آخرش کیرش مال من شد

تو عروسی برادرش منو دیده بود اسمش مسعود بود،برادرش شوهر دختر دایی من بود
اون موقع نامزد داشت و درگیر کارای طلاقش بود … از طریق دختر داییم از من خاستگاری کرد ولی من جوابم منفی بود چون اون هنوز جدا نشده بود و من دوس نداشتم احساساتم بازیچه بشه.. گفتم هروقت جدا شدی بیا خاستگاری .

***

سه ماه گذشت و خبری نشد تا یه شب یه شماره بهم پیام داد خودشو معرفی کرد و گفت نمیتونم ازت بگذرم بیا تا کار طلاقم تموم میشه حداقل باهم اشنا شیم اگه تا اون موقع جوابت منفی بود من حرفی ندارم کلی حرفای عاشقانه زد از علاقش گفت عشق در یک نگاه دوماه گذشت و منم بهش علاقه مند شدم خیلی بهم نزدیک شده بودیم اون از علایق سکسیش میگفت و اینکه دیگه نمیتونم تحمل کنم کاش خونوادت اجازه بدن فعلا یه صیغه بخونیم تا وقتی که طلاق بگیرم و بیام رسما عقد کنیم …خونواده من درجریان خاستگاری بودن ولی نمیدونستن من و اون در ارتباطیم
چندباری همدیگه رو دیده بودیم ولی تو جمع ،یبار گفت بیا خونه داداشم دلم تنگ شده برات داداشش و دختر داییم از علاقه ما خبرداشتن و خونشون یه شهر دیگه بود من با اجازه خانوادم رفتم چند روزی بمونم … خیلی دلم تنگ شده بود براش همین که رسیدم دور از چشم دختر داییم همدیگه رو بغلم کردیم میخواست بوسم کنه ولی من نذاشتم نمیدونم شاید روم نشد یکی دوروزی با گردش و تفریح گذشت دختر داییم و شوهرش صب تا عصر سرکار بودن من تنها میموندم تا اونا بیان …البته مسعودم کار خیلی خوبی داشت و تا ظهر سرکار بود ظهر که میومد از سرکار ناهارشو میخورد بعد میومد پیش من (خیلی بهش اعتماد داشتم).

 
..حرف میزدیم همدیگه رو بغل میکردیم لب میگرفتیم ولی اجازه نمیدادم جلوتر بره، تا یه روز تازه از حموم اومده بودم بیرون حوله تنم بود که اومد … رفتم تو اتاق لباس بپوشم برم پیشش که یهو بدون در زدن اومد تو گفت جوووون خانم خوش تیپ و سکسیمو نگاه چه ناز شده ….خجالت کشیدم و گفتم پررو برو بیرون الان میام ولی نرفت و اومد جلو دستشو حلقه کرد دور کمرم و لبشو گذاشت رو لبم،همینجور که لبمو میخورد کم کم خوابوندم رو تخت … منم خوشم میومد و باهاش همکاری میکردم همیشه عاشق لب گرفتن بود سیر نمیشد بعد از رب ساعت اومد پایینتر و شروع کرد به خوردن گردنم میدونست به گوشام حساسم لایه گوشمو میک میزد و من از خود بیخود میشدم کسم خیس شده بود و دوس داشتم ادامه بده دستاش رو سینه هام بود و داشت حوله رو از تنم در میاورد سینه هامو که دید یه جوووون بلند گفت … اول با زبونش نوکشو خیس کرد و لیس زد بعد اروم اروم شروع کرد میک زدن خیلی وارد بود و اه و ناله من دراومده بود یه لذت خاصی داشت نوبتی سینه هامو میذاشت دهنش و میخورد بعضی وقتا یه گاز میگرفت که میگفتم اخخخخ
میگفت جوووون قربون سینه هات برم که از خوردنشون سیر نمیشم سینه هام سایز 75 بود میگفت این چند روز ایقد میخورمشون که بشن 85بعد از اینکه حسابی خورد و قرمز شدن رفت سراغ نافم و با زبون باهاش بازی میکرد دستش رو کسم بود ومیمالید چوچولمو منم اه میکشیدم … گفتم مسعووووود گفت جووووون مسعود گفتم میخوام گفت چی گفتم کیرتو گفت میخوایش چیکار گفتم بذاریش کسم گفت ای جونم خانمم قربون کست برم کسم تپل و صاف بود میگفت عاشق چاک کستم دوس دارم کیرمو بکشم روش
من دختر بودم و پرده داشتم گفت جوری برات لاپایی میزنم که از کس دادنم بیشتر بهت حال بده گفت پاشو

 

بلند شدم ایستادم پاهامو چسبوندم بهم کیرشو گذاشت لای کسم و همینجور که لب میگرفت خودشو تکون میداد وااااای کیرش که رو کسم عقب جلو میشد میخواستم بیهوش بشم کله کیرش میخورد زیر چوچولم و دیوونم میکردکیرش 17 سانتی بود و کلفت دوس داشتم تا ته بکنه تو کسم میگفت میخوام کست بذارم دیونه شده بود هردومون اه و ناله میکردیم میگفت کستو میخوام کاش میشد بکنم توش کس تنگتوووو میخوام آههههه چون حشرش زده بود بالا بعد 5 دیقه هم من ارضا شدم از تماس کیرش با چوچولم هم اون ابش اومد و ریخت رو کسم
خیلی حال داد و لخت افتادیم رو تخت تو بغل هم یه چرت زدیم اون یه هفته ای که اونجا بودم هرروز بعد از ظهرا میومد و میگفت کس میخوام سیر نمیشم و حال میکردیم یبارم از کون کرد که از بس درد داشت دیگه نذاشتم…

ما 8 ماه بعد رسما عقد کردیم و بعد 5 ماه رفتیم کیش ماه عسل وای الان معتاد اغوشش شدم نمیذارم یه شب ازم جدا شه تقریبا هرروز میکنه و میگه سیر نمیشم …

 

نوشته: یه کیر شناس

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «آخرش کیرش مال من شد»

  1. خوشم آمد خدا کنه همه مرد ها و زنها تا آخر عمرشان از وجود همدیگه لذت ببرند .که نخواهند خیانت کنند . زن را سه چیز نگه میداره یکی پول دوم طلا سوم کیر زنها عاشق این سه چیزند . بر منکرش لعنت .الان این خانم از سکس شوهرش گفت این جورمطالب لذت بخششه اونهایی که نویسنده هستند بیایند بجای کس شعر طریقه لذت بردن را آموزش بدهند .یه کتاب از دیل کارنگی میخوندم آمار داده بود اکثر طلاق ها همین عدم آگاهی از سکس است . اونهایی که دوست دارند لذت ببرند یه کتاب دیگه هست که جمهوری اسلامی باعث شده نایاب بشه .مکتب انسان سازی . نویسنده این کتاب یک آخوند که قبرش هم در جوار امام رضا هست اگر چاپ قدیم باشه خیلی عالی اگر چاپ جدید باشه سانسور شده است .که به این صراحت تمام جزئیات اعمال نزدیکی را گفته .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا