حامله شدن از بابای دوستم

سلام.

من نینام.  18سالمه این اتفاق مال تابستون پارساله که من 17سالم بود ، من یه دختر کاملا حشریم که تو 16سالگی دوست پسرم قبل سربازی برای اینکه منو تصاحب کنه پردمو زد و تو مدتی که اون سربازی بود من یه جنده ی حسابی شده بودم نمیدونم شاید مشکلات خونوادگیو اعتیاد پدرم منو به این راه کشوند اما قبل این من جنده پولی نبودمو فقط تفریحی میدادم…

 

خب شروع میکنم مرداد ماه بود و هوا یدفعه الوده شد باد گرم میومد هوای خیلی بدی بود و من توی شهر غریب تو خیابون ونک منتظر ماشین بودم بعد دیدن فیلمی که حنا نشونم داده بود کلی حشری شده بودم ،هم چنان منتظر بودم اما خب انگار تواون هوا قرار نبود ماشینی بیاد هوا خیلی الوده بود برای خودم کنار خیابون منتظر بودم که یهو یه زانتیا بلند اومد کنارم گفت بشین….دیگه از بس کلافه بودم توجه زیادی به صاحب صدا نکردمو نشستم خلاصه بعد مدتی متوجه شدم که سوار ماشین پیرمردی شدم ولی اون عینک گندش مانع این میشد که صورتشو تشخیص بدم یدفعه گف : چند میگیری ؟؟من هنگ کردم گفتم یعنی چی اصن چرا گفتین سوار شم گفت اینجاتو این خیابون واسادی این موقع روز دلیل اینکه سوارت کردم سکس بود چرا معصوم بازی در میاری!! چقد بدم؟
ــ من جنده نیسم

– نیستی ولی میشی…  اومد سمتمو شروع کرد به لیسدن گوشمو مالیدن سینم تسلیم شدمو گفتم باشه حله…گفت حالا شدی دختر خوب میریم خونم منم بعد اینکه خوب کردمت پولتو میدمو دیگه تورو بخیرو مارو بسلامت گفتم من پولی نیسم گف بریم بعد حرف میزنیم بگذریم خلاصه جلوی در خونه بودیم که عینکشو ورداشتو حالا تونسم چهرشو تشخیص بدم…این بابای دوستم بود دوستی که خیلیم رفت و امد داشیم باهم اما اونا اومد بودن تهران…گفتم بابای تینا؟؟ گفت چییی؟؟؟ گفتم من نینام یادتون نیس خلاصه فهمید و تواون موقع که جفتمون حشری بودیم دیگه به اینکه کی کیه و کجاییم توجه نکردیم …. وارد خونه شدیم منو بسمت اتاقش برد عجب خونه ای داشتن تینا اینا 20 بود….تا وارد اتاق شدیم شروع کرد به لب گرفتن یه دستش روی کوسم بود و از روی شلوار کوسمو میمالید دست دیگشو گذاشته بود رو سینمو فشارش میداد شروع کردیم به دراوردن لباسای هم دیگه …. سرانجام لخت روی تخت کنار مرد 60 ساله ای بودم که بابای دوستم بود…

 

اروم افتاد رومو شروع کرد به لیسیدن بدنم و دایم میگف جوون چه اندام سکسی اووه اه بخورمت جنده من….دستمو بردم سمت کیرشو شروع کردم به مالیدنش یدفعه گف 69 شیم ، 69 شدیمو حالا کیرش تا ته تو حلقم بود زبونشو از رویه نافم رد کردو به کوسم رسید یه حس خاصی داشتم تاحالا هیشکس اینقد کامل نخورده بود منو الحق که پیر این کار بود ، کیرشو میخوردمو لذت میبردم یه چیزی تو مایه های 17سانت بود کلفتیشم متوسط بود ولی خوب شق کرده بود برام زبونمو رو سر کیرش میچرخوندمو با دستم تخماشو میمالیدم اه اخ اومممم اونم محکم میک میزد کوسمو و چوچولمو فشار میداد دیگه داشتم ارضا میشد …اه اخخخ بخوررررر ای اوووم اه اروم شدم…تموم ابمو خورد و گفت دیگه وقت اصله کاریه…کیرشو از سمت دهنم بین سینهام کشیدو همینطوری پایین برد چند بار روی چوچولم کشید و خلاصه محکم کیرشو تو کوسم کرد و اخی گفتمم …. ای اوووم بکن اخ چه کوست تنگه نینا جنده اوووه …تند تند تلمبه میزد و من احساس میکردم هر لحظه ممکنه کوسم جر بخوره برم گردوند و از پشت کیرشو تو کوسم کرد میگفت اینجوری کوست تنگ تره اوووف چه داغه کست …ای بکن محکم بکن ….

 

خیلی حشری شده بودم یه حسه خاصی داشتم …داشتم به باابای دوستم کوس میدادم …. گفت میخوام کونتم بکنم ….داد زدمم نعع گفت میکنم یه روغن بچه اوردو ریخت رو کونم و اروم باهاش بازی کرد کوسم قشنگ جر خورده بود دستشو گذاشت رو چوچولمو شروع کرد به مالیدنش و از اون طرف محکم کیرشو کرد تو کونم که اشکم دراومد ــ اااآآآآی عوضیییی پارم کردی…کیرشو تا خود دلو رودم حس میکردم اروم کیرشو جلو عقب میکرد و من داد میزدم سوختم جرم دادی بیرحم خلاصه رضایت داد که کیرشو دراره ….دوباره کیرشو انداخت تو کوسمو و دستشو گذاشت رو سینم دیگه صدای اه اهش بلند شده بود شدت تلمبه زدنش بیشتر شده بود و صدای شلپ شلوپ کیرشو کسم کل خونرو ورداشته بود داد زدد اهه ایی دارممم میام اه اه اومدم همون لحظه صدای تینا اومد که مگفت من اوممدمممم سریع کیرشو کشید بیرون و شورتو شلوارشو کشید بالا هول کرده بودم مانتومو شلوارمو پوشیدمو شرتمم ورداشتم و از اتاق زدم بیرون عرق از سرو کلمون میرخت قلبم تند تند میزدو اونم زرد شده بود ….اینقد هول کرده بودم که نفهمیدم ابشو ریخته تو کوسمو در نتیجه 2 ماه بعد متوجه شدم که خواهر یا برادر تینا رو تو شیکمم دارم خلاصه بهش گفتمو ازش پول گرفتمو بچرو سقط کردیم… هنوزم باهمیموسکسای وحشیانه داریم اما چون از هم دوریم زیاد سکس نمیکنیم ، منتظرم یروز تینارم به سکس با منو باباش دعوت کنم.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «حامله شدن از بابای دوستم»

  1. خواهش اگه میشه عکس بابای دوستت را بفرست من هم میخواهم باهاش سکس داشته باشم

    1. بیا عزیزم باهم سکس داشته باشیم چرا پیر مرد ۶۰ساله.
      من مهدی هستم ۲۵ساله,عاشق سکس های وحشی ام و خودمم فوق العاده داغم و حشری.
      ۰۹۳۳۵۱۷۸۱۵۲.
      خانومهای داغ و حشری مشهد, من خدمت تون هستم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا