به جای کیک تولد کیر خوردم

سلام من نفس هستم ..19 سالمه و معماری میخونم قدم بلند اندام توپر و زیبا و پوست گندمی ….داستان من مربوط به حدود فروردین ماه یعنی تعطیلات سال نو میشه ….
 
برای سال نو مامان و بابای من برنامه ریزی یه مسافرت 10 روزه رو کرده بودن و از اونجایی ک من درس داشتم گفتم مسافرت نمیام و مامانم با میلی قبول کرد ک همراه اونا نرم البته مامانم مصمم بود ک برم وبه مامانم گفتم من کلی کار دانشگاه دارم باید ب کارام برسم و تو مسافرت وقت ندارم از طرفی تولد دوستمه و میخوام روز تولدش تهران باشم… خلاصه روز سفر مامانمینا رسید یعنی 2 فروردین مامانمینا رفتن و من تنهای تنها بودم ….1 روز از رفتنشون گذشته بود ک خیلی تو خونه حوصلم سر رفته بود و خستگی درسی هم داشتم برا همین تصمیم گرفتم بشینم پشت نت و یکم وبگردی کنم…تو همین حال و احوال بودم ک تلفن زنگ زد گوشی رو برداشتم دوستم بود همون ک تولدش تو تعطیلات بود با هم احوالپرسی کردیم و اینا من دوستم نینا از سال اول دبیرستان باهم دوست بودیم یه داداش داره 4 سال از من بزرگتره به اسم معین ک از سال اول رو من قفل بود خلاصه از مبحث دور نشیم دوستم وقتی فهمید تنهام ناراحت شد و خودش واماما نش هی اسرار میکردن بیا پیش ما باش تنها نباشیم ک منم قبول نکردم اخرش نینا گفت پس با این حساب تولد پس فردامم نمیای دیگ بی معرفت گفتم من نرفتم مسافرت تولدت اینجا باشم روز تولدت تو بیا پیشم خوشحال شد و بعد 5 دقیقه تماسمون قطع شد بالاخره روز تولدش رسید من کلیییییییییی شیک و پیک کرده بودم یه تاپ تنگ سفید با شلوارک لی…
 
اهنگ گذاشته بودم و کادوی دوست خوشگلم اماده کردم و منتظر بودم نینا و نیوشا(خواهرش)بیان خلاصه قرار بود ساعت 4 پیششم باشن ک دیدم 1 ساعت گذشته نیومدن تا میخواستم ز بزنم خود نینا ز زد با یه حال اشفته شرمندگی گفت عممینا یهویی اومدن بخدا یهووی شد منم گفتم اوکی بابا گرفتم حالا این همه زحمت من چی میشه بعد خندیدم و اون بیشتر خجالت کشید گفتم دیوونه چته مگه عزراییل دیدی؟خندید گفتم اها کادوت چی باید امروز به دستت برسونم گفت اوا گفتم یه فکری گفت چی گفتم معین مگه بیرون نیس گفت اره گفتم موقع اومدن سمت خونه بیاد در خوونه ما کادورو بگیره ببره گفت اره اوکی بهش خبر میدم خلاصه حدودای ساعت 6 بود بعد از اون همه تلفون بازی معین رسید در خونه (خونه ما دو طبقس جفتش مال خودمونه برا همین کسی توش نیس)رفتم دم در و کلی احوالپرسی و تعارف کردم بیاد تو اولش بول نکرد برای بار دوم گفت چیکارت کنیم دیگ میخوای کدبانوگریت ب رخ بکشی من خندیدم و اومد بالا یکم ح زدیم و نشستیم من پاشدم برم تو اشپزخونه گفت نفس فیم چی داری گفتم ندارم گفت شوخی نکن گفتم پررو نشو گفت جون معین گفتم پایی میز لب تابه فیلمرو برداشت و یه چندتایی انتخاب کرد و بعدا فهمیمدم همه سوپرارو برداشته
 
 
یهو دیدم صداش نمیاد از تو اشپزخونه گفتم معین کجایی گفت الان میام دستشوییم من مشغول اماده کردن شربت بودم ک پشتم به پذیرایی بود متوجه نشودم یهو یه چیز گرمی رو رو شونم احساس کرد م نمیدونستم چیکار کنم شوک بودم یکم تکون خوردم اروم با صدایی ک شهوت ازش میبارید گفت خانومم هیسسسسسس منم یهو برم گردوند مهلت نداد چیزی بگم لبای حشریش گذاشت رو لبم انگار لال شده بودممنو بغل کرد نشون رو اپن لبام ممکیددددد محکممممم خیلی حال میداددددد منم دستم هی به دور گردنش میمالیدم اون داغ تر میشد همون موقع نینا به گوشیش ز زد گفت کجایی معینم دمش گرم گفت کادوت گرفتم اومدم خونه دوستم تنهاس امشب یا فردا از پیشش میام تو ب مامان خبر بده نگران نباشه بعدم گوشیو قطع کرد…چند مین بعد دوباره اومد با ولع و حشر بیشتر انگار ک اسوده خاطر شده دستش کرد تو تاپم و یه فشار کوچیک داد دردم گرفت گفتم اهه گفت جونننننن خیلی تحریک شدم منو بغل کرد و رفتیم اتاق مامانمینا واییییی منو گذاشت رو تخت و اومد اول یه گاز کوچولو از گوشه لبم گرفت و افتاد روم صورت سبزش با اون شهوتی ک امیخته شده بود خیلی خواستنی بود درگوشم گفت میدونی چند ساله منتظرتم و تو نمیای منم خندیدم و همونطوری کیرش ک حسابیییییییییییییییییییی راست کرده بود معلوم بود میمالیدم از رو شلوار روی پام من حسابییییی کسم خیس خیس بود اخه منم از اول دبیرستان دوسش داشتم ولی رو نمیدادم برا همینم سکسمون خیلیداشتم لذت میبردم….
 
تاپم در اورد اول یه زبون کشید پشت کمرررررررم ااهه بعد برم گردوند و سینمو تامیشد میکرد تو دهنش در میووووورد و با اون یکی دستش اون سینمو مالش و قلقلک میداد منم عین ماهی رو تخت میلغزیدم و اون همش با صدای ناله من وحشی تر میشد …..از رو سینه هام اومد باز رو لبم ممکییییدددددددددد حسابییییییییی و بعد رفت سمت گوشمممم خیلی خورد و لیس زد منم اروم دکمه اش وا میکرده اونم شلوارمو دراورد اولللللل با دستش کسم لرزوند بلند گفت اااااوفففففففف جوووووووننن بعد از روشرت کسم لیس میزد یهو دیدم رگ هاس صورتش از شهوت بیرون زده شرتم دراورد عین یه وحشی میخورد منم سرش فشار میدادم و اااااااااهههههههههههه و اوهههههههههه میکردم ااااااهههههههه اونم میگفت جوووونن و منم ااااااااااههههههههههه اه اه اه اه اه میکشیدم میخواستم ارضا شم ک دیگ نخورد گفت حالا مونده عشقم یه خنده ای کردم و پاشدم اونم وایساد جلوم کمربند و شلوارش دراوردم و قبلا دیده بودم زنا برای حشری کردن با دندون شدن میکشن پایین منم با دندونم شرتش کشیدم پاینننننن وایییییییییی عجب کیری بود حدود 20 سانت قطرشم 6 بود اصن تو فضا بودم اولسرش مالیدم رو لبم تا رژلبم بماله بهش معد کیرش مالیدم به نوک سینم ک اخخخخخخخخخخخخش رفت هوا گذاشتم لای سینم فشار دادم داشت دیوونه میشد یهو همش کردم تو دهنم ووو تا جایی ک میشد خوردممممممممممممممممممممممممم وااااییییییییی محشر بود……
 
سیخ سیخ بود یکم با اب کسم بازیش داد میمالید به لبه های کسم میکشید وسطش …اهههههه چوچولمو بالا و پایین میکرد ک من ارضا شدممممممم…..گفت عشقم برگ رد وقتی برگشتم یکم کیرش مالید رو کونم بعد سوراخ کونم یه لیس محکم زد و گفا قربونت برم تنگی چقدرررررررررر جووووووننن مال خودمه ……منم ک حشری حشری بودم با اینکه ارضا شده بودم نوک کیرش میخواست فرو کنه البته قبلش هم کرم زد هم تف وایییییییییییییییییییییییییییی جیغمممممممم رفت هواااا انگار با جیغ من حشری تر میشد دوباره میکشید بیرون دوباره میکرد تو کونم اخخخخخخخ سوزشششش خیلی زیاد بود خیلی خیلی بلند بلند اههههههههه و اوههههه میکردم ک بعد شیش دقیقه عادی شده بود داشتم حال میکرد تند تند تنددددددددددددددددد تلمبه میزد لمبر های باسنم میلرزید و اههه و وااااهههه راه انداخته بودم حالا معینم با من همرا بود و ناله میکرد ….از پشت انگشتش میورد تو دهنم و من مک میزدددمممم بعد همون انگشتش همونطور ک کونمو مکیرد از پشت اب کسم باهاش جمع مکیرد چوچولمه قلقلک میداد و میکرد تو دهنمممممممممم….بعد 30 دقیقه ناله هاش وحشتناک شده بود فهمیدم داره ارضا میشه ابشو ریخت تو کونم .ااااااااااااااااهههههههه وایییییییییییییییییی انگار اب جوش بود کیرش کشید بیرون و من یه لیس بهش زدممممم و افتاد روم و تا 10 شب باهم خواب بودیم 10 پاشدیم یه چیزی خوردیم و رفتیم حموم اونجا هم حسابی سکس اساسی کردیم و اومدیم تا 8 صبح خوابیدیم …
 
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «به جای کیک تولد کیر خوردم»

  1. سلام من فرشاد هستم 31 ساله از گلستان سایز کیرم 28 سانته و قدرت جنسی بالایی دارم خانم های میانسال یا سن بالا . اقاپسرهای نوجون و کم سن و یازوج های جوان واسه دوستی و رابطه پایدار بزنگن ( صفرنهصدو یازده – پانصدوبیست وسه – بیست وسه – هشتادوشش) مرسی از همهتون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا