داستان اولین باری که کس دادم

خب از کجا شروع کنم …
من ۱۶ سالمه ینی تازه ۱۶ سالم شده توی تهران هم زندگی میکنم
دقیق نمیدونم از کی شروع شد ولی سه یا چهار سال پیش شروع به خود ارضایی کردم که البته خودم نمیدونستم خودارضاییه و فقط میدونستم که بهم حس خوبی میده میرفتم تو وان حموم پاهامو باز میکردم تکیشون میدادم به دیوار و شیر اب رو باز میکردم رو کسم…

 
اون زمان فکر میکردم رابطه ی زن و مردا توی بوسیدن خلاصه میشه و هیچی درباره سکس نمیدونستم
الکی حشری بودم وقتی عکس لب گرفتن میدیدم تو اینترنت باید میرفتم حموم و خود ارضایی میکردم چند سال پیش فهمیپم همه چیزو درباره سکس اولش فکر میکردم فقط تو حموم میشه خودارضایی کرد ولی بعدا فهمیدم که نه اگه با خودم ور برم هم ارضا میشم از بچگی خیلی خودمو دختر خوبی نشون میدادم ولی اونقدرا هم خوب نبودم وقتی یازده سالم بود برای اولین بار دوست پسر داشتم پسره اسمش بهنام بود و یک سال که چه عرض کنم چند ماه ازم بزرگتر بود یه داداش دوقلو داشت که دقیقا یه سال بعدش که دوازده سالم شد با اون دوست شدم اون زمان چیزی درباره سکس نمیدونستم و مثلا وقتی خواهر بزرگترم فهمید دوستپسر دارم و ازم پرسید شما که بی اف جی افین چیکار میکنین من فکر میکردم منظورش اینه یه وقت همدیگه رو بوس نکنیم اونا اونزمان تو مدرسه یه چیزایی درباره سکس یاد گرفته بودن و به منم گفتن منم اونا رو یه جا یادداشت کردم که از شانسم مامانم دید بعدا و خیلی محدودم کرد تا پارسال نمیگذاشت جایی با دوستام برم و همه جا باید همراهم میبود

 

یه مدت که محدود بودم دیگه خیلی به خودارضایی رو اوردم هر شب قبل از خواب و هر دفعه حموم میرفتم خودارضایی میکردم اونموقع یادمه دستمو تو کسم نمیکردم ولی یه بار کنجکاو شدم هنوزم چیزی درباره پرده نمیدونستم انگشتمو اروم کردم توش ازون به بعد موقع خچد ارضایی دستمو تو کسم هم میکردم پارسال برام موبایل اندروید خریدن بالاخره من یه دوستی داشتم به نام مهتاب که از من شرتر بود و با با پسرا خیلی میگشت منو برد تو یه گروهی تو تلگرام و …. حالا دیگه مهم نیس اون یه دوست پسری تو اون گروه داشت که اسم پسره مهیار بود من از پسره خوشم اومده بود ولی بعدا فهمیدم که چند ماه ازم کوچک تره اون زمان مهیار یه دوست داشت به نام باربد باربد ازم یه ماه کوچکتر بود که اینم باز بعدا فهمیدم پسره هی به مهتاب میگف عاشقمه و منو به ماریه برسون و اینا ولی من خیلی قیافه برام مهم بود برای همین اهمیت ندادم الان حدود یه سال ازون موقع میگدره تو این مدت من با یه نفر فقط دوست شدم که بعدا باش بهم زدم باربد هنوزم عاشقمه و میاد پی وی حرف میزنیم هی چند ماه پیش بالاخره رضایت دادم و باهاش دوست شدم دیدم قیافش شاید بده ولی هیکلش خیلی خوبه اون زمان یه بار تو حموم مطمئن شدم که پرده ندارم چون یه برس رو اروم تا ته کردم تو کسم و دیدم که به هیچ چیزی نخورد و حتی خون هم نیومد..

 

 

خیلی ناراحت شدم ولی اینو به هیچکس نگفتم این مساله هی منو عذاب میداد که نکنه من به عنوان یه فاحشه شناخته شم و اینا البته اون زمان هنوز از وضعیت جامعه مون که توش این یه چیز عادیه خبر نداشتم و به رمانا قناعت کرده بودم که هی میگفتم پسره میفهمه دختره پرده نداره قشقرق به پا میکنه
اون موقع ها هی به بهانه های مختلف مثل کلاس زبان و خونه دوستم و اینا با باربد میرفتم بیرون یه حالا میرسیم به داستان اصلی یه بار که خیلی حالم بد بود و دوباره یاد بدبختیام افتاده بودم اومدیم با باربد بیرون از بس گریه کرده بودم حال نداشنم برای همین منو برد خونشون باربد پدرش فوت شده مادرشم کلا خونه نیست و هی خونه فک و فامیله یا سر کاره
رفتیم به من گفت میتونی بری رو تختم بخوابی من کلا دختر چشم و گوش بسته ای نیستم ولی وقتی رفتم تو اتاقش و رو تخت خوابیدم فهمیدم که چه غلطی کردم کلا ادم خوشبینی نیستم و الان ترسیدم نکنه یه وقت بم تجاوز کنه یا همچین چیزی از ملت تو کف ایران هر چیزی بر میاد

 
مانتومو که دراچردم دیدم از شانسم مانتومو سریع پوشیدم زیرش فقط یه تاپ پوشیده بودم البته تاپه استین حلقه ای بود و نازک نبود ولی بازم احساس خطر کردم برای همین پتو رو توی اون گرمای تابستون تا زیر گلوم کشیدم روم
فکر کنم نیم ساعت اینطورا خوابیدم که با تکون خوردن تخت خیلی اروم بیدار شدم باربد از پشت سرم اومده بود رو تخت اولش فک کردم وای بدبخت شدم رفت کارم تمومه ولی دیدم نه بچم خیلی پسر خوبیه از پشت بغلم کرد و تاپمو که رفته بود بالا کشید پایین و همونجوری بغلم دراز کشید سنگینی نگاهشو رو خودم حس میکردم گریم گرفته بود که چقدر پسر خوبیه هیچوقت فکر نمیکردم همچین پسری پیدا بشه همونجوری تو بغلش برگشتم و طاق باز خوابیدم بش گفتم مرسی گفت چرا گریه میکنی
گفتم ناراحت نیستم اشک شوقه به خاطر داشتن تو یه ربع همونجوری دراز کشیده بودیم ولی من ناجور حشری شده بودم نمیدونستم چیکار کنم نمیتونستم خود ارضایی کنم چون پیشم دراز کشیده بود بدنم هم داغ شده بود همونجوری که کنارش دراز کشیده بودم یه لحظه چشمم به شلوارکش افتاد دیدم شق کرده دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم رفت همونجوری که خواب بود ازش لب گرفتم از تعجب داش میمرد عاخه من کلا همچین ادمی نیستم سرمو بردم دم گوشش گفتم باربد دوست دارم اونم گفت منم همینطور بعد گفتم هر کاری بخوای برات میکنم بعد خودمو بلند کردم که بندازم روش اومد بگه چی شده که فک کنم فهمید شق کرده و کل قضیه رو گرفت گفت مجبور نیستی عشقم گفتم خودم هم میخوام گفت اخه تو پرده داری از کونم نمیشه من میرم حموم الان میام … ولی من نذاشتم گفتم حلقویه نگران نباش دیکه دیدم چشماش خمار شد اروم اومد طرفم منو تو بغلش گرفت و گفت مرسی بعد اروم شروع کرد به لب گرفتن من که حالم خیلی بد بود و خیس خیس بودم با ولع ازش لب میکرفتم

 
منچ خوابوند رو تخت به حالتی که پاهام اویزون بودن شلوار جینمو دراورد و یه انگشتشو کرد تو دهنش اومد بالا شروع کرد از من لب گرفتم هم زمان انگشتشو که خیس شده بود اروم لای کسم میکشید خیلی حشری شده بودم منم هی کیرشو میمالیدم رفتم نشستم روش بش شلوارک و شرتشو دراوردم اونم تاپمو دراورد سینه هامو که دید خیلی حشری تر شد انگار ولی من مونده بودم کی با سینه های ۵۰ حشری میشه اخه ؟ بعد من خی کسمو میمالیدم روی کیرش اونم سینه هامو میخورد دیگه سینه هام داشتن کبود میشدن و کیر اونم از اب من خیس خیس شده بود برم کردوند خوابوندم روی تخت دوباره خودشم کشید طرف کسم شرپع کرد خوردن من هی تختو چنگ میزم و داشتم لذت میبردم

 

زبونشو میبرد تا سوراخ کونم و دوباره تا چوچولم زبونشو میکشید زبونشو میکرد تو کسمو در میورد تف میکرد تو کسم و دوبتره همون تف رو با دهنش مک میزد دیگه تو اوج لذت بودم که خودشچ کشید بالا و گفت اماده ای گفتم اره کیرشو خیلی اروم یکم کرد تو فک کنم کسم خیلی داغ بود که یه اه کشدار کشید منم که داشتم از درد میمردم وقتی دید نگه داره بیشتر درد میکشم با یه حرک سریع کیرشو تا ته کرد تو کسم که برخوردشو با زیر نافم احساس کردم شروع کرد اروم اروم تلنبه زدن منم داشتم اه و اوه میکردم سرعتشو خیلی برد بالا و شروع کرد ازم لب گرفتن منم هی اه میکشیدم ده دقیقه تلنبه زد که من تو اون مدت دو بار ارضا شدم دفعه سومم همزمان بود با اینکه کیرشو دراورد و روی کسم مالشش داد ابش ریخت روی شکمم بعد باهم حموم رفتیم و خیلی خوش گذشت بعدش‌که به خودم اومدم یکم خجالت کشیدم از کاری که کردم ولی طبق معمول با حرفای اون حالم خوب شد.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون
پیمایش به بالا