اولین تجربه ی سکسم

سلام اسم من ملیکاست و می خوام براتون درباره زندگیم و اولین تجربه ی سکسم بگم
من 16 سالم بود لاغر تعریف از خودم نباشه خوشگل و جذاب و تو اوج شهوت تا بحال با کسی فاب نبسته بودم .سکس خیلی دوست داشتم ولی می ترسیدم بدم
 
تا این که با همراه یکی از دوستا ی صمیمیم (فرشته)که ی جنده کامل بود رفتیم دور دور تو خیابون ایران زمین همیشه اون ورا بودیم چون اولا نزدیکه خونمون بود و هم مامانم گیر و 9 باید خونه بودم
همین جوری داشتیم ول گردی می کردیم تا اینکه یه کمری سفید افتاد دنبالمون افتاد با اصرار رفتیم سوار شدیم دوستم فرشته یکم جنده بازی در اورد منم خیلی اروم نشسته بودم دو تا پسر بودن راننده اسمش سامان بقلیش که خیلی کیری و جلف بود رضا من عادت داشتم میگفتم منو تا دم خونمون برسونن و بعد با فری هرجا خواستن برن .سامان ازم خوشش اومد و با اصرار هر 3 تاشون شمارمو دادم من همیشه الکی میدادم ولی این بار ازش خوشم اومد و بهش دادم ساعت 11 بود که دیدم زنگ زد از اونجا که نا اشنا بود شمارش. حالا اینا رو ول کنیم بریم سر اصل مطلب 2 ما دوست بودیم من واقعا عاشقش شده بودم تو این مدت هیچ کاری نکردیم درباره خودم همه چیزو بش گفته بودم و اون هم همچنین .تا این که ی بار یه دوره همی دعوت شدیم تمشون بالماسکه بود منم تیپ پسرونه زدم خیلی با حال بود خدا نکنه بی جنبه بشم جو گرفته بود منو مثه پسرا حرفو رفتار میکردم .
 
چندتا دختر باورشون شد اومدن پیشم سامان هم فقط می خندید .یکی از دخترا گفت بیا بریم اتاق کارتون دارم منو سامانو اون یکی دختره رفتیم یهو لخ شد پرید بغلم منم جاخالی دادمو جیغ زدم دسته سامانو گرفتم در رفتیم اصلا باورم نمیشد .سوار ماشین بودیم رفتیم یه جای خلوت اون روز با هزار دعا و خواهش مامانم اجازه داد 10 بیام خونه منم به سامان گفتم تا 10 وقت داریم پارتی و بخاطر همین پیچیدیم.داشتم باش دردو دل میکردم درباره دخترا و این که چقدر وضعشون خرابه و ازین کس شعرا که گفتم حس میکنم املم گفت این جور نی تو خیلی هم سنگین رنگینی نمیدونم چرا یهو لبمو گذاشتم رو للاش تا بحال لب نداده بودم سامان میدونست داشتیم لب بازی میکردیم با این که اولین بارم بود (البته یه بار با فرشته کردم که افتضا بود) و اون نه عالی بود همین جوری ابم میریخت من خیلی خیلی حشریم شاید روزی 10بار ابم بیاد .
 
دستشو زدم به سینهام اونم فشار داد لبم رو کشیدم پایینو گفتم سینهام خیلی کوچکه نه گفت اتفاقا من کوچک دوست دارم بعد از چند لحظه مالش منم که خیلی هات شده بودم دستمو کردم تو شرتش واییییییی خیلی نرم بود دراورد کرد تو دهنم ساک بزنم همش گاز میگرفتم اخه بلد نبودم اونم همش اخخخخخ اییییییی میکرد که منو حشری تر میکرد خیلی خوب بود
بعد از اون بازم سکس داشتیم بعد 5 سال هم ازدواج کردیم و تازگیا یه دختر به اسم ونوس داریم و خیلی خوش بختیم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا