تجاوزی که به عشق ختم شد

سلام.

اسم من سامانه و 27 سالمه.قدم 196 و هیکلم توپه. آخه بدنسازی میرم.چشای طوسی دارم و فیسمم اونجور که دیگران میگن مردونه و جذابه.
حالا من با این مشخصات از دختری خوشم اومده بود که ازم حداقل 8 سال کوچکتر اسمش ترلانه و قدش حدودا 175 و هیکل پر و سکسی ای داره مخصوصا گودی کمرش که باعث خوش فرمی بدنش شده چشمای سبز تیره و لبای قلوه ای داره که جون میده ساعت ها بخوریشون.
ترلان دختر یکی از دوستای بابامه که خیلیم باهاشون رفیقیم و رفت و آمد داریم…

***
ماجرا از اونجا شروع شد که تولد 27 سالگی من بود و خونواده ی من و ترلان میخواستن برن شمال.همه مردد بودن چیکار کنن که گفتم اونا برن و من بعد از تولد ترلان رو می برم پیششون استقبال کردن و همون روز رفتن
منم اونموقع به فکر سواستفاده ازش نبودم واقعا تا اینکه ساعت 7 شد و اکثر مهمونا اومدن از اونجایی که دختر خجالتیه قرار شد من برم دم اتاق دنبالش و باهم بیایم پایین
در زدم گفتش بیا تو.با دیدنش ماتم برد يه پیراهن قرمز تا زانو پوشیده بود با يه جوراب شلواری مشکی.موهای قهوه ایشو هم صاف کرده بود و يه طرفه بسته بود ارایش هم نداشت یعنی نیازی بهش نداشت.مات نگاهش می کردم که جلو اومد و لبه ی کتم رو گرفت و گفت سام چه خوشتیپ شدی
لبخند زدم و گفتم بالاخره باید کنار این همه خوشگلی تو به نظر بیام یا نه؟

 
یکم سرخ شد حق داشت چون عادت به تعریف ندارم.خلاصه دستشو گرفتمو رفتیم بیرون.پارتی مه چیز خاصی نداشت همش بکن بکن بود تو اتاقای پایین و منم حواسم به ترلان بود که کسی کاریش نداشته باشه چون حتی دیوث ترین دوستم عاشقش شده بود.
ساعت 2 بود که بهم گفت خوابش میاد با خودم بردمش طبقه ی بالا و در اتاقمو باز کردم و راهنماییش کردم داخل.گفتم امشب رو اینجا بمون فردا می برمت شمال که لبخندی زد و گفت اوکی. سعی کردم حواسمو از لباش پرت کنم و گفتم در رو قفل میکنم کسی نیاد کار داشتی به گوشیم زنگ بزن و رفتم بیرون نمیدونم چرا کلیدو بهش ندادم بهرحال از پله ها رفتم پایین و تا 4 همش مشروب خوردمو مست کردم اعصابم از حرفای پسرا راجع به ترلان خورد شده بود ولی نمی تونستم چیزی بگم تا دیگه وقتی رفیقم راجع به اینکه شمارشو به ترلان داده حرف زد با اعصاب تخمی رفتم بالا سمت اتاقم
مثل فرشته ها رو تخت خوابیده بود پاهاشو داخل شکمش جمع کرده بود و موهای لختش ریخته بود دورش دستمو روی بازوی سفیدش به حالت نوازش کشیدم و خم شدم تا پیشونیشو ببوسم که لباش جلب توجه کرد نتونستم جلوی خودمو بگیرم پ لباشو بوسیدم

 
دوباره حرفای عماد و بچه ها تو سرم تکرار شد و بهم ریختم غلتی زد و بیدار شد اولش با ترس نگام کرد ولی بعد شناخت و آروم شد
خواست چیزی بگه که دستمو گذاشتم رو دهنش حالا که بکس می خواستنش چرا من افتتاحش نکنم؟
صورتمو بردم جلو و در همون حین دستمو رو پاش کشیدم داشت تو خودش جمع میشد که دستم رو پاش سفت شد دهنشو ول کردم که با صدای لرزون پرسید چیکار میکنی؟
انگشت اشارمو رو لبم گذاشتم و کراواتمو باز کردم خودشو چسبوند به تخت و گفت سام نکن
روی پاهاش نشستم و دکمه های پیراهنمو باز کردم و تو يه حرکت درش آوردم.اشکش دراومده بود که لبشو يه گاز کوچیک گرفتم دستشو اورد جلو منم با يه دستم گرفتم و بردم بالای سرش و شروع کردم به لب گرفتن.هی سرشو تکون میداد که رید به اعصابمو زدم تو گوشش بغضش ترکید و هی میگفت سام تروخدا تو مستی نمیدونی داری چیکار میکنی که یکی دیگه هم زدمش چون میخواستم اونشب حتما بکنمش و اصلا حوصله ی عذاب وجدان نداشتم دستشو ول کردم و از رو پاش بلند شدم چون دو برابرش وزن داشتم حداقل!!!

 
دیگه چیزی نمیگفت و گریه میکرد فقط داشتم از شق درد می مردم کیرم بدجوری راست کرده بود و شلوارم برجسته شده بود دیدم داره زیاد تقلا میکنه دیگه محکم گرفتمش و رفتم سراغ گردنش که یهو شل شد خندم گرفت دیگه دستاش بی جون بودن و زورش نمیرسید بم يه نیم ساعتی فقط گردنو لباشو گوششو خوردم براش تا کلا بی حس شد سریع از روش پاشدمو شلوارمو دراوردم و دوباره افتادم روش قشنگ میتونست کیرمو حس کنه و ترسیده بود
افتادم به جون گوشاش و دستاشو بالا بردم تا پیراهنشو دربیارم تا دراوردم جلوی سینه هاشو گرفت و اروم گفت نه.پوفی کردم و گفتم نذار دست روت بلند کنم جنده که سرشو تکون داد موهاشو کشیدم و مثل وحشیا لباشو میخوردم دوباره گریش دراومد که محکم تر کشیدم تا اومد از خودش دفاع کنه بند دستشو گرفتم و نشستم روش. بدنش مثل برف سفید بود و بدون مو دیوونش شدم و فقط نگاه میکردم یهو یکم بدنشو داد بالا و حواسم اومد سرجاش.

 
شروع کردم به خوردن شکمش و مخصوصا اینکه نافشو خیلی مکیدم دیگه صدای نالش بلند شده بود دستشو بیخیال شدم جوراب شلواری شو کشیدم پایین دیگه اخراش مجبور شدم پارش کنم يه سوتین شرت ست مشکی پوشیده بود که با سفیدی پوستش هارمونی جذابی داشت.
دستمو وسط سوتینش گذاشتم و کشیدم که پاره شد و 2 تا ممه ی 70 سفید که نوکشون سیخ شده بود نمایان شد به زور دستشو گذاشت رو سینش که دستمو گذاشتم رو کسش و شروع کردم مالیدن شرتش خیس خیس شده بود شل شد که شروع کردم خوردن سینه هاشو شورتمو دراوردم دیگه داشت می ترکید و بد سیخ شده بود…

 
دیگه حرکات بدنش دست خودش نبود و هی بالا پایین میشد بعد از يه رب سینه هاشو ول کردم و شرتشو با دندون پاره کردم و شروع کردم خوردن کس سفید و تپلش رو که دیگه خیس خیس بود زبونم رو کردم تو و چوچولش رو میخوردم که دیگه به جیغ زدن افتاده بود
بیشتر از اون نتونستم تحمل کنم و کیرمو که 24 سانتی میشد کردم تو ولی از بس تنگ بود نمیرفت با آبش دور کسشو خیس کردم و بعد 2_3 بار کلاهک کیرم رفت تو که يه جیغ بلند زد و بی حال شد با بدبختی عقب جلو می کردم که یکم گشاد شد بعدش دیگه تلمبه میزدم گریه میکرد و میگفت درد داره روش خم شدم و سینه هاشو گرفتم تو مشتمو فشار دادم و گفتم خفه شو همینجوری اشک از چشمای خوشگلش میومد پایین لباشو گاز میگرفتم و سینه هاشو میخوردم داشت دیوونه میشد دیگه چندبارم ارضا شد چشمم به ساعت خورد دیدم 40 دیقس دارم تلمبه میزنم اوووف کمرو
دیدم داره آبم میاد ازش کشیدم بیرون که متوجه شدم ترلان بیهوش شده خونیم که روی کیرم و کسش بود خیلی زیاده يه جورایی بیش از حد فشار آورده بودم بهش ولی اصلا مهم نبود اون لحظه واسم فقط برگردوندمش و يه بالشت گذاشتم زیرش تا کون تپلش بیاد بالا بعد کونشو چرب کردم و يه 10 دیقه ایم اونجوری گاییدمش که آبم با فشار ریخت توش و حس کردم اصلا جون ندارم کیرمو کشیدم ازش بیرون و کنارش دراز کشیدم و بغل کردمش.

 
نمیدونم کی بود پاشدم اولش یکم گیج بودم یهو همه چی یادم اومد برگشتم طرفش دیدم رد اشک روی صورتش مونده و همه جای بدنش کبوده اشکم دراومد باورم نمیشد کار من بوده باشه ناله ای کرد و به طرف من برگشت رفتم آب گرم وان رو باز کردم و واسش شیر عسل درست کردم چون ترلان بدن ضعیفی داشت و با اینکار من…
با اعصاب خوردی تموم رفتم بالا سرشو شروع کردم به بوسیدن چشماش و بعد گونه هاش که بیدار شد تا منو دید جیغ زد که دستشو گرفتمو بوسیدم و کلی معذرت خواهی کردم هیچی نمیگفت و اشک میریخت فقط مثل بچه بغلش کردم که خودشو جمع کرد بدنش سرد سرد بود هر دو تامون گریه می کردیم
گذاشتمش تو وان و همه جاشو بوسیدم و گفتم دوسش دارم…

 
الانم که چند ماه میگذره نامزد شدیم و اونم حالش بهتره و من خرو بخشیده دعا کنید که اونم مثل من عاشق بشه و بتونه با حماقت من کنار بیاد.

 
ببخشید طولانی شد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «تجاوزی که به عشق ختم شد»

  1. سلام من یه مشکل جنسی با خانومم پیدا کردم لطفا خانومای متاهل یا با تجربه اگر امکانش هست راهنماییم کنن که کارمون به طلاق و جدایی نرسه، 09354152774 با تشکر آرش 28 ساله از کرج

    1. خانمت رابیارنزدمن تاخودم بکنمش تاارضابشه وکارتون به جدایی نکشه

  2. سلام نریمان هستم ۲۷ ساله از المان به خانمایی که نیاز به چت سکسی دارن یا اهل اینجا هستن پیشنهاد میدم یه بار واسه امتحان هم شده به واتساپم پیام بدن ببینن چطوری میذارم آبشون فواره بزنه….09333149200

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا