عملیات نجات!

سلام به کل بکس شهوتناک 🙂
.امروز اومدم یکی از با حال ترین خاطره های سکسی که البته مربوط به دوستم و همسایشون میشه رو از زبون دوستم براتون تعریف کنم.
یه روز گرم تابستونی بود من هم به خاطر گرمای زیاد هوا خونه نشسته بودم تا یه کم هوا خنک تر بشه با رفقا بریم بیرون یه چرخی بزنیم.اون روز مامانم خونه ی خالم بود و داداشم هم رفته بود گیم نت.بابام هم که سر کار بود من تنها!
خلاصه من تو اتاقم داشتم تو اینترنت می چرخیدم که دیدم از طرف خونه ی همسایه بقلی مون یه سری سرو صدا میاد.من هم توجهی نکردم!چون این همسایه بقلی مون دو تا دختر دانشجو بودن و گاهی اوقات که با هم شوخی میکردن صداشون رو میشد شنید.پیش خودم گفتم حتما دارن بازم تو سر و کله ی هم میزنن.یه کم که گذشت دیدم که صدا حالت فریاد کردن داره!رفتم سر پنجره که دیدم انگار یکی داد میزنه :کمک!کممممکککک!یکی منو نجات بده!کسی اینجا نییییست!راستشو بخواین اول یه کم شوکه شدم و نمی دونستم چی کار کنم.یه کم که فکر کردم گفتم بخاطر اینکه از حیاط ما فقط میشه به حیاط اونا رفت پس فقط من میتونم واسش یه کاری بکنم!اصلا همسایه های دیگه به هیچ وجه نمی تونستن صدای اونو بشنون چه برسه که بخوان نجاتش بدن!خلاصه بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم رگ جوانمردیم زد بالا و رفتم تو حیاط و به کمک نردبون پریدم تو حیاطشون.خیلی استرس داشتم تا اینکه وقتی داشت فریاد میکرد و کمک میخواست گفت:من اینجا گیر کردم که فهمیدم باید یارو رو از یه جایی نجاتش بدیم!
از در حال وارد خونشون شدمو گفتم:خانوم!خانوووم!نترسین من الآن کمکتون میکنم!که دیدم میگه من تو دستشویی گیر کردم!بعد آدرس جعبه ابزارشون رو داد که من هم به هزار زحمت تونستم در و وا کنم!آقا تا در رو وا کردم چی میدیدم!!!!یه کس هلو که با یه تاپ نازک یه شلوارک تنگ زرد رنگ جلوم وایساد.و از شانس ما هم سوتین نزده بود!از ترس اینقدر عرق کرده بود که بخاطر خیسی لباسش نوک سینه هاش معلوم بود.اول یه کم خودشو جمع و جور کرد وبعد از شدت خوشحالی و کاملا نا خودآگاه پرید تو بغلم.منم مات مبهوت فقط واستاده بودم!سینه هاش بهم چسبیده بود.فکر کنم سایزشون در حد 75-80 بود!وقتی از بقلم اومد بیرون کلی ازم تشکر کرد.تازه می خواستم خداحافظی کنم که گفت: نه !نه!وایسین من برم یه شربتی چیزی واستون بیارم که منم از خدا خواسته گفتم :زحمت میشه واستون!گفت:این حرفا چیه وظیفه هست و برگشت که به طرف آشپزخونه بره منم حسابی کونشو دید زدم که به قول بچه ها داشت “گیتار میزد”!وقتی شربتو آورد خم شد که تعارف کنه سینه هاش رو میشد راحت دید!دیگه داشتم از شق درد میمردم که دیدم خودشم اومد کنارم نشست و شربتشو خورد.بعد بهم گفت:دستت درد نکنه!داشتم از ترس میمردم.خیلی از کارت خوشم اومد یه لبخند شیطانی(!) زد!منم کم نیاوردمو گفتم منم از تو خوشم اومد!گفت:اااااا!نه بابا!گفتم مخصوصا از بغلی که کردی!گفت :دوست داری؟
 
گفتم:معلومه!گفت:خو بیا!منم پریدم تو بغلشو یه لب جانانه ازش گرفتم.دستشو گذاشت رو کیرم و مالوندش!منم تاپش ازتنش در آوردم وسینه هاشو میخوردم که کم کم آه و اوهش در اومد.شرت و شلوارک شو کند ومنم لخت شدم .دستمو گرفت برد رو تختش!کیرم رو گذاشتم رو کسش و خوابیدم روش.از گردن و لب سینه هاش بوسه میگرفتم!آهو اوه میکرد ومن بیشتر حشری میشدم.یه ربعی اینطوری حال کردیمکه دیدم هی می گه:کیر می خوام!کیر میخوام!منم منتظرش نذاشتمو به پشت برگردوندمشو اول با یه کرم که رو میزش بود کیر خودمو کونشو حسابی چرب کردم!کونشو قمبل کرد طرفمو من هم کیرمو چسبوندم بهشو یه کم مالیدم به کوسو کونش.بعد کیرم رو گذاشتم دم سوراخشو با یه فشار سرشو کردم تو!یه جیغ کشید.بعد با یه فشار دیگه کیرمو تا ته کردم تو!داشت از درد میمرد ولی مشخص بود که خیلی داره حال میکنه!یه 10 دقیقه ای تلمبه زدم که آبم اومد همشو ریختم تو کونش!بعد کیرمو تمیز کرد و گذاشت تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن!خیلی حرفه ای بود!زبونشو روی رگ زیر کیرم میکشید که خیلی حال میداد!موهاشو گرفتمو سرشو به طرف کیرم فشار دادم که یهو آبم اومد و ریختم تو دهنش!بعد خوابوندمش و کوسش رو که خیس خیس بود خوردم که دیدم برای دومین بار ارضا شد!بعد یه کم تو بغل هم لم دادیمو من اومدم خونه.تاشب همش به اتفاقایی که افتاده بود فکر میکردم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «عملیات نجات!»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا