حالش بهتر بشه و مستی از سرش بپره تا با هم یه حال توپ بکنیم . اونم سریع قبول کرد و رفت حمام .

 

محبوبه از حموم اومد بیرون و در حالی که همون لباسو را پوشیده بود اومد کنارمو دستمو گرفت و رفتیم تو اتاق خواب . انداختم رو تخت وخودشو انداخت روم و شروع کردیم به لب گرفتن .دوباره روز از نو روزی از نو .این دفعه دیگه بعد از یه سه چهار دقیقه لب گرفتن شروع کردم به لخت کردنش و اول تاپشو در آوردم . بعدسوتینشو و شروع کردم به خوردن نوک سینه های خوش فرمش. بعد رفتم سراغ کسش البته از رو شلوار میمالوندم و وسط پاشو لیس میزدم . اونمبهم پیشنهاد 69 داد . منم لباسامو کندمو سریع تو پوزیشن 69 قرار گرفتم . محبوبه جون انگاری که سالهاست کیر ندیده با یه مهارت خاصی کیرمو کرد تو دهنشو شروع به ساک زدن کرد. منم که داشتم از نعشگی و سرخوشی لیسیده شدن کیرم پرواز میکردم رفتم سراغ شلوارشو اونو از پاش در آوردم . یه شرت خیلی نازک پوشیده بودکه جلوی کسش حسابی خیس بود . حمله کردم به شرتش و شروع کردم از رو همون خیسی کسشو لیسیدن .دیگه جفتمون تو اوج بودیم .

 

فقط یه لحظه به خودم اومدم که فکر کنم حدودنیم ساعتی داشتیم کیر و کس همدیگه را میلیسیدیم . بهش گفتم دیگه کافیه و بهتره عملیات اصلیو شرو ع کنیم . محبوبه جون که فکر کنم تا اون زمان همچین پارتنری تو سکس نداشته بود بهم گفت یه خواهش ازت دارم و اونم این که باهام کاری کنی که هیچوقت مزه ش از یادم نره . منم بهش قول دادمو شرتشو از پاش در آوردم . خوابوندمش رو تخت و پاهاشو گداشتم سر شونه هام .کیرمو که گداشتم دم کسش علی رغم تنگ بودنش به واسطه خیسی زیاد مثل یه فشنگ پرید تو.دیگه من بودم و محبوبه و تلمبه زدن .صدای آخ و توخش همه فضا را پر کرده بود . نمیدونم 1 یا 2 ساعت طول کشید تا من و محبوبه آنچنان ارضا شدیم و از هوش رفتیم که فردا ظهر با صدای باز شدن در خونه از خواب پریدیم .

 

پایان

نوشته:‌ آراد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا