خراشی بر خاطرات خیس

– خوبیش اینه که خیلی بزرگه . روش هم پر رگ . سر
گوشتی و نرم . خیلی هم خوب میره داخل .
-” کی گفته ؟
– “من میگم . ”
“تو تاحالا یه کیر ساک زدی؟  ”
زن موهای زردی داشت که روی شانه های استخوانی اش ریخته بود .
– ” خوب . راستش آره .”
– “کی ؟ مال کی رو ؟”

مرد موهاش رو خاروند و شانه بالا انداخت
– ” مال یه پسره تو سربازی “.

زن سیگارش را از لب هایش کند و خنده ای کرد . دندان های صاف و مرتب اش را به ما نشان میدهد . چشم های گشاد شده . آرایش سیاه دور چشم ها . لب های برجسته و رژ لب براق روی آن ها . دوباره سیگار به دهانش میبرد .

– ” خوشت اومد ؟ ! ”
مرد کاپشن اش را در میاورد .
– “از وقتی اومدم سوال پیچم کردی . میشه شروع کنیم ؟ ”

 

زن دست سیگار به دستش را بالا میبرد . سیگار مثل تکه ی استخوانی لای انگشتانش راست ایستاده . ” فقط کمی دیگه . ” چشمک میزند .
مرد روی مبل روبروی زن مینشیند . خانه ی کوچک و مرتبی است که اغلب وسایل اش به رنگ قهوه ایست . ” جدی جدی از رنگ قهوه ای خوشت میادا . ”
زن سیگار را به دهانش نبرده میپرسد ” چطور بود ؟!” و سیگارش را به دهانش می رساند . میمکد .
پایین می آورد. ” کیر رو میگم . ” مرد جابجا می شود . نفس اش را با سروصدا بیرون میراند . ” خب . چی بگم . کلفت بود . ” بعد پوزخندی به خودش میزند .” گرم بود . عجیبه . خیلی گرم بود ”
” گرم بود ؟ ”
” آره. حسابی . کلفت و گرم . سرش هم اینقدر بود.”
“این که خیلی کوچیکه .”
“آره ولی قطرش و طولش خوب بود”
بعد خجالت زده زن را نگاه میکند .” شروع کنیم ؟ ”

 
زن از سر جایش بلند میشود . تا دستشویی را با قر توی کمر میرود و بشکن میزند . ران های سفید و چاقش تکان میخورند. کف پایش روی فرش نقش می بندد . بعد پرزهای فرش سریعا به حالت اولیه بازمیگردند . چند دقیقه بعد مرد صدای سیفون را میشنود . راست مینشیند و پلیورش را روی شکمش جابجا میکند .
زن سیگار دیگری برمیدارد. در دست شویی را که میبست جوری رفتار کرده بود که انگار او آنجا نیست . سیگار دیگر را آرام و بی عجله می کشد . ” تو یه کیر ساک زدی . ”
و پقی خندید .
-” آره . یه کلفتشو زدم . که چی . مال خیلی وقت پیشه . ”
زن زیر سینه هایش را خاراند . بعد روی مبل نشست و پاهایش را از هم باز کرد . شرت سیاه رنگش لایه ای ناراحت کننده روی کسش بود . مرد نفسش را گرم و طولانی بیرون داد. بعد زانوهایش روی زمین افتاد و چهاردست و پا جلو رفت .
-” این کیره چطوری بود؟! ”
مرد ابروهایش بالا میپرید و تیک گونه ی راستش میزد . ” کلفت . اووه کلفت و دراز . هممم . خیلی دراز .”
زن سیگار به لب به مرد نگاه می کند . انگار که یک ماشین کوکی را تعمیر کند . “توی دستات گرفتیش ؟! ”
مرد هیچ نمیگوید .
-“باتوام . توی دستات گرفتیش ؟ ! ”

 
مرد سرش را به نشانه ی تایید تکان میدهد و کمی روی زانوها جلو می آید . زن یک آینه از پشت مبل بیرون می آورد . کوچک است . مدل های مخصوص توی حمام . روی کسش میگذارد . بعد شروع به پایین کشیدن بند شرت میکند . شرت را از ران هایش عبور
میدهد . شرت به نوک انگشتانش که میرسد آن را به جلو پرت میکند . به صورت مرد نمیخورد . مرد خم میشود و بینی اش را توی شرت فرو میبرد .
-“خداایا .”
زن میخندد . دود را حلقه بیرون میدهد . با دست چپ آینه را جلوی کسش نگه داشته . تصویر سقف و لبه ی بالای مبل روبروی اش توی آینه تکان میخورند .
-” این کیره چه رنگی بود ؟ ”
مرد صورتش را از شرت بیرون می آورد. پلک هایش به هم نزدیک شده اند .
-” سیاه. نه. قهوه ای.سبزه . بزرگ . آه بزرگ و کلفت . نميدونم چطوری توی شرت اون پسر جا شده بود . ”
زن لبخندش را روی دهانش میچرخاند .
– ” کردی تو دهنت ؟ ”
مرد سر تکان میدهد.
-” توی کونت چی ؟! ”

 
مرد چشمانش انگار خمار تر میشود . سیب آدمش بالا میرود و پایین می آید .
– ” بکنش توی کونم ”
زن آینه را تکان میدهد . روی صورت مرد . مرد خیره به آینه.
-” آه بکنمش توت . بکنش توی کووونم .”
زن میخندد . سیگارش را توی زیر سیگاری خاموش میکند. بعد زیر سیگاری را پایین پایش روی زمین میگذارد .
– ” کردیش توی کونت ؟ ! ” مرد سرش را تند تند تکان میدهد .
-” چطور بود ؟! ”
مرد چشم هایش را میبندد و دهانش باز میشود . زن خیره نگاهش میکند . خطوط روی لب های زن از هم باز میشوند . سرخ و براق . مرد چشم هایش را که باز میکند باز با زانوها جلو می آید . دست هایش را روی ران های تپل زن میکشد …

 
-” میخوای بکنیش توی کونم ؟! ” اب گلویش را فرو میدهد . ” بکنش توی کونم . زودی . الان فرمانده یا یه خر مگسی میادش .”
زن میخندد . بلند میخندد . قه قه میزند . صدایش تیز است . مرد همچنان صورتش را توی ران ها برده. ” آه . آه . آه . آه . دارم کون میدم . آه ” . زن از خنده اشک در چشمانش جمع شده . باز میخندد . ” میخوام . کیرتو میخوام . زود .
افففف بکن .”
زن دیگر نمیخندد
-“اه ریختی تووش، جووون.هرروز بکن منو” .
دستی روی سر مرد میکشد . دست هایش باریک و سفید میان موهای کم پشت
مرد فرو میرود . مرد پس میفتد . جلوی شلوارش یک لکه ی خیسی بزرگ است . لباس هایش را زن بیرون می آورد.تا مرد لخت بخوابد . بعد زن آینه را کنار میگذارد و شرتش را میپوشد . یک سیگار دیگر . مرد دل بالا خوابیده و پلک های
بسته اش سقف را رصد میکند . شکم اش آرام بالا و پایین میرود .

 

نوشته: کاگویا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا